- گوشی موبایل سرقت شده را چگونه ردیابی کنیم!؟
- تقویم کامل سال ۱۴۰۳ / همراه مناسبت ها و تعطیلی های سال 1403
- اوقات شرعی ماه رمضان ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ در تهران + جدول ساعت اذان صبح، ظهر و مغرب
- ثواب و فضیلت سوره یس ؛ بهترین سوره برای اموات و اهل قبور + متن و ترجمه سوره یاسین / یس ﴿١﴾ والقرآن الحکیم ﴿٢﴾ انک لمن المرسلین ﴿٣﴾
- منظور از روز نكبت، اراضى ١٩٤٨ و ١٩٦٧، يوم كيپور و دولت خودگردان فلسطین چیست؟
عباس موسایی*
در آستانه معرفی کابینه دوازدهم توسط رئیسجمهور حسن روحانی، کاندیدای ائتلاف بزرگ عادیسازان (اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان میانهرو) قرار داریم؛ ائتلافی که میتوان آن را بینالنوریین نامید؛ از عبدا... نوری تا ناطق نوری بهعنوان مرز اصولگرایی با استثناطلبی. اگر مبانی اصلاحطلبی، اصلاحگرایان را به گذار آرام و تدریجی به دموکراسی رهنمون ساخته و ایشان را در مرحله کنونی به نرمالیزاسیون هدایت ساخته است، الزامات زمینه و زمانه، بخش موثری از اصولگرایان را از همراهی با استثناطلبان (ترجیح دهندگان مصالح شخصی و باندی بر مصالح ملی) بازداشته است. در این وضعیت جدال گفتمانی، دو گروه اصلاحطلب و اصولگرای میانهرو، هر کدام بخشی از وظیفه تقویت و ارتقای جریان عادیسازی را بر عهده گرفتهاند؛ اصلاحطلبان با مجموعهای از تدابیر و کنشگریهای لایهلایه و تودرتو، از هدایت نبض جنبش اجتماعی به سمت براندازیخواهان و استثناطلبان جلوگیری کردند و از سویی اصولگرایان میانه، در ایجاد محدودیتهای ساختاری و گفتمانی برای استثناطلبان، نقشی مهم بر عهده گرفتند.
خرد سیاسی همچنان به استمرار این ائتلاف تا وصول به وضعیت عادی و وادار کردن استثناطلبان به تمکین به مصالح عمومی و منافع ملی، حکم میکند. ائتلاف عادیسازان تا زمانی که به علل موجده خود وفادار بماند، باقی و استوار خواهد ماند. از این رو ایجاد نقطه تعادل بین این ائتلاف که همزمان برآوردکننده خواستههای جنبش اجتماعی، اهداف اصلاحی و از طرفی با لحاظ ملاحظات اصولگرایان همراه باشد، تضمینکننده استمرار ائتلاف است. برای وصول به این مهم راهبران این ائتلاف نیازمند فهم منطق سیاسی کشور و حرکت در این مسیر هستند؛ بزرگان اصلاحات که با دعوت مردم به حمایت از روحانی، کادرهای اصلاحطلب و سپس جنبش اجتماعی را برای حمایت از روحانی بسیج کردند، شخص دکتر روحانی که با قاطعیت، شجاعت و برجستگی، در تراز خواستههای تاریخی ملت و فوق تصور تحلیلگران و بازیگران عرصه سیاست ظاهر شد و مقومات و مقدمات رقبا و مخالفان را نقش بر آب کرد و اصولگرایان میانهای که مانع تسلط گفتمان استثناطلبان بر همه اصولگرایان شدند، در ایجاد این نقطه تعادل که تضمینکننده استمرار عادیسازی است، وظیفهای سترگ بر عهده دارند. ناوفاداری به منطقی که دولت دوازدهم را از دالان سخت تخریب و مسیر پرسنگلاخ سیاستورزی آغشته به پیرایههای غیر اخلاقی عبور داد، دولت را با چالشهای متعددی روبهرو میکند. شخص دکتر روحانی بیش از هر کس به مختصات این منطق واقف است. اینکه توسط بخشی از ائتلاف، خواستهای در تضاد با روح جنبش اجتماعی حامی، به روحانی تحمیل شود، گام نهادن در مسیر تضعیف بنیانها و گسست از مبانی ائتلاف پیروزیساز است.
منفعلان فرصتطلبی که در دولت یازدهم، همچون چرخ پنجم کالسکه استثناطلبان عمل کرده و این دولت را از درون با چالش مواجه کردند، توان همراهی و مساعدت در مسیر عادیسازی را ندارند. اینکه مصالح کشور بار دیگر اصلاحطلبان را به حمایت از روحانی متقاعد کرد و ملت را به مقابله با مخالفان بهبود رهنمون ساخت، به معنای تایید حضور این افراد در کابینه دوازدهم نیست. گروههای مختلفی که در ذیل جریان بزرگ عادیسازی گردهم آمدهاند، بیش از هر چیز باید به تقویت عادیسازی فرارونده اهتمام داشته باشند. چشمپوشی از جهشی که جامعه جنبشی بهعنوان منبع قدرت عادیسازان، در عرصه سیاست ایران امروز یافته است، ریزش در بدنه اجتماعی را در پی خواهد داشت.
استمرار خصوصیات دولت یازدهم در دولت جدید، در ایجاد شکاف بین عادیسازان نقشی اساسی بازی خواهد کرد. به عبارتی استمرار حضور منفعلان، ناکارآمدان و استثناطلبان در سطوح مختلف دولت، مخصوصا وزارت داخله، تضاد عادیسازی را با برخی عادیسازان عیان خواهد کرد. در این راستا طیفهای حاضر در ائتلاف باید یاریگر روحانی برای استمرار و اتمام پروژه عادیسازی، معطوف به خواستهها و امکانات رئیس دولت دوازدهم باشند، بهگونهای که اصلاحطلبان همچنان در منطق عادیسازی سیاستورزی کنند، اعتدالگرایان از زیادهخواهی بپرهیزند و اصولگرایان میانهرو، از خواستههای استثناگرایانی که روزی با آنها محشور بودند، بگذرند. وزیر کشور دولت دوازدهم، بیش از سایر وزارتخانهها باید از جرگه عادیسازان، معتقدان و ملتزمان به این منطق و از افراد مورد پذیرش بدنه اجتماعی حامی دولت باشد.
آرمان
لینک کپی شد
نظر شما