- بزرگترین اشتباه رضا پهلوی از نگاه ظریف
- عکسی لو رفته از عروسی خواهرزاده احمدینژاد در ترکیه
- کدام دستاوردهای دولت رئیسی را می توان در قالب فیلم و سریال به مردم نشان داد؟
- رهبر انقلاب: توانمندسازی معیشتی معلمان همیشه مورد تأکید است
- اعلام جرم دادستانی تهران علیه برخی از فعالان رسانه ای به دلیل انتشار مطالبی درباره نیکا شاکرمی
- واکنش کیهان به گزارش BBC درباره نیکا شاکرمی
- آن ها که در ایران می مانند و می خواهند آن را بسازند این مقاله را بخوانند / ۱۰۰۰ سال حکومت ایلیاتی و ۸۰۰ سال تعطیلی عقل و اندیشه و علم
- واکنش عباس عبدی به خودکشی پزشکان
- یک خرج عجیب در بودجه برای مجلس جدید: مگر چه خبره!؟
ابراهیم اصغرزاده در روزنامه شرق نوشت: اکثریت محافظهکاران بر این باورند که حفظ روحیه انقلابی، برای گذران امور کشور کفایت میکند و صرفا باید به ارزشهای سالهای نخست انقلاب برگشت و انقلاب را از آفتزدگی مصون نگه داشت تا چرخ کشور بچرخد. تدابیر حفاظتی و گزینشی مثل نظارت استصوابی، ستارهدارکردن دانشجویان و حذف ناخالصیها برای ممانعت از دستاندازی نامحرمان به پستهای سازمانی و کرسیهای هسته مرکزی قدرت، کافی و چارهساز است.
رفتار جامعه و سبک زندگی مردم و حوادث خیابانی در این سالها، اما حکایت از شکست کامل پروژه یکدستسازی مدنظر محافظهکاران دارد. فقدان تعبیه مکانیسمهایی برای حل منازعه، موجب شده است نیروهای محافظهکار بهجای تبدیل خشم و نارضایتی به گفتوگو یا تفاهم و ائتلاف بر سر منافع، در بزنگاهها، خشم و عصبانیت فروخفته را به خشونت و عصیان بکشانند.
مردم ناراضی نباید تصور کنند اصلاحطلبان برای توجیه حضورشان در قدرت، خود را به ندیدن زده و بزککننده و توجیهکننده ندانمکاریهای محافظهکاران شدهاند. چه در دولت سابق که جامعه مدنی شخم زده شد و چه در دولت فعلی که باب هر وجه از توسعه سیاسی بسته شد،چشم محافظهکاران تنها نفوذ در منطقه را میدید و ذهنشان پر شده بود از رشد شاخصهای اقتصادی؛آنهم با الگویی چینی. گویا رابطه محافظهکاران با هر شکل از توسعه سیاسی که دارای بار عرفی باشد، از جنس نسبت جن و بسمالله است.
محافظهکاران بر این باورند که با توسعه سیاسی مدنظر اصلاحطلبان و ایجاد کوچکترین فرجه، تور امنیتی موجود پاره میشود و ثبات و تعادل از کف میرود؛ پس تنها اصلاحاتی مجاز شمرده خواهد شد که به تحکیم پایههای اقتصادی و ایدئولوژیک بینجامد، اما اگر اصلاحطلبان این راهحلها را ناکافی بدانند و از راههای برونرفت دیگری سخن بگویند، به براندازی و توطئهچینی متهم میشوند. همین چند روز پیش محافظهکاران از تعجب انگشت به دهان مانده بودند که 600 هزار نفر ایرانی، یعنی بیشتر از دو برابر جمعیت 250هزارنفری کشور ایسلند، ساعت سه نیمهشب چرا به تماشای لایو اینستاگرامی تتلو بیدار نشستهاند؟
بسیاری از این جماعت شبزندهدار در ایران زاده و رشد کرده و تحت برنامههای تبلیغاتی همین دورهها آموزش دیده و تربیت شدهاند و قاعدتا نباید دنبال برنامههایی به تعریف محافظهکاران مبتذل بروند. اگر این به معنای شکست کامل ساختمان و سیاستهای فرهنگی محافظهکاران نیست که اتفاقا بودجههای هنگفتی برایش صرف شده است، پس نشانه چیست؟