- کارشناسی داوری دیدار استقلال - آلومینیوم اراک : گل بلانکو از خط گذشت!؟ (+ عکس و ویدئو)
- آقای دبیر! مردم انتخاب میکنند چه کسی پهلوانشان باشد و چه کسی کریم شیرهای! / چرا از محبوبیت رسول خادم عصبانی هستی!؟
- قطامِ سریال امام علی(ع) در 51 سالگی و در فرانسه / زندگینامه و کارنامه هنری ویشکا آسایش + تصاویر
- عربستان سعودی «با این دختر» برای اولین بار به مسابقه دختر شایسته جهان میرود + عکس
- خاطره آقای همساده از «بده بزنیم» در گفتگو با پشه و ایرج طهماسب! (ویدئو)
- ثواب و فضیلت سوره یس ؛ بهترین سوره برای اموات و اهل قبور + متن و ترجمه سوره یاسین / یس ﴿١﴾ والقرآن الحکیم ﴿٢﴾ انک لمن المرسلین ﴿٣﴾
دكتر رسول جعفريان*
باور به مهدويت اختصاص به شيعه نداشته است. بنابراين، اين سخن ابن خلدون که مهدويت در ميان صوفيه شمال آفريقا، در اصل برگرفته از باورهاي شيعي است، برخلاف متون اصيل تاريخي و حديثي است. در واقع، ابن خلدون، چون منکر مهدويت است، برخلاف ساير اهل سنت، سعي مي کند ريشه اين باور را در جاي ديگري جست و جو کند. بطور کلي بايد گفت تاريخ گواه است که جز خوارج که خبري از چنين ادعايي در ميان آنان نداريم، ساير فرقه هاي اسلامي، در اصل اين موضوع اجماع و اتفاق نظر دارند.
در ميان شيعه و در ارتباط با مهدويت رويدادهايي هست که به اسم شيعه، اعم از شيعه علوي، عباسي، کيساني، زيدي يا غلات شيعه و شيعه اماميه اتفاق افتاده است و البته مانند اين رويدادها براي ديگران يعني فرقه هاي سني هم رخ داده است. طبعا شکل وقوع ادعاي مهدويت در جامعه اسلامي، براي مذاهب مختلف، متفاوت بوده است. گاه در يک دوره تاريخي و بسته به تحولات اجتماعي و مشکلات، اين قبيل رويدادها شديد و گاه ضعيف بوده است. در يک مقطع يا منطقه تاريخي، شيعيان و گاه سنيان با ادعاهاي مهدويت درگير بوده اند. مفاهيم آن، روايات مربوطه و اظهار نظرهاي شگفت در هر دوره تاريخي با دوره هاي ديگر و نسبت به هر فرقه با فرقه هاي ديگر، تفاوت هايي داشته است.
مي دانيم که سنيان وهابي پس از ماجراي شورش مهدي گرايانه جُهيمان در مکه در سال 1400 دهها رساله درباره اثبات مهدي(ع) نوشتند تا ثابت کنند جُهيمان و مشابه آن مهدي نيستند. اين به معناي بالاگرفتن يک بحث در يک مقطع تاريخي معين براي يک گروه خاص است. آنان اصل مهدويت را تاييد اما ادعاي امثال جهيمان را تکذيب کردند.
در ميان غُلات شيعه، بحث الوهيت ائمه يا ناميرايي آنان در يک مقطع تاريخي مطرح شد، بايد توجه داشت که اولاً اين ادعاها در ميان يک تعداد افراد اندک اما پرسروصدا بوده که منابع فرقه شناسي هم براي تکثير، مرتب به بزرگنمايي آن ها پرداخته اند. ثانياً آن که اين امر در يک دوره تاريخي محدود بوده و از ميان رفته، اما آثار آن در ميان کتب فرقه شناسي مانند «الفصل» ابن حزم يا «فرق الشيعه» نوبختي برجاي مانده است.
در ميان شيعه، روايات انتظار فرج و ظهور قائم(عج) از زمان امام باقر (ع) و امام صادق(ع) به بعد مطرح بوده است، اما حضرات ائمه، هيچ گاه به ادعاهاي مهدويت، نه درباره خود و نه ديگران وقعي نگذاشتند. بطور کلي مي توان گفت، اکثريت جامعه شيعه که امامي مذهب بود، يکسره معتقد به امامان و درگذشت آنان يکي پس از ديگري بود.
