- نتایج «آزمون آموزگاری» وزارت آموزش و پرورش اعلام شد + لینک و مدارک و اقدامات لازم برای قبول شدگان
- ساماندهی ۴۰ درصد معلمان «رسمی» پایه ابتدایی در نظام دوری
- وام بازنشستگان افزایش پیدا می کند
- معلمان درطول سال تکریم شوند
- به مناسبت عید فطر؛ پاداش 50 میلیون ریالی به بازنشستگان بانک ملت
- زمان بارگذاری فیش حقوقی بازنشستگان تامین اجتماعی + لینک
- روایت مقام سازمان نظام پزشکی از خودکشی دکتر جوان: پرستو بخشی در لیست سیاه وزارتخانه بود / حقوق او را نصف پرداخت کردند
- واکنش وزیر آموزش و پرورش به خبر لو رفتن سوالات امتحانات نهایی
- عشق و ازدواج یوسف و زلیخا به کجا کشید!؟
- زمان ثبت نام ۵ آزمون مهم ۱۴۰۴ اعلام شد
هوشياري بازيگر معروف صدا و سيما دزد نيمه شب آپارتمانش را در دام پليس گرفتار کرد. اين حادثه سحرگاه يکشنبه هنگامي رخ داد که بازيگر 60 ساله بعد از خواندن نماز قصد استراحت داشت اما با اتفاق عجيبي روبه رو شد.
هوشياري بازيگر معروف صدا و سيما دزد نيمه شب آپارتمانش را در دام پليس گرفتار کرد. اين حادثه سحرگاه يکشنبه هنگامي رخ داد که بازيگر 60 ساله بعد از خواندن نماز قصد استراحت داشت اما با اتفاق عجيبي روبه رو شد.
بنابر اين گزارش، بازيگر سرشناس سينماي مازندران و کشور بعد از اقامه نماز خود را براي خواب آماده مي کرد که ناگهان صداي مهيبي شنيده شد. «هوشنگ رضايي» بازيگر سريال هاي پايتخت و چند فيلم و تله فيلم سيما و سينما در باره اين حادثه به خبرنگار ما گفت: صدا وحشتناک بود، از رختخواب بلند شده و به اتاق پذيرايي جايي که صدا آمده بود دويدم. از صحنه اي که مي ديدم شوکه شده بودم. براي چند لحظه گيج شده و مات و مبهوت به روبه رو نگاه مي کردم. روبه روي من در فاصله چند قدمي مرد جوان قوي هيکلي در حالي که با ماسک سفيدي صورتش را پوشانده بود و کارد بلندي در دست داشت به من زل زده بود. خواستم اعتراض کنم که او با سرعت خود را به من رساند، کارد را به سمتم گرفته و در حالي که تهديد مي کرد به پشت سرم رفت. کارد را زير گلويم گذاشته و مرا کشان کشان به طرف آشپزخانه برد. کارد زير گلويم را خراش داد. سوال کردم از من چه مي خواهي، من که تورا نمي شناسم و به تو بدي نکرده ام. با فرياد فقط مي گفت پول بده. اگر سر و صدا کني مي کشمت. وقتي به آشپزخانه رسيديم متوجه شدم او با نگراني مدام به بيرون نگاه مي کند، حس کردم همدستي در بيرون دارد. خواستم آرام باشد تا ببينم مي توانم برايش پول جور کنم، براي لحظه اي حواسش به بيرون جمع شد فکر کنم صدايي شنيده بود، سرش را جلوي پنجره برده و خواست به بيرون نگاه کند. از فرصت استفاده کرده و دستي که کارد را گرفته بود گرفتم. بسرعت پيچانده و به پشت سرش بردم.کارد را رها نمي کرد سعي مي کرد با داد و فرياد مرا بترساند. لگدي به شکمش زدم روي زانو خم شده و چاقو را انداخت. چاقو را برداشته زير گلويش گذاشتم. با فرياد از دامادمان که در طبقه بالاي آپارتمان ما ساکن است کمک خواستم، او سريع خود را به طبقه اول رسانده و دست و پاي دزد را بستيم. وي در ادامه درباره چگونگي ورود اين دزد به خانه شان گفت: آپارتمان ما در طبقه اول خيابان طالقاني است، گويا او از زمين خالي که کنار ساختمان ما است وارد حياط شده و خود را به پشت در آپارتمان رسانده بود. هر کاري کرده بود نتوانسته بود در را باز کند بنابراين با لگد محکمي در را شکانده و وارد آپارتمان شده بود. تصور مي کنم فکر مي کرد کسي در خانه نيست. وقتي دست و پاي او را بستيم با پليس تماس گرفتيم و ماموران کلانتري 14 ساري آمده و او را با خود بردند.
□ روزنامه ايران
لینک کپی شد
نظر شما