- رونمایی از نخستین گزینه نیمکت پرسپولیس پس از واگذاری
- کارشناسی داوری دیدار استقلال - آلومینیوم اراک : گل بلانکو از خط گذشت!؟ (+ عکس و ویدئو)
- آقای دبیر! مردم انتخاب میکنند چه کسی پهلوانشان باشد و چه کسی کریم شیرهای! / چرا از محبوبیت رسول خادم عصبانی هستی!؟
- قطامِ سریال امام علی(ع) در 51 سالگی و در فرانسه / زندگینامه و کارنامه هنری ویشکا آسایش + تصاویر
- عربستان سعودی «با این دختر» برای اولین بار به مسابقه دختر شایسته جهان میرود + عکس
- خاطره آقای همساده از «بده بزنیم» در گفتگو با پشه و ایرج طهماسب! (ویدئو)
- ثواب و فضیلت سوره یس ؛ بهترین سوره برای اموات و اهل قبور + متن و ترجمه سوره یاسین / یس ﴿١﴾ والقرآن الحکیم ﴿٢﴾ انک لمن المرسلین ﴿٣﴾
خوانندگان آثار ماكز ميدانند كه كلمه تنهايي بسامد بالايي در نوشتههايش دارد و شايد اين احساس از تنهايي وي در دوران كودكي و پس از ترك والدين خود باشد و يا دوران تبعيد اجباري او.
نواندیش: سام سکوتی بداغ - كمتر كسي از اهل قلم است که "گابو" را نشناسد، حال اين قلمدار ميخواهد نويسنده و شاعر باشد و يا روزنامه نگار و يادداشت نويس، كه گابريل جوان زندگي را با يادداشت نويسي براي روزنامهها شروع كرد و در اندك زماني رئاليسم جادويي را به جادوي قلم رقم زد.
به دليل زندگي پيچيده خانوادگي و كوچ پدر و مادر، گابريل دوران كودكي را با پدربزرگ سرهنگ خود بهسر كرد كه به خاطر مواضع سياسي مردمدارانهاش بسيار مورد احترام بود و از قضاي روزگار دستي هم در داستان سرايي داشت كه بر آينده ماركز بزرگ سايه انداخته و بنابر مصاحبه نويسنده بزرگ در داستانهايش، از آن داستانهاي پدر بزرگ بسيار استفاده كرده است.
مادر بزرگ هم سطر برجسته از زندگي گابو را تشكيل داده است و نماد جادوگري و استاد روايت داستانهاي ترسناك و مرتبط با روح بوده است و سي سال بعد از شنيدن آن داستانهاي مادر بزرگ كه بيشتر تخيلي بود و داستانهاي مبارزات پدربزرگ كه همه آنها كاملا واقعي بودند، گابريل گارسيا ماركز كتاب صد سال تنهايي را نوشت كه پايهگذار سبك رئاليسم جادويي در داستان نويسي شد.
بيشك نوع نگرش و رفتار اجداد نويسنده بزرگ كه يكي واقعگرا و ديگري تخيلي بود، تأثير شگرفي در خلق اين سبك در عرصه داستان نويسي داشت.
اين قلم سراي فقيد كار خود را با روزنامه نگاري آغاز كرد و خيلي زود در اين عرصه، صاحب نام و نشان شد. تحصيل كرده حقوق دانشگاههاي كلمبيا با نام مستعار در نشريات محلي شروع به نوشتن كرد و نوشتههايش خيلي زود پرطرفدار شد تا جايي كه در كمترين زمان ممكن، بالاترين حقالتحرير را دريافت ميكرد و از آن راه زندگي ميكرد، ايشان در كتاب «خاطرات دلبركان غمگين من» اشاراتي به كار در دفتر روزنامه و سبك زندگي خود دارند.