تنها مشکل بر سر فرقه واقفه بود که پاي چند نفر از محدثان برجسته در ميان بود. اين جماعت، امام موسي بن جعفر(ع) را مهدي دانسته و ساير ائمه را انکار مي کردند [رسائل الشريف المرتضي، ج 3، ص 310] اما با وجود قوت اينان، جامعه شيعه، تابعيت از امامان را ادامه داد تا آن که امام عسکري(ع) رحلت کرد و دوره غيبت فرا رسيد. حضور نواب چهار گانه، شيعيان را در صحنه نگاه داشت. انشعاباتي صورت گرفت که به شمارش زياد است، اما عدد واقعي کساني که به دنبال آن بودند، معلوم نيست. مهم ترين انشعاب، متعلق به جعفر فرزند امام هادي(ع) بود که راه ديگري را رفت، اما حضوري در مراکز اصلي شيعه نداشت و نيافت. شيعه امامي راه و مسير عمومي خود را پشت سر نواب اربعه ادامه داد. پس از آن، بحث غيبت مطرح شد و زان پس، فقهاي شيعه جاي امامان معصوم نشستند. آنان وظايفي را که بر اساس روايات براي آنان مشخص شده بود انجام مي دادند. ضمن آن که در رساله هاي اعتقادي خود، علاوه بر توحيد و نبوت و معاد، امامت و در امتداد آن باور به امام زمان(ع) و غيبت آن حضرت را تاکيد مي کردند.
نکته مهم اين است که ما کسي از فقيهان شيعه را که مدعي مهدويت درباره خود يا ديگري شده باشند، در طول تاريخ شيعه سراغ نداريم. يعني علماي درس خوانده و معتقد به مذهب اماميه، گرد ادعاهاي مهدويت نرفتند. اين که جوان 21 ساله اي مانند علي محمد باب چنين ادعايي را بکند، امر شگفتي نيست، اما حتي سران مکتب شيخيه، مانند احمد احسايي و سيد کاظم رشتي، آنان که درس خوانده بودند، چنين ادعايي را مطرح نکردند. به عبارت ديگر در تاريخ سراغ نداريم مفيد و مرتضي و محقق و علامه و کرکي و فاضل هندي و صاحب جواهر و ميرزاي شيرازي و بروجردي و امام خميني (ره) ادعاي مهدويت کرده باشند يا اگر کسي درباره آنان يا ديگران ادعايي کرده باشد از او حمايت کرده باشند. اساس شيعه و علمايي که ستون فقرات تشيع بودند مطلقاً دنبال اين قبيل مطالب نرفته اند.
البته بوده اند کساني که دنبال عرفان و تصوف بودند و گاه گاه حرف هاي شگفتي مي زدند که نزديک به اين عرصه بوده است. گاه علماي اخباري هم تحت تاثير برخي از احاديث ساختگي يا توجه به حجيت خبر واحد در اعتقادات، مطالب بوداري مطرح مي کردند، اما همان طور که اشاره شد، ستون فقرات شيعه، اجماع علماي شيعه، کتب اصلي اعتقادي شيعه و خط مرجعيت چنين ادعاهايي را، نه داشته و نه از ديگران پذيرفته است. همين ابن فهد حلي که خود اهل دعا و عرفان و حتي چنان که ادعا شده علوم غريبه بود، به محض آن که سيد محمد فلاح مطالبي درباره مهدويت خود گفت، او را تکفير کرد.
در همان قرن دوم و سوم طرح ادعاهاي مهدويت در ميان اطرافيان امامان، نقدهاي علمي متعددي را از سوي اصحاب بر ضد آن ها برانگيخت و آثاري در اين باره نوشته شد. توقف ناووسيه درباره جعفر بن محمد(ع) و مهم تر از آن، توقف و ادعاي مهدويت واقفه درباره موسي بن جعفر(ع) موجي از مخالفت ها را بر ضد اين قبيل مدعيان در داخل شيعه برانگيخت. مهم ترين نقد بر اين افراد آن بود که وقتي امامي درگذشته و کساني شاهد بر کفن و دفن وي بوده اند، ادعاي مهدويت درباره او بي اساس است [الغيبه طوسي: ص 20] از نظر شيعه اين درست نبود که مهدي پيش از ظهورش بميرد [الفصول المختاره، ص 297] چون آمده بود که دنيا را اصلاح کند. هرچند اين افراد ممکن بود ادعا کنند که موت او مانند آنچه درباره عيسي گفته شده، صوري و غير واقعي بوده است، يا حتي ممکن بود ادعا کنند که مرگ صوري او ثابت است، اما در باطن زنده بوده و در غيبت است، يا آن که اساساً دوباره زنده شده و ظهور خواهد کرد. اين باور البته با روال عادي اعتقاد به مهدي (عج) که چنين شرايطي درباره او در روايات نيامده، سازگاري ندارد و اين يکي از نکاتي بود که سبب مي شد علماي شيعه برابر اين قبيل ادعاها بايستند.
