- رونمایی از نخستین گزینه نیمکت پرسپولیس پس از واگذاری
- کارشناسی داوری دیدار استقلال - آلومینیوم اراک : گل بلانکو از خط گذشت!؟ (+ عکس و ویدئو)
- آقای دبیر! مردم انتخاب میکنند چه کسی پهلوانشان باشد و چه کسی کریم شیرهای! / چرا از محبوبیت رسول خادم عصبانی هستی!؟
- قطامِ سریال امام علی(ع) در 51 سالگی و در فرانسه / زندگینامه و کارنامه هنری ویشکا آسایش + تصاویر
- عربستان سعودی «با این دختر» برای اولین بار به مسابقه دختر شایسته جهان میرود + عکس
- خاطره آقای همساده از «بده بزنیم» در گفتگو با پشه و ایرج طهماسب! (ویدئو)
- ثواب و فضیلت سوره یس ؛ بهترین سوره برای اموات و اهل قبور + متن و ترجمه سوره یاسین / یس ﴿١﴾ والقرآن الحکیم ﴿٢﴾ انک لمن المرسلین ﴿٣﴾
دكتر مصطفي زهراني
درخصوص مساله تحريم ها بايد گفت که ما ناخواسته خود را در جنگ رواني دشمن قرار داديم چرا که موضوع هسته اي و به تبع آن اثرگذاري تحريم هاي اقتصادي را بيش از حد بزرگ کرديم و عملاسرنوشت کشور را گره زديم به مساله اي که نبايد واقعا به اين ميزان باشد. اين بسيار بد است که کنگره آمريکا يک ملت بزرگ مثل ايران را متهم کند که به دليل فشارهاي ناشي از تحريم آمدند و وارد مذاکره شدند.
واقعيت اين است که از زمان روي کار آمدن دولت روحاني، شاخص هاي اقتصادي ما بسيار مثبت شده است. در بعد رشد از منفي 5/1 درصد به حدود 4 درصد، تورم حدودا نصف شده و در بقيه شاخص ها وضع اقتصادي بهبود يافته است. برخلاف دوران احمدي نژاد که نمي شد پيش بيني درستي از اوضاع اقتصادي ارائه کرد، الان اين پيش بيني قابل دسترس تر شده است. بنابراين اين موضوع امکان برنامه ريزي در تمام سطوح را بالامي برد و افزايش مي دهد. از اين رو در شرايط تحريم، اگر ملت سرجاي خودش باشد و نظام و حکومت برنامه ريزي درست و دقيق انجام دهند و افراد توانمند و سالم به لحاظ اقتصادي را به کار بگيرند، کشور نيازمند اين نخواهد بود که خود را در برابر فشار خارجي آسيب پذير ببيند. سوال اينجاست که چرا اين طور شده است؟ با وجود اينکه تحريم ها همچنان سر جاي خود است و چيزي از آن کم نشده، پس چرا وضع اقتصادي بهتر شده و با قبل قابل مقايسه نيست. نتيجه گيري اين است که، تحريم ها به خودي خود نمي تواند عامل تعيين کننده در اقتصاد جامعه اي مثل ايران باشد. آنچه اهميت دارد، مديريت صحيح، توانمند و سالم است که در وضع کنوني دولت روحاني توانسته قابل ترين و توانمندترين مديران 35 ساله بعد از انقلاب را که ضمنا سالم ترين هم هستند به خدمت بگمارد، اين امر مهم است که ضمن تداوم تحريم ها، توانسته است وضعيت اقتصادي را به خوبي سامان دهد.
نکته بعدي اين است که تحريم هاي اقتصادي يک پروسه يادگيري است، هم کسي که تحريم مي کند ياد مي گيرد براي فشار و ملت تحريم شده ياد مي گيرد چگونه مقاومت کند و تحريم ها را دور بزند. از اين حيث تحريم ها عليه ايران بعد از کوبا طولاني ترين تحريم ها و به لحاظ شدت و فراگيري به قول خود اوباما، شديدترين و کامل ترين تحريم هاي تاريخ است.
اما متقابلاايران طي اين سال هاي فشار، ياد گرفته است که چگونه با تحريم ها مقابله کند؛ نخست اين که اقتصاد ما پايه هاي مستحکمي دارد، دوم: ما يک اقتصاد غيررسمي هم داريم که بسيار قدرتمند عمل مي کند (همچون عدد و رقم که در اختيار دولت نيست، خانوار، شهرهاي مرزي، نوع مبادلات و...).
سوم: ما دو فرهنگ ناشي از تحولات بعد از انقلاب را بايد خيلي دقيق مورد بررسي قرار دهيم. فرهنگ سازي اول، محصول و نتيجه جنگ هشت ساله است. در اين جنگ ملت ما ياد گرفت که چگونه با نفت بشکه اي 6 دلار هم به دفاع خود ادامه دهد، هم اقتصاد خود را با شرايط ويژه جنگ تداوم و تطبيق بدهد.
