- واکنشهای بین المللی به حادثه اصفهان: عمان محکوم کرد / چین، انگلیس، فرانسه و... موضع گیری کردند
- عضو دفتر رهبری: برخی مسئولان بدلیل کارهای بیقاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند
- ادعای خبرساز صداوسیما درباره انفجارهای امروز
- امیر میهندوست: تکذیب پرواز ریزپرنده در اصفهان/ پدافند به شئ مشکوک شلیک کرد
- لحظه هدف قرار گرفتن چند ریز پرنده در آسمان اصفهان (ویدئو)
- جزئیات صدای انفجار در اصفهان / مقام آمریکایی: از گزارشهایی دربارهی حمله اسرائیل به داخل ایران مطلعیم/ فعال شدن پدافند هوایی ایران در آسمان چند استان کشور/ ارتش: هیچ خسارتی نداشتهایم / شبکه خبر: ریزپرنده ها توسط «عوامل نفوذی» از «داخل کشور» پرواز داده شده است
- واکنش قابل تامل عباس عبدی به بازگشت گشت ارشاد
- اعتراض یک نماینده به بازگشت گشت ارشاد: آقای رئیسی، نکن!
- واکنش به ادعای رسانه عبری درباره اصابت موشک به دیمونا
- ونها و زنها ؛ گشت ارشاد مدیران و صدیقی/ تقصیر آقای رئیسی نیست!
در مجموعه علمای دین، این تمایز جلوه بیشتری دارد. بسیارند افرادی که لباس دین بر تن دارند و از علوم دینی بهرههای وافری بردهاند ولی چون از صفای باطن تهی هستند، باری از دوش مردم بر نمیدارند و دین را هم حتی یک گام به جلو نمیبرند. باطنی که صفا دارد چون صیقل خورده است، دردآشناست و درد مردم را درد خود میداند.
مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به ویژگی های مرحوم دکتر احمد احمدی نوشت:در وصف عالم ربانی تازه سفر کرده ما حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمد احمدی، روزنامهها، خبرگزاریها و شخصیتها تعبیراتی از قبیل فیلسوف، حکیم، ادیب، مفسر، استاد دانشگاه و معلم اخلاق بکار بردهاند. اینها تعبیرات درستی هستند. او واقعاً یک فیلسوف بود، بر ادبیات فارسی و عرب مسلط بود، حکیمانه سخن میگفت و عمل میکرد، استاد و آموزگار نسلها بود، بر محتوای قرآن کریم مسلط بود و معلم واقعی اخلاق بود.
دکتر احمدی، اینها همه بود ولی در کنار این فضلیتها گوهر گرانبهائی در وجود خود داشت که این اوصاف را تحتالشعاع قرار میداد؛ صفای باطن.
آدمها، چه باسواد و چه بیسواد، چه فقیه و چه فیلسوف، چه حوزوی و چه دانشگاهی، چه دولتمرد و چه عادی، دو دسته هستند؛ باصفا و بیصفا. آنکس که اهل صفاست، حتی اگر از علم هم تهی باشد، دوست داشتنی و منشا اثر است و آنکس که اهل صفا نیست علامه دهر هم که باشد، فلسفه و حکمت و عرفان و تفسیر و فقه و ادبیات را هم در خود جمع کرده باشد، هیچ ندارد.
در مجموعه علمای دین، این تمایز جلوه بیشتری دارد. بسیارند افرادی که لباس دین بر تن دارند و از علوم دینی بهرههای وافری بردهاند ولی چون از صفای باطن تهی هستند، باری از دوش مردم بر نمیدارند و دین را هم حتی یک گام به جلو نمیبرند. باطنی که صفا دارد چون صیقل خورده است، دردآشناست و درد مردم را درد خود میداند.
اکنون روزگاری را میگذرانیم که از نظر اخلاص و صفای باطن دچار کمبود است. درد فراوان است ولی دردآشنا اندک. عالمان دینی در طول قرون، با صفای خود مردم را به دین جذب کردند نه با علم خود. امام خمینی هم که در عصر ما توانست ملت ایران را یکپارچه مجذوب خود کند به این دلیل بود که هرگز کسی را به خود دعوت نکرد بلکه با اخلاص و صفائی که داشت و مردم دیدند که او همه را به سرچشمه میبرد و از زلال توحید و عدل سیراب میکند، مجذوب او شدند.
سوگمندانه باید اعتراف کنیم که هرچه میگذرد، جامعه از صفا و اخلاص هم دورتر میشود. در گوشه و کنار همین ایران خودمان در شهرهای مختلف چه عالمان دینی باصفائی که رفتند و جایگزینی برای آنها سراغ نداریم. امروز که ایران با یک نظام حکومتی دینی اداره میشود بیش از هر زمان دیگری به عالمان دینی باصفا نیاز است. این بار سنگین فقط با صفا و اخلاص است که به منزل میرسد. برای جبران این فقر معنوی چه تدبیری اندیشیده ایم؟
دکتر احمد احمدی، نمونه یک عالم دینی باصفا بود. خدمات علمی و فرهنگی او از سطوح دبیرستانی تا عالیترین مراحل دانشگاهی و آثار ماندگاری که از او در تدوین کتابهای درسی دانشگاهی و تربیت شاگردان مهذب و تالیف و ترجمه کتابهای فلسفی به جای مانده، هر چند بسیار ارزشمند هستند ولی آنچه او با خود برد و ما به آن بیش از دیگر آثارش نیاز داریم، صفائی بود که در وجود او موج میزد.
لینک کپی شد
نظر شما