- واکنش دبیرکل جامعه پزشکی به مرگ دکتر پرستو بخشی: فشار ها بر پزشکان جوان به مرز هشدار رسیده
- اعمال مخصوص شب قدر 19 نوزدهم ماه مبارک رمضان
- جزییات افزایش شدید جریمه تحلفات رانندگی
- اعمال مشترک شب های قدر
- سید جلال ساداتیان: شما نمیتوانید با یک بخشی از جامعه بینالمللی کاملا در تضاد دائم باشید و صرفا بخواهید با یک بخش کوچکی از این جامعه کار کنید/ روسیه و چین در همه امور پای شما نایستادهاند/ هرچه محدودیتها را افزایش بدهید، زندگی و سفره مردم محدودتر میشود
- افشاگری جدید حسن روحانی از ماجرای گرانی بنزین و اعتراضات: من واقعا از زیرنویس شبکه خبر فهمیدم بنزین دیشب گران شده! رئیسی اولین کسی بود که توییت زد و مخالفت کرد، در حالی که نامه سران قوا را با خط خودش امضا کرده بود!
- آقا گفتند من تمام جامعه ایران را انقلابی میدانم نه عده خاصی را
- ادعای بایدن: کشورهای عربی برای اولین بار آماده هستند اسرائیل را کاملاً به رسمیت بشناسند
- عربستان «با این دختر» برای اولین بار در مسابقه دختر شایسته جهان شرکت میکند (عکس)
عصرایران؛ مصطفی داننده- تقریبا یک ماه بعد از انتخابات سال 88، آیتالله مصباح یزدی از حامیان سرسخت محمود احمدی نژاد در مورد جایگاه رییس جمهور گفت:« وقتي رييس جمهوري از جانب رهبري نصب و تاييد مي شود به عامل او تبديل شده و از اين پرتو نور بر او نيز تابيده مي شود. وقتي رياست جمهوري حکم ولي فقيه را دريافت کرد اطاعت از او نيز چون اطاعت از خداست.»
حالا حدود 10 سال بعد منبری معروف تهران یعنی علیرضا پناهیان که از طرفداران سرسخت آیتالله مصباح یزدی است در مورد دولت و رییس آن میگوید:«با حمایت از کُلیت نظام میتوانند از دولت انتقاد کنند و این همان کاری است که مردم تهران در تجمع "امنیت و اقتدار" در روز دوشنبه چهارم آذر انجام دادند.»
بالاخره ما کدام یک از این حرفها را باور کنیم؟ اطاعت از رییس جمهور اطاعت از خداست یا فقط اینکه در نظام جمهوری اسلامی میشود از دولت انتقاد کرد؟
این همه تناقض از کجا میآید؟ چرا زمان احمدی نژاد، نمیشد از دولت انتقاد کرد ولی حالا فقط میشود از دولت انتقاد کرد؟ فلسفه دولت تغییر کرده است یا چون رییس جمهور، رییس جمهور محبوب شما نیست انتقاد از دولت آزاد است و اگر در انتخابات آینده یکی از دوستان شما به راس قدرت رسید بازهم دولت در حصار تقدس گرایی قرار میگیرد؟
میدانید وقتی این حرفها را میشنویم، حس میکنیم حرفهایی که برخی از منبریها میزنند از روی صداقت و دغدغه نیست. بسیاری از آنهایی که امروز از دولت و مجلس انتقاد میکنند در دولت پیشین و سه مجلس اصولگرا، زبان در دهان گرفته بودند و هیچ حرفی نمیزدند گویا در مدینه فاضلهای زندگی میکردند که هیچ مشکلی در آن وجود نداشت.
حالا که نام رییس جمهور حسن روحانی است در مورد دولت و تصمیمات آن میشود هرچه گفت و هرچه نوشت. باید به این نکته اشاره کنم که این یادداشت در دفاع از روحانی نیست. باید این روزها از روحانی، تصمیماتاش و ادبیاتاش انتقاد کرد اما باید دید این انتقاد از سوی چه کسانی مطرح میشود و اگر فرد دیگری رییس جمهور بود این افراد چه رفتاری داشتند.
اگر امروز سعید جلیلی که آیتلله مصباح او را نامزد اصلح میدانست یا قالیباف که او را مرد جهادی مینامند در مورد بنزین چنین تصمیمی میگرفتند و با همین شیوه اصلاح قیمت بنزین را اجرا میکردند، شما از چه ادبیاتی استفاده میکردید؟ بگذارید با توجه به سابقه سخنرانیها و رفتار شما، برایتان بگویم.
تصمیم آنها را عدالت جویانه میدانستید و میگفتید این تصمیم انقلابی در برابر اشرافیت ساخته شده در دولت سازندگی و اصلاحات است. در گرفتن حق از مظلوم نباید با کسی تعارف داشت و بعد معترضین به دولت این افراد را دست نشانده خارج میخواندید و برچسب ضد انقلاب را به همه آنها میزدید و میگفتید اطاعت از رییس جمهور اطاعت از خداست.
تا وقتی جنس انتقادها از جنس منافع ملی نباشد، آش کشور همان آش است و کاسه همان کاسه. تلویزیون را نگاه کنید.