- استوری هشدارآمیز رضا کیانیان درباره زاکانی
- ماجرای آشنایی مولانا و شمس / از عشق نافرجام کیمیا خاتون تا گوهر و کرا خاتون!
- دستور دادستان شرق گلستان برای تحقیقات پیرامون علت گم شدن دختر 4 ساله گلستانی که زنده پیدا شد / ظن ربوده شدن «یسنا» تقویت شد!
- فاضل لنکرانی: «امید» در میان اساتید حوزه در حال از بین رفتن است / تعداد شاگردان استادی که ۱۰۰ شاگرد داشت به ۱۰ نفر رسیده
- شاهکار بی نظیر هوش مصنوعی؛ ضرب المثلهای ایرانی به تصویر بدل شدند! (عکس)
- قطامِ سریال امام علی(ع) در 51 سالگی و در فرانسه / زندگینامه و کارنامه هنری ویشکا آسایش + تصاویر
- خاطره آقای همساده از «بده بزنیم» در گفتگو با پشه و ایرج طهماسب! (ویدئو)
- ثواب و فضیلت سوره یس ؛ بهترین سوره برای اموات و اهل قبور + متن و ترجمه سوره یاسین / یس ﴿١﴾ والقرآن الحکیم ﴿٢﴾ انک لمن المرسلین ﴿٣﴾
مصطفی مستور در نامهای خطاب به عزتالله ضرغامی، با انتقاد از صدا و سیما، پخش نشدن «ربنا»ی محمدرضا شجریان از این رسانه را «حقالناس» خوانده است.
در یادداشت انتقادی این نویسنده خطاب به رییس سازمان صدا و سیما که در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، قرار گرفته آمده است:
«تماشای تلویزیون ایران، هرچند دقایق اندکی از آن، حتی به کسی مثل من که دیر، خیلی دیر، انگیزه به کاری پیدا میکند، اغلب این انرژی ذهنی را میدهد تا به همه چیز آن اعتراض کنم. از معنا و محتوا گرفته تا صورت و ساختار تا اجرا و ادبیات و عناصر بصری تا فرهنگ و سواد و هوش جاری در عموم برنامهها، تا سطح نازل گرافیکی تا کاربرد نادرست زبان و ادبیات فارسی و تا بیدانشی و کمدانشی انواع و اصناف مجریان برنامهها. از غیبت ذوق و سلیقه گرفته تا فقدان احترام به مخاطب. برای تک تک این ویژگیها میتوان صدها شاهد آورد. کافی است به جای چند دقیقه، چند روز وقت صرف تماشای این تلویزیون کرد. اگر اصولا این کار اهمیت یا فایدهای داشته باشد. البته جرقههای درخشانی هم گاه در این جعبه دیده میشود، اما اینها فقط جرقهاند و روی سخن من اکنون آن استثناها نیست.
روی سخن من فهرست طولانی نقصانهای وحشتناک آن هم نیست. پرسش ساده من - درواقع یکی از صدها پرسش ساده من - به عنوان شهروندی عادی که ظاهرا قرار است مخاطب تلویزیون شما باشد، از کسی است که خود را مسئول «رسانه ملی» میداند. «ملی» یعنی منسوب به ملت و مردم ایران، لابد. اگر چنین است چرا و به چه دلیل چندین سال است یکی از نغمههای مذهبی را - که به گواه و داوری همین ملتی که قرار است تلویزیون «ملی» متعلق به آنها باشد، بهترین و زیباترین و اثرگذارترین و پرخاطرهترین نغمههاست - هنگام رمضان از رادیو و تلویزیون پخش نمیکنید و آن را از مردم دریغ میدارید؟ آیا صرفا به این دلیل که نام خواننده آن محمدرضا شجریان است؟ یا شاید به این دلیل که خوانندهاش براساس عرف و قانون و حقوق شخصی مایل نیست تصنیفهایش از رادیو و تلویزیون پخش شود؟ یا شاید به دلایل سیاسی و امثال آن است؟
قطعا میدانید و میدانیم که هیچکدام از این دلایل محمل حقوقی و عرفی و اخلاقی ندارند. اگر مردم ایران بخواهند - و بلکه شیفتهاند - نغمهای را که قانونا اشکالی ندارد، بشنوند تنها کاری که تلویزیون شما باید انجام دهد تا بتواند براساس آن، و البته براساس هزاران و میلیونها کار دیگر مشابه آن، اسم خودش را «ملی» بگذارد این است که آن نغمه را به بهترین شکل ممکن پخش کند. اما اگر این کار را نکند دیگر این تلویزیون هر چیزی ممکن است باشد مگر رسانه «ملی». این موضوع در خصوص تکتک انتظارات قانونی مخاطبان تلویزیون شما صادق است. این نغمه کوتاه بدون شک و به معنای دقیق کلمه اثری است ملی و یگانه و بسیار فراتر از خواستهای زودگذر من یا شما. حذف نغمهای مذهبی - و نه سیاسی یا مبتذل - از مذهبیترین تلویزیون دولتی جهان، برای سادهترین ذهنها هم پرسشبرانگیز، غریب و غیرقابل درک است. این بلیّه - تعیین ذوق و سلیقه مردم به شکلی که خوشایند همه باشد به جز خود مردم - به گونهای تناقضآلود، آشکارا نادیده گرفتن چیزی است که به آن اصطلاحا «حقالناس» میگویند. اگر شما نام دیگر آن را میدانید، میتوانید توضیح دهید تا ما بشنویم. اما آیا شما صدای ما را میشنوید؟