فرهنگ دوم ناشي از تحريم هاي طولاني مدت است، در اين فرهنگ ياد گرفتيم که مي توانيم با حداقل صادرات نفت، اقتصاد کشور را مديريت کنيم. عوامل مقابله با تحريم براي جامعه اي مثل ايران فراوان است، اما يک عامل مهم که همه نظريه پردازان تحريم به آن اعتقاد دارند اين است که به ميزاني که همسايگان کشور تحريم شده افزايش يابد، امکان موفقيت تحريم ها به حداقل مي رسد. از اين حيث کم کشوري را مي توان در دنيا پيدا کرد که اين مزيت ايران يعني همسايگان زياد را داشته باشد. اين عامل مي تواند قدرت مانور کشور تحريم شده را دو چندان نمايد و اين مزيت بسيار ويژه جمهوري اسلامي ايران است.
کشوري که اين تعداد همسايه دارد، نبايد در برابر فشارهاي اقتصادي دشمن احساس ضعف کند. عامل موثر ديگر در تحريم ها، اجماع بين المللي به نفع کشور تحريم کننده است، اما کشوري که تعداد همسايگان زيادي داشته باشد به صورت منطقي قادر است اجماع را به نفع خود شکست دهد، اين انشقاق اکنون در بحث تحريم ها عليه ايران به روشني ديده مي شود و به اعتراف خود غربي ها و آمريکايي ها بازگشت انسجام قبلي غيرممکن شده است. با توجه به نکات ذکر شده در بالابايد به موضوع مذاکرات هسته اي نگاهي منطقي و عقلاني داشته باشيم. به طور قطع و يقين هر ملتي بايد در برابر بحران هاي بين المللي ساختگي عليه خود تلاش کند و ايران و دولت موجود نيز اين کار را به نحو احسن انجام مي دهد اما نبايد به گونه اي وانمود شود که اگر پرونده هسته اي موفق نبود، همه چيز شکست مي خورد يا بر عکس اگر پرونده موفق بود همه چيز به سرعت اصلاح مي شود.
واقعيت آن است که مردم ايران اولين ملت تاريخ هستندکه بحران هاي بسيار بزرگي را پشت سر گذاشته اند و به زندگي خود ادامه داده اند. اکنون نيز اين ملت به مسير خود ادامه مي دهد. سرنوشت مذاکرات هر چه که باشد، به طور حتم بايد بحران ساختگي مرتفع شود، اما نبايد ناخواسته در دام عمليات رواني دشمن قرار گرفت. درخصوص دورنماي مذاکرات هم بايد گفت که امروز جهان با مشکلات زيادي روبه رو است، هم در سطح منطقه اي و هم در سطح نظام جهاني. بنابراين در اين شرايط لزوم ايجاد يک بحران جديد ديده نمي شود، بازيگران پرونده هسته اي ايران نيز به نظر مي آيد تمايلي ندارند به شرايط قبل از توافق ژنو برگردند. بنابراين همه طرفين نگاه به جلو دارند، مساله سر چگونگي است، اروپايي ها انرژي چنداني براي اين موضوع صرف نمي کنند، دولت اوباما اراده حل کار را دارد، اما کارشکني ها و جنجال پردازي هاي اسرائيل را در برابر خود دارد، بنابراين نوعي تقابل قدرت در داخل آمريکا ديده مي شود، با اين حال نقش دولت اوباما تعيين کننده است. در منطقه ما نيز کساني مثل اسرائيل و برخي دولت هاي ديگر از حل اين موضوع خوشحال نيستند، ديگر بازيگران بين المللي مثل روسيه و چين نگاه هاي مخصوص به خود را دارند، به نظر مي آيد تاکنون راه زيادي براي رسيدن به توافق طي شده است، برخي از به اصطلاح کارشناسان آمريکايي با طرح موضوعات تکنيکي باعث شده اند تا مقامات آمريکايي نتوانند تصميم سياسي لازم و به موقع را اتخاذ کنند. بر اين اساس آنچه اهميت دارد، تصميم گيري سياسي از ناحيه آمريکا است. از اين رو مي توان گفت رسيدن به مصالحه هم دور است هم نزديک، اما فاکتورهاي بين المللي و منطقه اي و نقش سازنده اي که ايران در برابر اين بحران ها دارد، باعث مي شود که کشورهاي عضو دائم شوراي امنيت نتوانند اين نقش را ناديده بگيرند.
□ روزنامه دنياي اقتصاد
لینک کپی شد
نظر شما