- مرگ جو لیبرمن، سناتور ضدایرانی آمریکایی
- اتفاقی که پایان حیات سیاسی قالیباف را رقم زد!
- امان الله قرائی مقدم: کوچک شدن طبقه متوسط؛ مهمترین تغییر اجتماعی سال ۱۴۰۲/ جامعه ایران دیگر یک جامعه سنتی نیست
- روایت نشریه اماراتی از جزئیات مذاکرات محرمانه ایران و امریکا
- واکنش ماجد علم الهدی به ادعای ارتباط با هولدینگ گردشگری قطع کننده درختان
- سفر نوروزی شاه به مشهد و دیدار با علما و رعایا (تصاویر)
- عضو شورای شهر تهران: ساخت این مسجد وقفی در پارک قیطریه، خلاف قانون است
آرمان- مطهره شفیعی: نتیجه خواب آشفته، نظریهپردازیهای بیمعناست که حتی مورد تایید کم سوادان سیاسی جامعه هم نیست. تصور نمیشد دور شدن از قدرت به این میزان برای طیف دلواپس اصولگرا سخت و هولناک باشد که به بیهودهگویی برسند. به عنوان نمونه آنها اخیرا بحث غیبت روسای قوا در جلسات مجمع تشخیص را سوژه ساخت داستانهایی کردند که حتی خودشان ذرهای به آن اعتقاد ندارند و نمایان است که تنها برای اختلاف افکنی میان قوا و همچنین هجمه به دولت لامپ اتاق تخریب را روشن کردهاند. دلواپسان از سال 92 بهصورت متوالی درصدد تضعیف روحانی بودند و از تلاشی در این مسیر فروگذاری نکردند. اکنون هم توئیت مشاور رئیسجمهور درباره غیبت سران قوا در جلسات مجمع را سوژه هجمه به دولت قرار دادهاند و نتیجه گرفتهاند که چشم روحانی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت است.
چراغ اتاق تخریب
حسام الدین آشنا در بخشی از یک یادداشت آورده است: «رؤساي جمهور قاعدتا بنا به نص قانون اساسي خود را شخص دوم کشور ميدانند و انتظار دارند مانند دو دوره اوليه مسئوليت مجمع بر عهده رياست جمهور بماند تا محوريت قوه مجريه در سياستهاي اجرايي تثبيت شود و از برآمدن يک شبه قوه جلوگيري شود. آنها وقتي با عنوان حقوقي خود در مجمعي قانوني شرکت ميکنند نميتوانند رياست فرد ديگري را برآن بپذيرند؛ به خصوص آنکه مجمع تصويب سياستهاي کلان را در دستور قرار داد و خود را هم ناظر بر اجراي آن ميدانست. اين تعارض در طول 20 سال رياست آقاي هاشمي بر مجمع همچنان لاينحل باقي ماند و اگر چه رؤساي جمهور بنا بر تکليف يا با ملاحظه احترام ايشان گاه در جلسات مجمع شرکت ميکردند اما در عمل دولتها، اغلب سياستهاي مصوب مجمع را نه چندان راهگشا تلقي ميکردند و نه چندان به آن سياستها ملتزم بودهاند. اگر چه شخصيت حقيقي آقاي هاشمي معمولا اين تعارض و ضعف را ميپوشاند ولي احساس صوري بودن و جدي گرفته نشدن مصوبات مجمع از گلايههاي هميشگي ايشان از دولتها بود.» همین موضوع تبدیل به سوژه مخالفان دولت شد و سعی کردند چنین وانمود کنند که روحانی درصدد جلوس بر کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام است! این دلواپسان حتی اشراف سطحی به قانون اساسی ندارند و نمیدانند در اصل 112 آمده است: «مجمع تشخيص مصلحت نظام براي تشخيص مصلحت در مواردي كه مصوبه مجلس شوراي اسلامي را شوراي نگهبان خلاف موازين شرع و يا قانون اساسي بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام نظر شوراي نگهبان را تأمين نكند و مشاوره در اموري كه رهبري به آنان ارجاع ميدهد و ساير وظايفي كه در اين قانون ذكر شده است به دستور رهبري تشكيل ميشود. اعضاي ثابت و متغير اين مجمع را مقام رهبري تعيين مينمايد. مقررات مربوط به مجمع توسط خود اعضا تهيه و تصويب و به تاييد مقام رهبري خواهد رسيد.» بنابراین هیچ یک از شخصیتهای کشور نمیتواند برای رسیدن به کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت تلاشی داشته باشد و انتخاب رئیس با مقام معظم رهبری است.
دلواپسان چه نوشتند؟
جالبترین تصور عجیب و دور از ذهن به حمید رسایی تعلق دارد که میتوان او را یک مهره اصلی در ساختمان برنامهریزی دلواپسانه دانست. در کانال تلگرامی او آمده است:«کنایه حمید رسایی به احوالات روسای قوای دیروز و امروز! مشاور حسن روحانی از قهر وی به دلیل عدم ریاستش بر مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر داد!» البته این را هم نوشته است که «هاشمی: من باید رئیس جمهور میشدم! احمدینژاد: باید همه برکنار بشن و فقط من بمونم! روحانی: من مجمع نمییام، اگه بیام باید رئیس باشم! برادران لاریجانی: چون احمدینژاد میاد مجمع، ما نمییایم! خدا را شکر، نعمت ولایتفقیه هست والا این آقایون تا الان جنگ داخلی راه انداخته بودن». یا یک کانال حامیان احمدینژاد هم آورده است:«پردهبرداری مشاور حسن روحانی از توقع برای ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام. انتظار دارند مانند دو دوره اولیه مسئولیت مجمع برعهده ریاست جمهوری بماند!» کانال مخالف دولت دیگری نوشته است:«چون رئیس مجمع نیست در جلسات شرکت نمیکند و نمیتواند ریاست فرد دیگری را بپذیرد! به نظر ميرسد نزديکان رئيس جمهور در حال رايزني براي تغيير در مجمع تشخيص مصلحت نظام هستند.» کانال دیگری که آن هم متعلق به احمدینژادیهاست چنین آورده است که«بخواهیم یا نخواهیم مردم، عدم حضور سران قوا در مجمع تشخیص مصلحت نظام را فقط به خاطر حضور آقای احمدینژاد در مجمع میدانند. عدم شرکت سران قوا در مجمع بهخصوص با توجه به فضای پیش آمده در اذهان مردم، به هر دلیلی قانونا، عرفا، اخلاقا و شرعا جایز نیست...»
لینک کپی شد
نظر شما