احساس خوشایندخانم و آقای مولر در ایران +عكس

سوزانا فان اردونا و مارتین مولر ، روز 22 فوریه 2014 میلادی (3اسفند 1392) سفر خود را از روتردام هلند تا نپال که مقصد نهایی این زوج اروپایی است، در حالی آغاز کردند که به گفته خودشان بخش ایران آن مبهم ترین بخش بود.

ایران همواره بارمز ورازهای زیادی برای گردشگران خارجی به سبب هجمه های رسانه ای غیرواقعی و ساختگی علیه این کشور برای مردمان سرزمین های دور همراه بوده است، بطوری که این مردمان پس از سفر به ایران زمین، مبهوت و شیفته زیبایی های تاریخی - فرهنگی و همچنین مهمان نوازی ایرانیان شده اند.

به گزارش ايرنا جاذبه های ایران زمین برای گردشگران خارجی که باهر وسیله ای به این کشور سفر می کنند پیش از بیش آنها را مشتاق تر می کند.

یک زوج اروپایی دوچرخه سوار که به دور دنیا سفر می کنند از جمله این مردمان بودند که قبل از سفر تصویر دیگری از ایران داشته و بعد از سفر این تصویر کاملا عوض شده است.

این زوج هلندی - دانمارکی که درحال حاضر درایران بسر می برند،در یک روز گرم تابستانی با حضور در خبرگزاری جمهوری اسلامی ( ایرنا ) در باره سفر خود با دوچرخه به کشورهای مختلف جهان گفته و افزودند: ما سفر خود را حدود پنج ماه پیش ازهلند آغازکردیم و در این مدت با دوچرخه از کشور های آلمان، اتریش ، ایتالیا، آلبانی، مقدونیه، یونان و ترکیه عبور کرده و در هشتم ژوئن (10تیر) هم از طریق ارومیه وارد ایران شدیم.

خانم سوزانا فان هلندی و آقای مارتین مولر دانمارکی با قدردانی ازاستقبال گرم و انسان دوستانه مردم ایران گفتند: فکر نمی کردیم اینقدر مهربانانه باما برخورد شود.مردم ایران واقعا خانواده دوست و با اخلاق هستند آنها هنگامی که ما را دیدند با بوق و دست تکان دادن و با روی گشاده پذیرایی و استقبال کردند که این برای ما جالب بود.

آنان که نخستین سفر خود را به ایران تجربه می کردند، آبگوشت را به عنوان غذایی لذیذ توصیف کرده ودرباره جاذبه های گردشگری ایران گفتند:درحال حاضر که در تهران به سر می بریم، اما قرار است به علت گرمای زیاد با اتوبوس به استان های اصفهان، شیراز و یزد سفر کنیم و از نزدیک جاذبه های دیدنی این شهرها را ببینیم وسپس به تهران بازگشته وحرکت خود را بادوچرخه ادامه دهیم.

آنان افزودند:آخرین شهر در مسیرشان در ایران مشهد خواهد بود که از آنجا هم وارد خاک ترکمنستان خواهندشد.پس ازترکمنستان واردازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، روسیه، مغولستان، چین، میانمار، بنگلادش، هند و نپال خواهند شد تا سفرشان به پایان برسد.

این زوج اروپایی که پیش بینی کردنداین سفرحدود دوسال طول بکشددر گزارش سفرشان در سایت منتسب به خود ازایران اینگونه نوشته اند:روز 22 فوریه 2014میلادی سفر خود رااز روتردام هلند تا نپال که مقصد نهایی است، آغاز کردیم.

درسفر به تهران ، بجای بزرگراه اصلی از جاده های کوچک حرکت می کنیم. کم کم به این کشور علاقه مند شدیم. اولین بار است که کیسه های آب 10 لیتری مان را پرکرده ایم. در ترکیه تقریبا همه جا آب بود، اما اینجا اگر چه بیشتر آب ها آشامیدنی است، اما همیشه یافتن منبع آب آسان نیست.

ماازمیان کشور لم یزرع و خشک با روستاهای خشتی و زمین های گندم طلایی رکاب زدیم. مردم از دیدن ما متعجب می شدند و برای ما دست تکان می دادند. ما برای اجتناب ازترافیک شلوغ بزرگراهها،از جاده های کوچک عبور کردیم و زمین های لم یزرع را یافتیم.درچشم انداز ما روستاهای خشتی به چشم می خورد . در طول مسیر درباغ های خنک خوابیدیم و با آدم های دوست داشتنی دیدار کردیم.

یافتن جایی برای استراحت گاهی سخت تر است. زمین به علت تابش آفتاب به حدی گرم است که رختخواب ما داغ می شود ودرطول شب عرق می کنیم. برخی شب ها در باغ ها که خنک تربودند استراحت می کردیم. همیشه هم بدنبال آن دعوت می شدیم که در خانه ای بخوابیم. در یک روستای کوچک می خواستیم در یک زمین استراحت کنیم که برای ما چای، نان، دوغ، پنیر و مربا آوردند. ما پاستای خود را درست کردیم و بعد آن کشاورز جوان ما را به خانه اش دعوت کرد.

ازطرفی از انجایی که آشنایی کاملی با زبان فارسی نداشتیم با استفاده از فرهنگ لغات می توانستیم با مردم ایران صحبت کنیم.

درطول این مدت که در ایران بسرمی بردیم در مسیرهایی که گاهی آنجا متوقف می شویم یک بار در باغی بودیم که کشاورز دو دختر خود را همراه خود آورد تا ما را متقاعد کند با او به خانه اش برویم.

یک روز در بوئین زهرا بدنبال جایی برای چادر زدن بودیم به یک هندوانه فروشی رسیدیم که ما را دعوت به خوردن هندوانه کرد و سه هندوانه هم برای سفر به ما داد.

بعد از بوئین زهرا در اشتهارد برای تهیه یک نوشیدنی خنک توقف کردیم. وقتی از فروشگاه بیرون آمدیم پلیس منتظر ما بود تا ما را اسکورت کند. هر بار که برای استراحت یا نوشیدن آب می ایستادیم آنها هم توقف می کردند. بعد از آن با ما خداحافظی کردند و ما سفر خود را به تنهایی ادامه دادیم. مردم ایران مردمانی مهمان نواز هستند.

دوچرخه سواری به سوی تهران هیجان انگیز و نیز نگران کننده بود. ما چیزهای زیادی در مورد ترافیک ایران و به ویژه تهران شنیده بودیم. از اینکه با سرعت و به آسانی به تهران رسیدیم غافلگیر شدیم. ترافیک دراین شهر زیاد است.البته یکی از نکته های جالب سفر ما به ایران این بود که فرایند درخواست روادید برای این کشور آسان بود و با هیچ مشکلی روبرو نشدیم. فقط باید مدارک مورد نیازمان آماده باشد.

با خروج از ترکیه و ورود به ایران طبیعت این کشور بیشتر خاورمیانه ای است و روستاها به نظر دورافتاده ترند.

مردم ایران ثابت کردند که بسیارمهمان نوازند. هیچ روزی در ایران نگذشته است که مردم از ما دعوت نکنند که با آنها باشیم.

ما از هر زمان دیگری بیشتر هلو خوردیم. اینجا فصل هلو است و مردم هر روز به ما این میوه را تعارف می کنند.

گزارش خطا