- مراسم ختم زهرا شجاعی با حضور خاتمی (عکس)
- آیا افغانستانی های مقیم ایران، تابعیت می خرند؟
- مرگ جو لیبرمن، سناتور ضدایرانی آمریکایی
- اتفاقی که پایان حیات سیاسی قالیباف را رقم زد!
- قرائی مقدم: کوچک شدن طبقه متوسط؛ مهمترین تغییر اجتماعی سال ۱۴۰۲/ جامعه ایران دیگر یک جامعه سنتی نیست
- روایت نشریه اماراتی از جزئیات مذاکرات محرمانه ایران و امریکا
- واکنش ماجد علم الهدی به ادعای ارتباط با هولدینگ گردشگری قطع کننده درختان
اگر علم سیاست و روابط بین الملل در جامعه ایران ارزش بالا داشت هیچ گاه تا پیش از توافق برجام یا توافق احتمالی در مورد دریای مازندران سخن از ترکمنچای دوم یا گلستان یا...اورده نمیشد.
نواندیش- اکبر مختاری: درک سیاست خارجی کشورها بدون درنظر گرفتن موقعیت جغرافیایی،تجارب تاریخی،قدرت اقتصادی و نظامی و مشروعیت سیاسی حکومت حاکم امکانپذیر نمی باشد.اساسا سیاست خارجی کشورها در خلا شکل نمیگیرند بلکه توجه به مقدورات داخلی و محذورات بین المللی در شکل گیری سیاست خارجی نقش بسزایی ایفا میکند.
اکثر نظریه های روابط بین الملل به غیر از واقع گرایی سیاست خارجی را ادامه سیاست داخلی میدانند این درحالیست که متفکران واقع گرایی در سیاست نیز با وجود تفکیک سیاست داخلی از خارجی پس از فروپاشی شوروی سابق توجه بیشتری به دیدگاه های افکار عمومی در بیان اعلانی و اعلامی سیاست خارجی خویش مینمایند.
در ایران نیز با توجه به تجارب تاریخی ناگوار در ارتباط با قدرتهای بزرگ و حتی منطقه ای با توجه به گسترش روزافزون تکنولوژی های ارتباطی حساسیت مردمی نسبت به مذاکرات پر اهمیت افزایش یافته است.
افکار عمومی با توجه به سیال بودنش گاه فضا را برای هرنوع مذاکره ای میبندد.
هرچقدر که تذکرات و پیگیریهای افکارعمومی برای تحقق توافقی بهتر میتواند موثر افتد، در برابر،تحلیلهای عوامانه و فوبیاگونه روند کار را دشوار میسازد.
گسترش فضای مجازی سبب گردیده است هر فردی هر چند غیر متخصص به خود اجازه دهد دیدگاهش را در سطحی وسیع تکثیر سازد و گاه تکثیر دیدگاه های نادرست سبب میشود هیچ دیپلمات یا دولتمردی نتواند در وقت بحران تصمیم موثرتر را گیرد چراکه میداند چه خوب یا بد ممکنست مورد نقد گزنده و گاه توهین و افترا قرار گیرد.
بی اعتمادی سیاسی در ایران سبب گردیده است که افکار عمومی هیچ توافقی را معقول ارزیابی نکند و این احساس را نمایان سازد که کشور دچار خسران و یا حتی فروخته! شده است.
بخش عمده این دیدگاه ناشی از این موضوعست که جامعه ایران برای سیاست و روابط بین الملل بطور اخص و علوم انسانی بطور اعم ارزش چندانی قائل نمی باشد.
"خیانت های تاریخی حاکمان به ایران در طول تاریخ سیاسی کشور متغیر توطئه انگاری را در ذهن و فرهنگ سیاسی ایرانیان قدرتمند ساخته است".
اگر علم سیاست و روابط بین الملل در جامعه ایران ارزش بالا داشت هیچ گاه تا پیش از توافق برجام یا توافق احتمالی در مورد دریای مازندران سخن از ترکمنچای دوم یا گلستان یا...اورده نمیشد.
هنوز صورت مذاکرات دیپلماتیک مشخص نشده است ولی بسیاری براین باورند که حق ایران کاملا تاراج شد.
در مورد برجام نیز هنوز توافق نهایی نشده بود که بسیاری از احتمال زیاد شکست مذاکرات میگفتند و پس از نهایی شدن توافق بخشی از منتقدان و مردم از ترکمنچای دوم گفتند.
این درحالیست که بسیاری از سلبریتی های تحلیلگر!و ادمینهای فعال در عرصه مجازی که از قضا پرخواننده هم هستند شاید از روند دقیق و تاریخ چنین قراردادهایی هم اطلاع کافی نداشته باشند.
در نهایت تا حاکمان به علوم انسانی بعنوان امری تخصصی و پراهمیت ننگرند این نگاه بی اعتمادی و تحلیلهای برامده از نفی هرنوع مذاکره وجود خواهند داشت و تحلیلهای غیرعلمی و پوپولیستی سیطره خویش را در عرصه های رسانه ای بخصوص در فضای مجازی حفظ خواهند کرد....
لینک کپی شد
نظر شما