- هزینه عملیات موشکی ایران علیه اسرائیل چقدر شد؟
- گلایه روزنامه جوان از برخوردهای تند گشت ارشاد این اصرار بر روش نامطلوب برای چیست
- سخنان زاکانی هم بنر شد! (عکس)
- حضور کاظم صدیقی و چهره های سیاسی در ختم معاون اول احمدی نژاد (عکس)
- میزان رشد قیمتها در ۲ سال و نیم اول دولت رئیسی و روحانی (اینفوگرافی)
- جعفرزاده: نه رئیسی، رئیس جمهور دو دوره ای می شود نه بایدن/ مردم دارند له می شوند، آخر مگر این میز چقدر ارزش دارد؟!
- آیتالله جوادی آملی: اگر مردم گرفتار فقر بشوند، دین از بین خواهد رفت/ آبروریزی پیش زن و بچه قابل تحمل نیست
- مقام سپاه: ۵ ساعت قبل از شروع عملیات علیه اسرائیل از خاک ایران، به کشورها خبر دادیم
- واکنش ایران به خبر آسیب دیدن سامانه های پدافندی در اصفهان
رضا ساکی در بخش طنز ایسنا نوشت:
اقرارنامه یکی از متهمان حمله به سفارت عربستان به طور اختصاصی در اختیار ایسنا قرار گرفته است که میخوانید:
به نام خدا
ما به همراه سیودو نفر از بچهها به طور اتفاقی در خانه یکی از بچهها جمع شده بودیم که گفتند امشب میرویم سینما فرهنگ قلهک فیلم ببینیم. ما همیشه برنامههای فرهنگی داریم و گاهی به دیدن تئاتر، کنسرت موسیقی و البته فیلم سینمایی میرویم. البته هنرمندان اغلب بعد از دیدن ما روی صحنه نمیروند ولی ما خیلی عاشق هنر هستیم. آن شب هم گفتند میرویم فیلم ببینیم. اما وقتی به قلهک رسیدیم گفتند قرار است فیلم بازی کنید. بعد یک سناریوی خیلی حرفهای به ما دادند. یادم هست میگفتند داریوش مهرجویی در سناریوی «هامون» نوشته بود: حمید هامون، مهشید، عشق، خدا. در سناریوی ما هم فقط نوشته بودند دیوار، بالا، حمله، شعار. همین. خلاصه ما رفتیم برای فیلمبرداری. موقع فیلمبرداری دیدیم به سناریوی بیشتری نیاز داریم. گفتند مانند مرحوم حاتمی بقیهاش را سر صحنه مینویسیم و نوشتند. آنها مینوشتند و ما عمل میکردیم. یک جا نوشته بود کوکتلمولوتف بیندازید. گفتیم نداریم که دیدیم یک وانت آمد پر بود از وسایل صحنه. خلاصه ما بالا رفتیم و پایین آمدیم و برگشتیم خانه. بعد دیدیم که رسانهها نوشتهاند ما وارد سفارت انگلستان شدهایم. اما به ما گفته بودند آنجا باغ است که به شکل سفارت درآمده است آن هم برای فیلمبرداری.
یک بار دیگر به همراه سیودو نفر از بچهها به طور اتفاقی جمع بودیم که گفتند میرویم پارک نیاوران. در مسیر پارک نیاوران گفتند میرویم سهراه فرمانیه. آنجا حتی آن سناریوی قبلی را هم ندادند. گفتند فقط تجمع کنید. ما هم تجمع کرده بودیم که ساختمان خودبهخود آتش گرفت. ما تعجب کردیم. بعد آتش زیاد شد رفتیم آتش را خاموش کنیم. ما گول خوردیم. گول فضای مجازی را. نمیخواستیم کاری کنیم که به ضرر خودمان تمام بشود. ما را اشتباهی گرفتند. راستش من اصلا وارد سفارت هم نشدم. دم در بودم که دستگیر شدم. گفتند شما آتش زدهاید. گفتیم ما نبودیم. انصافا بعد از جریان قلهک کسی نمیخواست آتشبازی کند. سفارت را خودشان آتش زدند. من از همه جوانان میخواهم اصلا با سفارتها کاری نداشته باشند چون اگر شما نخواهید خودشان آتش میزنند و میاندازند گردن شما. چه کاریه اصلا!
باقی بقایتان