پس از مطلب بحث برانگيز در مورد كشتي غرق شده دولتي و مقصر جلوه دادن دريا، وی مجبور به ترك روزنامه و گذران عمر در اروپا شد و آنجا بود كه قلم او كتابيتر شد تا روزنامه نويس و سپهر ادبيات جهاني، ستارهاي ديگر را در كهكشان رو كرد و حال چيزي در حدود صد سال است كه ساعت هاي تنهايي ما را جادوي قلمي چون گابو پر كرده است.
خوانندگان آثار ماكز ميدانند كه كلمه تنهايي بسامد بالايي در نوشتههايش دارد و شايد اين احساس از تنهايي وي در دوران كودكي و پس از ترك والدين خود باشد و يا دوران تبعيد اجباري كه در سطور بالا به آن اشاره شد.
خداحافظ گابوي مهربان كه زين پس تو را در لابه لاي سطور كتاب هايت و در نواي حزن انگيز دلبركان غمگين دفتر روزنامه و بيشتر از آن در لحظات تنهايي خود خواهيم يافت. روانت شاد
به دليل زندگي پيچيده خانوادگي و كوچ پدر و مادر، گابريل دوران كودكي را با پدربزرگ سرهنگ خود بهسر كرد كه به خاطر مواضع سياسي مردمدارانهاش بسيار مورد احترام بود و از قضاي روزگار دستي هم در داستان سرايي داشت كه بر آينده ماركز بزرگ سايه انداخته و بنابر مصاحبه نويسنده بزرگ در داستانهايش، از آن داستانهاي پدر بزرگ بسيار استفاده كرده است.
مادر بزرگ هم سطر برجسته از زندگي گابو را تشكيل داده است و نماد جادوگري و استاد روايت داستانهاي ترسناك و مرتبط با روح بوده است و سي سال بعد از شنيدن آن داستانهاي مادر بزرگ كه بيشتر تخيلي بود و داستانهاي مبارزات پدربزرگ كه همه آنها كاملا واقعي بودند، گابريل گارسيا ماركز كتاب صد سال تنهايي را نوشت كه پايهگذار سبك رئاليسم جادويي در داستان نويسي شد.
بيشك نوع نگرش و رفتار اجداد نويسنده بزرگ كه يكي واقعگرا و ديگري تخيلي بود، تأثير شگرفي در خلق اين سبك در عرصه داستان نويسي داشت.
اين قلم سراي فقيد كار خود را با روزنامه نگاري آغاز كرد و خيلي زود در اين عرصه، صاحب نام و نشان شد. تحصيل كرده حقوق دانشگاههاي كلمبيا با نام مستعار در نشريات محلي شروع به نوشتن كرد و نوشتههايش خيلي زود پرطرفدار شد تا جايي كه در كمترين زمان ممكن، بالاترين حقالتحرير را دريافت ميكرد و از آن راه زندگي ميكرد، ايشان در كتاب «خاطرات دلبركان غمگين من» اشاراتي به كار در دفتر روزنامه و سبك زندگي خود دارند.
پس از مطلب بحث برانگيز در مورد كشتي غرق شده دولتي و مقصر جلوه دادن دريا، وی مجبور به ترك روزنامه و گذران عمر در اروپا شد و آنجا بود كه قلم او كتابيتر شد تا روزنامه نويس و سپهر ادبيات جهاني، ستارهاي ديگر را در كهكشان رو كرد و حال چيزي در حدود صد سال است كه ساعت هاي تنهايي ما را جادوي قلمي چون گابو پر كرده است.
خوانندگان آثار ماكز ميدانند كه كلمه تنهايي بسامد بالايي در نوشتههايش دارد و شايد اين احساس از تنهايي وي در دوران كودكي و پس از ترك والدين خود باشد و يا دوران تبعيد اجباري كه در سطور بالا به آن اشاره شد.
خداحافظ گابوي مهربان كه زين پس تو را در لابه لاي سطور كتاب هايت و در نواي حزن انگيز دلبركان غمگين دفتر روزنامه و بيشتر از آن در لحظات تنهايي خود خواهيم يافت. روانت شاد
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مارکز قلب تپنده ادبیات بود که از کار افتاد
نظر شما