- هزینه عملیات موشکی ایران علیه اسرائیل چقدر شد؟
- گلایه روزنامه جوان از برخوردهای تند گشت ارشاد این اصرار بر روش نامطلوب برای چیست
- سخنان زاکانی هم بنر شد! (عکس)
- حضور کاظم صدیقی و چهره های سیاسی در ختم معاون اول احمدی نژاد (عکس)
- میزان رشد قیمتها در ۲ سال و نیم اول دولت رئیسی و روحانی (اینفوگرافی)
- جعفرزاده: نه رئیسی، رئیس جمهور دو دوره ای می شود نه بایدن/ مردم دارند له می شوند، آخر مگر این میز چقدر ارزش دارد؟!
- آیتالله جوادی آملی: اگر مردم گرفتار فقر بشوند، دین از بین خواهد رفت/ آبروریزی پیش زن و بچه قابل تحمل نیست
- مقام سپاه: ۵ ساعت قبل از شروع عملیات علیه اسرائیل از خاک ایران، به کشورها خبر دادیم
- واکنش ایران به خبر آسیب دیدن سامانه های پدافندی در اصفهان
خرداد سال ۱۳۸۸، مناظره تلويزيوني محمود احمدينژاد و ميرحسين موسوي از شبكه سوم سيما در حال پخش بود؛ مناظرهاي كه بسياري از حيث اهميت آن بر اين باور بودند كه ميتواند نتيجه انتخابات را رقم بزند. آن زمان احمدينژاد جوانتر از امروز، يك دوره ۴ ساله بر مسند قدرت نشسته و طعم رياستجمهوري را چشيده بود و درحالي رو در روي ميرحسين موسوي نشسته بود كه احتمالا تصور هم نميكرد از رقيبش در آن مناظره حدود يك سال بعد، بيش از آنكه به عنوان «نخستوزير امام» ياد شود، به «محصور كوي اختر» شناخته ميشود. در اين مناظره بود كه مناظره احمدينژاد پرونده آموزشي زهرا رهنورد را رو به ميرحسين موسوي گرفت و گفت: «من ميتوانم درمورد پرونده آموزشي يك خانمي با شما صحبت كنم؟ بگم؟ بگم؟»
او چند روز بعد به عنوان رييس دولت دهم به مردم معرفي شد اما دست از «بگم بگم» نكشيد. چه آنكه سال ۹۱ در جريان استيضاح پرحاشيه عبدالرضا شيخالاسلام در مجلس نهم نيز در دفاع از او گفت: «نمايندگان با من صحبتهايي كردهاند، نميدانم برخي چيزها را بگم يا نگم؟» و بعد با پخش فيلمي حرفهاي ناگفته را گفت و شمشير را براي خانواده لاريجاني هم از رو بست؛ بگم بگمهاي او اما ظاهرا تمامي ندارد. در همه اين ۸ سال دور از قدرت محمود احمدينژاد كه ديگر جاي و جايگاه سال ۸۸ را در حاكميت ندارد، همچنان بر همين منوال پيش رفته و هر روز وعده افشاگري ميدهد، آنقدر كه وعدههايش از شمارش خارج است.
احمدينژاد اخيرا در جمع مردم كرمان سخنراني داشته و گفته است: «اين اشتباه بزرگي است كه فكر كردهايد كه ميتوانيد ملت ايران را در اين سطح نگه داريد. اين فنر به زودي درخواهد رفت. من به وقت انتخابات مطالبي دارم كه درباره وضعيت موجود كشور عرض خواهم كرد و به فضل الهي از كسي هم نميترسم.» او در اين سخنراني از سنگاندازيها در مقابل پرداخت يارانهها سخن گفته و مدعي شده «آنها ميگفتند اگر احمدينژاد يارانهها را اجرا كند، آراي او به شدت افزايش مييابد! بنابراين قانون را به گونهاي نوشتند كه نشود آن را اجرا كرد، اما رهبري دستور دادند و دوباره وارد مباحثات شديم و ۱۲ بند حداقلي، براي اجرا آماده شد و ما آن را اجرا كرديم و بعد هم از زمين و زمان بر سر آن ريختند و تخريب كردند.»
اين اولينبار نيست كه احمدينژاد ناگفتههايش را به زماني مقتضي موكول ميكند و آخرينبار هم نخواهد بود كه سربسته و دربسته ادعاهايي را مطرح كرده و وعده بازخواني حقيقت امر را ميدهد. اينبار او بر زمان انتخابات هم تاكيد كرده و صراحتا از تمايل به حضور در انتخابات گفته است؛ گزارهاي كه با توجه به اتفاقات سال ۹۵ و ۹۶ و رد صلاحيت او بعيد به نظر ميرسد. با اين حال رد صلاحيت او به معني حذف كامل او نخواهد بود و شايد بالاخره وعدههاي گاه و بيگاه افشاگرياش رنگ واقعيت بگيرد و اگر خودش يا كانديداي موردحمايتش در انتخابات رياستجمهوري ۱۴۰۰ رد صلاحيت شود، احتمالا بايد منتظر افشاگريهاي سريالي او عليه كانديداهاي انتخابات بهويژه اصولگرايان باشيم.
حالا بگم یا نگم؟