- نظرات متفاوت 9 کارشناس داوری درباره 2 پنالتی مشکوک دیدار استقلال - شمس آذر روی مهرداد محمدی و صالح حردانی
- باشگاه پرسپولیس تکلیف اوسمار را برای فصل بعد مشخص کرد
- گلزن استقلال: خدا را شکر برای این «سیلی»!
- واکنش «معنادار» کاپیتان استقلال به حکم سنگین بخاطر «دختر جیمی چامپ»!
- چرا بازیکن شمس آذر پس از گلزنی به استقلال عدد 4 نشان داد!؟
- پیشکسوت استقلال: وزیر ورزش قبلی رفت، پرسپولیس هنوز دنبال جام است؟!
- سعید دقیقی خطاب به وحید کاظمی: اگر برای استقلال پنالتی گرفتی، باید بازیکن را هم اخراج می کردی!
- حاشیه های استقلال - شمس آذر: مشت های گره کرده نکونام ، اعتراض کادر فنی حریف و در زمین ماندن قزوینی ها!
- حضور استقلالی ها و پرسپولیسی ها در مراسم ختم همسر یک اصلاح طلب (عکس)
فقط نفهميدم اون دختر خانومى كه اصرار داشت سلفى دو نفره بگيرد موفق شد يا اينكه بودن من پشت ويلچر عكس سلفيش را خراب كرد. دوست عزيز اگر مطلب بنده را ميخوانيد از همين جا عذر خواهى من را پذيرا باشيد !
نواندیش: روايت سوگل طالب لو (در اینستاگرام خود) از بستري شدن وحيد طالب لو دروازه بان استقلال:
نزديك هاى صبح از خواب پريدم. ديدم آقامون نفسش بالا نمياد، چشمهاش قرمز شده و با صدايى گرفته از اعماق قلبش فرياد ميزنه حالم بده. اول فكر كردم خواب ميبينم دوباره خوابيدم. بعد شى تيزى دستم را سوراخ كرد بلند شدم ديدم خودكارمه كه هر شب با يه كاغذ مى ذارم بالا سرم. همسر جان از خودكار براى بيدار كردنم كمك گرفته بود. چشمهايم را باز كردم اين دفعه خودش بود همسر محترم با حالى آشفته. ناخوش بود. منم كه از مادر جان خوب ياد گرفته ام در مواقع اضطرار خودم را نبازم پريدم و در عرض ٢٥ دقيقه حاضر شدم ( در موارد عادى ١ ساعت ٢٥ دقيقه طول ميكشه) شيرجه زدم پشت فرمون و پس از نديدن پنج عدد دست انداز و خوشبختانه بدون هيچ گونه شكستگى سر و بدنِ همسر، رسيديم كلينيك. كلينيك خيلى شلوغ بود فكر كردم ساعت را اشتباه ديدم. دقتم را افزايش دادم ديدم نخير ساعت ٤ صبح است. اورژانس يك عدد ويلچر داد دست بنده تا همسر راحت تر باشد. نشستن روى ويلچر همانا و سرازير شدن مردم سحر خيز براى عكاسى همان. همسر دستش را گذاشت رو صورتش كه نشان بدهد خيلى راحت نيست ولى مردم عزيز با اراده بيشتر ادامه دادن. فقط نفهميدم اون دختر خانومى كه اصرار داشت سلفى دو نفره بگيرد موفق شد يا اينكه بودن من پشت ويلچر عكس سلفيش را خراب كرد. دوست عزيز اگر مطلب بنده را ميخوانيد از همين جا عذر خواهى من را پذيرا باشيد ! بالاخره همسر روى تخت كلينيك خوابيد و اكسيژن به دادش رسيد. كنار تخت خوابم برد. يك لحظه احساس كردم طناب دار دور گردنم پيچيده شده. پريدم. خانوم مسنى روسريم را ميكشيد. سوال كرد: دخترم اون آقا، وحيد طالب لو هستش ؟ من كه هراسون شده بودم گفتم بله بله فكر كنم خودشه. گفت: طفلى. مگه ورزشكارها هم مريض ميشن؟ حالا چش شده. نكنه خودكشى كرده؟ گفتم نه به خدا. باور كنيد يه بيمارى معموليه. از اونا كه همه مردم دچارش ميشوند. الان هم آقامون حالش خوبه و مشغول كارِ سخت استراحت كردن هستند. خوشبختانه خانم هاى با درايت با اتكا به اكاليپتوس، آب پرتقال و ليمو شيرين دليل خوب شدنه سريع همسرشون هستند! پ.ن: مطلب صرفا جهت يه ريزه خنديدن نوشته شده. هيچ معنى و مفهوم جدى و قانونى ندارد.
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
طنز نویس خوبیه هستن ایشون.بهتره با بی قانون (روزنامه قانون بخش طنز)همکاری کنند
خیلی با حال بود
نظر شما