جدايى "غير منتظره" بمب نقل و انتقالاتى "استقلال"

در حالی که بختیار رحمانی چند روز پیش در مصاحبه با سایت باشگاه استقلال مدعی شده بود که برنامه‌ای برای جدایی از استقلال ندارد و خواهان دریافت رضایت‌نامه‌اش نشده است، در نامه‌ای از هواداران استقلال خداحافظی کرد.

متن این نامه به شرح زیر است:

«به نام خدا و عرض سلام به هواداران میلیونی استقلال

من همیشه به استقلال، مجموعه باشگاه و هواداران عزیزش احترام زیادی می‌گذارم و خودم را از آنها جدا نمی‌دانم. اتفاقاتی که در روزها و ماه‌های اخیر رخ داد از آنجا برایم اهمیت زیادی پیدا کرد که تجربه جدیدی یافتم و خودم را در میان این سیل علاقه‌مند حس کردم. با این وجود اعتقاد دارم هر آمدنی را رفتنی است و این اتفاقی است که در همه جهان و در سطح حرفه‌ای رخ می‌دهد. نمی‌خواهم سر هواداران عزیز استقلال را درد بیاورم و معتقدم که هیچ چیزی بیشتر از موفقیت استقلال ارزش ندارد. به همین دلیل از باشگاه استقلال تقاضا دارم با جدایی‌ام موافقت کند و بدون تردید با این تصمیم، کمک زیادی هم به تیم و هم به خودم می‌شود.

خیلی تلاش کردم که وضعیتم را در استقلال بهتر کنم، اما متأسفانه نشد. نیم‌فصل ناراحت‌کننده‌ای را پشت سرگذاشتم و بیش از همه می‌توانم بگویم به خانواده‌ام سخت گذشت. خدا می‌داند که چقدر سعی کردم به تیم محبوبم کمک کنم، اما نشد. به هر حال همه می‌دانند که در آغاز فصل پیشنهادات زیادی وجود داشت، اما با دلم و قلبم استقلال را انتخاب کردم. به هر حال هر چه بود این اتفاق رخ داد. زمان زیادی هم برای جابه‌جایی نداریم. امیدوارم باشگاه بزرگی کند و موافقت کند تا بتوانم هر چه سریع‌تر تصمیمم را بگیرم و تیم جدیدم را انتخاب کنم، چون واقعاً فرصتی نیست. من با شوق و شور زیادی به استقلال آمدم، اما آن بختیاری نبودم که همه فکر می‌کردند و می‌شناختند. از صمیم قلب از کسانی که به من در این مدت کمک کردند، سپاسگزارم و این را می‌گویم که تا آخر عمر مدیون‌شان هستم. امیدوارم روزی قسمت باشد تا آن بختیاری که همه می‌خواهند شوم و به استقلال کمک کنم.

از مدیریت باشگاه، علیرضا منصوریان که مانند برادر و مثل همه سال‌های گذشته در این مدت یار و یاورم بود و صد البته هواداران عزیز استقلال باز هم تشکر و قدرانی می‌کنم. امیدوارم استقلال عزیز بتواند دل هوادارانش را شاد کند و روزهای خوبی رقم بخورد. هواداران استقلال حلالم کنند و برای آنها بهترین ها را آرزو دارم.»

آنا