- تعرض به زنان به بهانه شرکت در مراسم ترحیم
- ماجرای تجاوز ۳ پسر جوان به دو دختر نوجوان
- قتل آتشین پدر در خواب عصرگاهی با نقشه شیطانی دختر جوان
- همسرم با ازدواج دوم من مخالف بود؛ دستهایش را به صندلی بستم و او را خفه کردم
- قاضی صلواتی در مشهد حاشیه ساز شد!
- پلیس: خودرو های داخلی نمی توانند جان سرنشینان را نجات دهند!
- دستور رئیس کل دادگستری آذربایجان غربی برای پیگیری سریع قتل عام خانواده مهابادی
- تیراندازی در بجنورد به یک خانم با یک فوتی و ۳ مصدوم
- ربودن کارمند بانک با دسیسه یک زن
- یک زن و پنج کودک در باتلاقی در حوالی شیراز جان باختند
پسر تبهکار به بهانه ازدواج با فريب دختران آنها را با آبميوه مسموم، بي هوش و پس از آزار و اذيت و سرقت اموالشان در حاشيه خيابان رها مي کرد. متهم پس از شکايت دختران در زندان شناسايي شد.
به گزارش جام جم، رسيدگي به اين پرونده از 23 دي امسال و در پي شکايت دختر جواني در اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران در دستور تيم جنايي پايتخت قرار گرفت.
دختر جوان به کارآگاهان گفت: چند روز پيش همراه دوستم براي خريد به ميدان امام حسين(ع) رفته بوديم که پسر جواني مزاحم ما شد. از او خواستم مزاحم ما نشود، اما با مظلوم نمايي ادعا کرد قصد مزاحمت ندارد و هدفش فقط ازدواج است. در ادامه پسر جوان به نام امير مرا به امامزاده اي در تجريش برد و با معرفي خود به عنوان طلافروش، با حرف هايش اعتمادم را جلب کرد. چند روز بعد تماس گرفت و خواست با هم قرار بگذاريم تا مرا به مادرش معرفي کند. امير روز قرار با يک دستگاه پرايد هاچ بک سبز به دنبالم آمد تا پيش مادرش برويم. در بين راه از يک آبميوه فروشي دو ليوان شيرموز گرفت. پس از خوردن شيرموز بي هوش شدم. وقتي به هوش آمدم، روي چمن کنار خيابان بودم و با کمک عابران به بيمارستان منتقل و متوجه شدم امير مرا مورد آزار و اذيت قرار داده و کيفدستي و تلفن همراهم را سرقت کرده است.
شکايت هاي ديگر
پس از اين شکايت، با دستور قاضي علي اکبر عموزاد، بازپرس شعبه چهارم دادسراي ويژه سرقت رسيدگي به پرونده در دستور کار پليس قرار گرفت. همزمان با شروع تحقيقات مشخص شد، متهم به اين شيوه و با خودروي پرايد سبز از دختران دم بخت سرقت کرده است. يکي از شاکيان گفت: پسر جوان با مظلوم نمايي مرا فريب داد و تصور کردم هدفش ازدواج است. او براي ادامه صحبت هايش مرا به امامزاده اي در تجريش برد و قرار شد طي يک ماه همديگر را ملاقات کرده و با اخلاق هم آشنا شويم. يک روز شاهرخ از من خواست طلاهايم را نزد او ببرم تا با طلاهاي نو تعويض کند. من که تصور مي کردم او طلافروش است، سه ميليون تومان پول نيز همراه خود بردم تا مقداري طلابخرم. خانه مان کرج است و او به دنبالم آمد. در ميان راه گفت که سرش درد مي کند و از من خواست از داروخانه برايش مسکن بگيرم. بعد از خريد قرص و آب معدني متوجه شدم شاهرخ همراه پول و طلاها فرار کرده است. ماموران با چهره نگاري و بررسي آلبوم مجرمان حرفه اي، موفق به شناسايي متهم 36 ساله به نام اسدالله شدند که از سال 1375 تاکنون، 11 بار به اتهام ارتکاب جرايم مختلف از جمله کلاهبرداري، سرقت طلاي بانوان، آدم ربايي و سرقت مقرون به آزار دستگير و زنداني شده است.در ادامه خودروي متهم در منطقه ناصرخسرو پيدا شد که ماموران در بازرسي از داخل آن، مدارک زنان ديگري را که اغلب کمتر از 30 سال داشتند، کشف کردند که اين افراد اظهار کردند در دام اسدالله گرفتار شده، اما براي حفظ آبرو شکايت نکرده اند.
شناسايي شيطان در زندان
درحالي که سرقت هاي متهم متوقف شده بود، ماموران احتمال دادند او در زندان باشد؛ به همين دليل با بررسي زندان ها، او را درحالي که با هويت جعلي در زندان بود، شناسايي کردند. متهم پس از انتقال به اداره شانزدهم پليس آگاهي و رو به رو شدن با تعدادي از شاکيان پرونده، به جرايم خود اعتراف کرد. سرهنگ کارآگاه حميد مکرم، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ در اين باره گفت: با توجه به احتمال طرح شکايت هاي ديگر عليه متهم، به خواست قاضي پرونده عکس اسدالله بدون پوشش چاپ مي شود. افرادي که از او شکايت دارند، مي توانند براي پيگيري شکايت خود به اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران بزرگ در خيابان وحدت اسلامي مراجعه کنند.
لینک کپی شد
نظر شما