- توصیف عباس عبدی از گروه سوم اصولگرایان؛ دروغگو، بی شخصیت، ضد علم و هتاک هستند
- راهپیمایی برنامه ریزی شده پس از عدم استقبال خودجوش شد! (تصاویر)
- شعری که رهبر انقلاب یک بیت آن را در جلسه مرتبط با عملیات «وعده صادق» خواند
- ملت که نبايد هميشه در «شعبِ ابي طالب» باشد!
- نطق پرکنایه نایب رئیس مجلس به قالیباف!
- پاس گل نماینده انقلابی به نتانیاهو
- آقای قالیباف! لطفا یک نامه به رئیس مجلس بنویسید!
- ادعای جدید کریمی قدوسی، بنزین ریختن بر آتش ایرانهراسی است
- پاسخ رئیسی به احترام نیروهای نظامی پاکستان (عکس)
- حمله کنندگان سایبری به عضو دفتر رهبری ، از چه کسانی خط می گیرند؟
دکترعباس خلجی استاد دانشگاه - جمهوریت :
مرحوم اقبال لاهوری در «پیام مشرق» دو بیتی زیبا و پرمعنایی دارد که برای توصیف و تبیین شرایط کنونی پسا انتخاباتی ایران بسی کاربرد دارد.
هزاران سال با فطرت نشستم
به او پیوستم و از خود گسستم
ولیکن سر گذشتم این دو حرفست
تراشیدم ، پرستیدم ، شکستم
اما من اجازه می خواهم مصرع چهارم این دوبیتی را با اندکی تغییر برای توصیف و توضیح علل و عوامل شرایط اندوهناک کنونی در اردوگاه اصولگرایان تغییر دهم :
ولیکن سر گذشتم این دو حرفست
تراشیدم ، پرستیدم ، ولی مردم شکستند!
1. پس از رسوایی احمدی نژاد و ناکامی ایدئولوژی احمدی نژادیسم، اردوگاه اصولگرایی با خلاء رهبری سیاسی رو به رو شد. بنابراین، اصولگرایان در صدد آفرینش نیروی جدیدی در سطح رهبری سیاسی خویش برآمدند که هم جای خالی احمدی نژاد را برایشان پر کند و هم ایدئولوژی پوپولیستی احمدی نژادیسم را در قالب جدیدی صورت بندی کند. به گونه ای که با رویکرد سیاسی عوامفریبانه افزایش یارانه ها بار دیگر امکان بازگشت اصولگرایان به قدرت سیاسی فراهم گردد.
2. اما اصولگرایان از فقدان پایگاه اجتماعی در خور از سویی و ناباوری به نهادهای مدنی دموکراتیک و قابل اتکا از سوی دیگر در رنج بودند.
3. در چنین شرایطی غلتیدن چندباره اصولگرایان به بستر سیاست های پوپولیستی به منظور جلب آرای محرومان و حاشیه نشینان و جبران ضعف پایگاه اجتماعی از یک طرف و تراشیدن بت فرماندهی کاریزماتیک برای پر کردن خلاء رهبری سیاسی خود از طرف دیگر آمادگی بیشتری وجود داشت.
4. آنان که در انتظار گذار به دوران جانشینی به سر می برند، در جستجوی چهره ای بودند که هم واجد ویژگی های کاریزماتیک بوده و هم قابلیت جانشینی احمدی نژاد را داشته باشد و هم توانایی طرح و اجرای سیاست های پوپولیستی و جلب آرای طبقات پایین جامعه را داشته باشد.
5. در چنین شرایطی سید ابراهیم رئیسی مستعد ویژگی های مورد نیاز اصولگرایان معرفی شد. اما چنان درباره ویژگی های وی اغراق شد که تا حد گزینه نخست رهبری آینده برکشیده شد. گویی رئیسی از آسمان فرود آمده بود تا نقش فرشته نجات اصولگرایان و حتی نظام جمهوری اسلامی ایران را ایفا کند.
6. این گونه اصولگرایان کسی را که پیشینه روشنی در کارنامه قضایی خویش نداشت و مدت کوتاهی از تصدی تولیت آستان قدس رضوی را پشت سر نهاده بود، برای نیل به هدف جناحی خویش به قربانگاه سیاست ایران فرستادند. آنان متوهمانه بتی در قامت رئیسی تراشیدند و به پرستش او پرداختند و همه ایرانیان را به کرنش در برابرش فراخواندند.
7. رئیسی نیز که هیچگاه خود را در معرض آرای عمومی قرار نداده و امر سیاسی پاسخگویی به افکار عمومی را تجربه نکرده بود، ساده انگارانه جایگاه الوهی برساخته اصولگرایان را باور کرد و پای به عرصه رقابت های انتخاباتی نهاد. غافل از آن که کارزار سیاسی عرصه واقعیت های خشنی است که رئیسی تاب پایداری در برابر آنها را ندارد.
8. خوشبختانه عرصه رقابت های انتخاباتی و به ویژه مناظره های سه گانه عیار شخصیت و توانایی رئیسی را هم برای اصولگرایان و هم برای مردم ایران روشن ساخت و آشکارا نشان داد که رئیسی از ویژگی کاریزماتیک لازم و توانایی و کارآمدی کافی برای کسب پیروزی مورد نیاز اصولگرایان برخوردار نیست. مهمتر از آن، مردم ایران پس از تجربه تلخ دوران احمدی نژاد تمایلی به پرستش بت جدیدی در عرصه سیاسی ایران ندارند.
9. بدین سان، انتخابات 29 اردیبهشت 1396 و رای قاطع و آگاهانه ملت ایران به حسن روحانی و گزینش رویکرد عقلانی وی برای یک دوره دیگر به مثابه تبری بود که بر پیکر بت اصولگرایان فرود آمد و آن به کلی را در هم شکست. در این میان، اشتباهات راهبردی رئیسی در طرح شعارهای انتخاباتی کلی و بی بنیاد و رفتارهای لمپنیستی و چندش آوری چون دیدار با تتلو به عنوان اسطوره موسیقی زیرزمینی ایران فقط نقش عامل شتاب زا در فرایند ناکامی اصولگرایان را ایفا کرد.
10. اما این پرسش هنوز باقی است که آیا اصولگرایان تمایلی به اتخاذ رویکرد انتقادی و بازاندیشی گفتمانی و توان درک علل و عوامل ناکامی سیاسی و دلایل شکست انتخاباتی خویش را دارند؟ تجربه دو دهه اخیر نشان می دهد که اصولگرایان برای فرار از تلخی ناکامی راهی جز فرافکنی انتخاب نکرده اند. در حالی که اینک کسب یک رای 15 میلیونی می تواند به مثابه پشتوانه اجتماعی محکمی برای بازسازی اصولگرایی مورد استفاده قرار گیرد. امری که جامعه ایران و دولت مستقر به شدت نیازمند آن است.
لینک کپی شد
نظر شما