يکي از مستندات اين گرايش در شيعه که اساساً وقعي و اعتباري به اخبار مربوط به ظهور و تعيين وقت نمي گذارد، توصيه اي است که در روايت در تکذيب تعيين کنندگان وقت رسيده است. بر اساس اين روايت، هر نوع دعوت به قائم يا مهدي که تعيين وقت در آن شده باشد، کذب و قائل به آن دروغگوست. کليني در کافي در باب «کَرَاهِيَه التَّوْقِيتِ» اين روايت را از امام صادق(ع) آورده است که در پاسخ کسي که گفت: «جُعِلْتُ فِدَاکَ اَخْبِرْنِي عَنْ هَذَا الْاَمْرِ الَّذِي نَنْتَظِرُ مَتَي هُوَ؟ فرمود: «کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَکَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ» و در پاسخ پرسش ابوبصير که از حضرت صادق(ع) درباره «قائم» پرسيد، حضرت فرمود: «کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّا اَهْلُ بَيْتٍ لانُوَقِّتُ». چنان که امام باقر (ع) در پاسخ فضيل بن يسار که پرسيد: «لِهَذَا الامرِ وَقْتٌ؟» فرمود: «کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ» [کافي: 1/369]. به استناد اين نقلها، هرگاه صحبت از تطبيق رويدادها براي نشان دادن وقت ظهور مي شد، علما و فقها آن را تکذيب مي کردند.
آقاي حجت الاسلام ري شهري گفتند: اوائل انقلاب که امام (ره) در قم بودند و از علما ديدن کردند وقتي به ديدن آيت الله مشکيني آمدند، من از ايشان درباره روايات ظهور و انقلاب اسلامي سوال کردم. ايشان بلافاصله با گفتن «کذب الوقاتون» صحبت را خاتمه دادند.
نعماني هم پس از نقلهايي از امامان، آورده است که آنان «قالوا: من روي لکم عنا توقيتا فلاتهابوا ان تکذبوه کائنا من کان فإنا لانوقت» [الغيبه نعماني: 282] هر کسي که تعيين وقت کرد، در تکذيب او نهراسيد هر چه مي خواهد باشد، ما تعيين وقت نمي کنيم.
روايت ديگري که صدوق نقل کرده و سند آن صحيح تلقي شده است، حکايت از آن دارد که در وقت رحلت شيخ ابوالحسن علي بن محمد سمري، آخرين سفير از سفراي اربعه، در توقيعي به او گفته شد: «يا علي بن محمد السمري اعظم الله اجر إخوانک فيک فإنک ميّت ما بينک و بين سته ايام فاجمع امرک و لاتوص إلي احد فيقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغيبه التامه فلاظهور إلابعد إذن الله تعالي ذکره و ذلک بعد طول الامد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جورا و سياتي شيعتي من يدعي المشاهده الافمن ادعي المشاهده قبل خروج السفياني و الصيحه فهو کذاب مفتر و لاحول و لاقوه إلابالله العلي العظيم». در اين روايت هم هر نوع ادعاي مشاهده، تکذيب شده است. [الغيبه طوسي: ص 395]
علاوه بر اينها مستند ديگر براي عالمان شيعه، رواياتي در ميان سنيان بود که اشاره مي کرد پيش از ظهور حضرت مهدي (عج)، سي تا هفتاد دروغگو ادعاي مهدويت خواهند کرد! [مصنف ابن ابي شيبه: 8/655] بنابراين دست براي تکذيب باز بود.
استاد تاريخ دانشگاه تهران و نويسنده کتاب «مهديان دروغين»*
*ایران
لینک کپی شد
نظر شما