مصطفی مستور
هفدهم تیرماه 1393»
در یادداشت انتقادی این نویسنده خطاب به رییس سازمان صدا و سیما که در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، قرار گرفته آمده است:
«تماشای تلویزیون ایران، هرچند دقایق اندکی از آن، حتی به کسی مثل من که دیر، خیلی دیر، انگیزه به کاری پیدا میکند، اغلب این انرژی ذهنی را میدهد تا به همه چیز آن اعتراض کنم. از معنا و محتوا گرفته تا صورت و ساختار تا اجرا و ادبیات و عناصر بصری تا فرهنگ و سواد و هوش جاری در عموم برنامهها، تا سطح نازل گرافیکی تا کاربرد نادرست زبان و ادبیات فارسی و تا بیدانشی و کمدانشی انواع و اصناف مجریان برنامهها. از غیبت ذوق و سلیقه گرفته تا فقدان احترام به مخاطب. برای تک تک این ویژگیها میتوان صدها شاهد آورد. کافی است به جای چند دقیقه، چند روز وقت صرف تماشای این تلویزیون کرد. اگر اصولا این کار اهمیت یا فایدهای داشته باشد. البته جرقههای درخشانی هم گاه در این جعبه دیده میشود، اما اینها فقط جرقهاند و روی سخن من اکنون آن استثناها نیست.
روی سخن من فهرست طولانی نقصانهای وحشتناک آن هم نیست. پرسش ساده من - درواقع یکی از صدها پرسش ساده من - به عنوان شهروندی عادی که ظاهرا قرار است مخاطب تلویزیون شما باشد، از کسی است که خود را مسئول «رسانه ملی» میداند. «ملی» یعنی منسوب به ملت و مردم ایران، لابد. اگر چنین است چرا و به چه دلیل چندین سال است یکی از نغمههای مذهبی را - که به گواه و داوری همین ملتی که قرار است تلویزیون «ملی» متعلق به آنها باشد، بهترین و زیباترین و اثرگذارترین و پرخاطرهترین نغمههاست - هنگام رمضان از رادیو و تلویزیون پخش نمیکنید و آن را از مردم دریغ میدارید؟ آیا صرفا به این دلیل که نام خواننده آن محمدرضا شجریان است؟ یا شاید به این دلیل که خوانندهاش براساس عرف و قانون و حقوق شخصی مایل نیست تصنیفهایش از رادیو و تلویزیون پخش شود؟ یا شاید به دلایل سیاسی و امثال آن است؟
قطعا میدانید و میدانیم که هیچکدام از این دلایل محمل حقوقی و عرفی و اخلاقی ندارند. اگر مردم ایران بخواهند - و بلکه شیفتهاند - نغمهای را که قانونا اشکالی ندارد، بشنوند تنها کاری که تلویزیون شما باید انجام دهد تا بتواند براساس آن، و البته براساس هزاران و میلیونها کار دیگر مشابه آن، اسم خودش را «ملی» بگذارد این است که آن نغمه را به بهترین شکل ممکن پخش کند. اما اگر این کار را نکند دیگر این تلویزیون هر چیزی ممکن است باشد مگر رسانه «ملی». این موضوع در خصوص تکتک انتظارات قانونی مخاطبان تلویزیون شما صادق است. این نغمه کوتاه بدون شک و به معنای دقیق کلمه اثری است ملی و یگانه و بسیار فراتر از خواستهای زودگذر من یا شما. حذف نغمهای مذهبی - و نه سیاسی یا مبتذل - از مذهبیترین تلویزیون دولتی جهان، برای سادهترین ذهنها هم پرسشبرانگیز، غریب و غیرقابل درک است. این بلیّه - تعیین ذوق و سلیقه مردم به شکلی که خوشایند همه باشد به جز خود مردم - به گونهای تناقضآلود، آشکارا نادیده گرفتن چیزی است که به آن اصطلاحا «حقالناس» میگویند. اگر شما نام دیگر آن را میدانید، میتوانید توضیح دهید تا ما بشنویم. اما آیا شما صدای ما را میشنوید؟
مصطفی مستور
هفدهم تیرماه 1393»
لینک کپی شد
نظر شما