روایت پدر از مرگ دردناک دو پسر کولبر در ارتفاعات کردستان

عثمان پدر دو کولبر جان باخته و گرفتار در بهمن ارتفاعات "ته ته" که هیچ وقت کولبری نکرده و چشمان ضعیفی دارد، از طریق جمع آوری کارتون های آبادی و فروختن آن ها امرار معاش کرده و فرزندانش را بزرگ کرده است، اما اکنون با سخت تر شدن شرایط،آزاد و فرهاد کولبری را برای ادامه زندگی انتخاب می کنند.

"عثمان خسروی" پدر ۴۹ ساله فرهاد و آزاد خسروی که جان خود را برای به دست آوردن نان از طریق کولبری طی چند روز اخیر در ارتفاعات "ته ته" به دلیل گرفتار شدن در برف و کولاک از دست دادند می گوید: کم نیستند خانواده هایی که اوضاعشان همچون خانواده ما تعریفی ندارد و فرزندانشان قربانی کولبری شده اند.

وی می گوید: پسر بزرگش توانایی جسمی ضعیفی داشت و لاغر اندام بوده و به هیمن دلیل اولین بار است که برای کولبری راهی کوهستان شده است، اما پسر کوچکترش "فرهاد" که ۱۷ ساله است چند باری است که راه کار کولبری را در پیش گرفته است.

عثمان بنا به روایتی که از سایر کولبران شنیده است،می افزاید: آزاد پسر بزرگترش هنگام سقوط بهمن، راه را بر می گردد و حتی بارش را هم دور انداخته است اما با شدت گرفتن برف و کولاک و به دلیل کم تجربه بودنش، تسلیم بهمن می شود و در پای کوه می ماند و نای ادامه راه را ندارد.

فرهاد برادر کوچکتر که نمی خواهد آزاد را تنها بگذارد، حدود دو ساعت کنارش مانده است و بعد با کمک کولبران دیگری که با قاطر آمده بودند برای آوردن کمک به پایین آمده است، اما در نیمه راه دوباره به پیش برادرش برگشته تا از زنده ماندنش مطمئن شود، اما فرهاد جسد بی جان برادرش را می بیند و نا امید برمی گردد که خودش هم در راه برگشت جانش را از دست می دهد و این گفته کولبرانی است که شاهد ماجرا بوده اند.

جسد بی جان و یخ زده فرهاد بعد از سه روز جستجو توسط صدها نفر از مردم منطقه و اکیپ های هلال احمر، نزدیک جاده اصلی پیدا و تشییع پیکرش با همراهی مردم مریوان برگزار شد.

وضعیت مالی و معیشتی خانواده عثمان که به گفته خودش چشمانش ۳۰ درصد بینایی دارد و در شب به ۱۰ درصد می رسد، نا مناسب است، خانواده آن ها ۶ نفره بود و اکنون با از دست دادن دو پسر، چهار نفره شده اند. مادر خانواده هم حال و روز قابل تعریفی ندارد، اکنون دو پسر برایش مانده که مشغول تحصیل هستند.

عثمان پدر دو کولبر جان باخته و گرفتار در بهمن ارتفاعات "ته ته" که هیچ وقت کولبری نکرده و چشمان ضعیفی دارد، از طریق جمع آوری کارتون های آبادی و فروختن آن ها امرار معاش کرده و فرزندانش را بزرگ کرده است، اما اکنون با سخت تر شدن شرایط،آزاد و فرهاد کولبری را برای ادامه زندگی انتخاب می کنند.

عثمان که دیگر حاضر نیست دو پسر دیگرش را برای بدست آوردن اندک پول، برای کولبری به کوهستان بفرستد، دعا می کند که با هر شرایطی خدا دو فرزند دیگرش را برایش محفوظ کند.

وی از مسئولان هم در خواست می کند که برای محفوظ ماندن جان مرزنشینانی که مشغول به کولبری هستند، از ادامه آن جلوگیری کنند.

عثمان در پایان با بیان اینکه در گذشته تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی بوده است یادآوری می کند که، حدود دو سال از حمایت های کمیته امداد حذف شده بود، اما طی این چند روز دوباره تحت پوشش قرار گرفته است و گاز خانه هم برایشان وصل شده است.