- اطلاعیه سرکنسولگری ایران خصوص ضرب و شتم و بازداشت دانشجویان ایرانی دانشگاه فدرال کازان روسیه
- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
آیا ترامپ استراتژی ریگان در قبال شوروی را در قبال ایران به کار می گیرد؟!
نواندیش: بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی که کنت والتز شاید برجستهترین آنها باشد معتقدند یک ساختار جهانی دو قطبی امن تر است، اما واقعیت این است که این ساختار دو قطبی قبل از صلح وستفالن خود منشا جنگهای بزرگ بوده است. شاید به همین دلیل است که ریچارد هاس نظری مخاف نظر والتز دارد و معتقد است صلح واقعی در ساختار چند قطبی محقق میشود.
به گزارش نواندیش، مارک گیرین کارشناس روابط بین الملل در نشنال اینترست با اشاره به سیاست مهار ریگان در قبال شوروی و طرح ادعاهای بی اساس در مورد نفوذ منطقه ای ایران این استراتژی را همچنین رویکرد مناسبی در قبال ایران دانست و نوشت: از زمان انقلاب اسلامی در سال 1979 ایران از طریق نیروهای شبه نظامی مانند حزب الله تلاش کرده تا نفوذ خودش در منطقه را فراتر از مرزهایاش گسترش دهد. طی چهار سال گذشته ساختار منطقهای غرب آسیا به شدت دو قطبی شده است. محققان در مؤسسه مطالعات بین المللی استراتژیک، در مقالهای نتیجه میگیرند که جمهوری اسلامی ایران موازنه نیروها در منطقه را از یمن و عراق گرفته تا سوریه و لبنان به نفع خود تغییر داده است.
گرین در ادامه مدعی می شود: اکنون اسرائیل و عربستان سعودی همکاری نظامی و اطلاعاتی علیه ایران دارند، و با مصر و اردن در حال تشکیل یک بلوک مخالف جمهوری اسلامی هستند. به طور کلی منطقه از لحاظ ساختاری به منطقهای دو قطبی تبدیل شده و بدین ترتیب بستر برای یک درگیری بزرگ آماده است.
من با والتز مخالفم که ساختار دو قطبی صلح را به ارمغان میآورد برعکس واقعیت این است که جنگ سرد شرایط به مراتب خطرناکتری ار آنچه والتز تصور میکند به وجود میآورد. به این معنا که در یک ساختار دو قطبی در حال ظهور مانند آنچه امروز در خاورمیانه شاهد آن هستیم، باید اقداماتی را که رهبران کشورها در حال انجام آن هستند را هم در نظر داشته باشیم تا از بدترین اتفاق ممکن جلوگیری کنیم. تجزیه و تحلیل استراتژی اولیه آمریکا در طول جنگ سرد رقابتی از اسلحه و اتحاد را نشان میدهد که در نهایت منجر به مرگ میلیونها نفر در جنگهای کره، ویتنام، آفریقا و جاهای دیگر شد. سرانجام، با سفر ریچارد نیکسون به مسکو، تلاش برای تنشزدایی آغاز شد. با این حال، تنشزدایی برای جلوگیری از تجاوز شوروی بازدهی اندکی داشت و در نهایت با پاسخ رونالد ریگان به حمله شوروی به افغانستان پایان یافت.
آنچه به دکترین ریگان معروف شد در چارچوب استراتژی مهار، تقابل و عقب نشینی اجرا میشد. در نهایت هم این برنامه به نحو موثری موجب فروپاشی اقتصادی شوروی شد. رئیس جمهور رونالد ریگان با استقرار موشکهای پرشینگ دو در اروپا، ساخت سیستمهای دفاع موشکی، حمله به گرانادا برای متوقف کردن کمونیستهای کوبایی و حمایت از شورشیان ضد کمونیست در سراسر جهان در مقابل شوروی ایستاد. وی تقریباً دو میلیارد دلار به مجاهدین افغان برای نبرد با شوروی در افغانستان اختصاص داد. آنچه اتحاد جماهیر شوروی را به سمت فروپاشی برد این بود که اقتصاد این کشور توان مقابله با تحریمها و سیاست مهار آمریکا که مبتنی بر تجهیزات پیشرفته واشنگتن بود را نداشت. در کمتر از یک سال از دوره ریاست جمهوری ریگان، دیوار برلین سقوط کرد و در کمتر از سه سال، اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید. اتفاقی که بدون شک ناشی از سیاستهای ریگان بود.
این تحلیلگر سیاسی آمریکایی در مقایسه ای بی اساس بین ایران و شوروی معتقد است: برای پایان دادن به فضای جنگ سرد با ایران احتمالا سیاست مهار دوباره مفید باشد. به نظر میرسد دکترین فعلی ترامپ نیز دقیقا بر همین اساس است. رئیس جمهور دونالد ترامپ نیز مانند ریگان، نشان داد که به دنبال آن است تا با سیاست فشار و تحریم و پرهیز از رویارویی مستقیم نظامی ایران را شکست دهد. ترامپ نیز مانند ریگان، از خودش خویشتنداری نشان داده است. وی پس از حملات سپتامبر به تأسیسات نفتی عربستان، واکنشی نشان نداد. علی رغم برخوردهای متعدد، ترامپ خطر جنگ را به حداقل رسانده است. راهبرد مهار و تقابل ترامپ درست است. این همان چیزی است که ریگان برای دستیابی به یک پیروزی استراتژیک در تقابل با اتحاد جماهیر شوروی به کار بست و در نهایت موجب فروپاشی آن شد. سیاست مهار همان چیزی است که ما امروز برای کنترل خاورمیانه دو قطبی به آن نیاز داریم.