- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
چه حس ناجوری دارد زنگنه دراین روزها
محمد صادق جنان صفت – ساعت 24 - این روزها رخدادهای پرشماری هستند که توانایی آفرینش اندوه و حسرت برای ایرانیان در هر سن و سال ودر هر مقام و موقعیتی و در هرگوشه از سرزمین پهناور ایران را دارند. رستون دارانی که دیگر مشتری ندارند ، میهمانداران هواپیماها که دیگر میز بان کسی نیستند ...
روزنامه نگارانی که قلم از دستشان گرفته شده است، کارگرانی که نمی توانند دخل وخود را جور کنند و با کسری رو به رو شده و شرمنده خانواه می شوند ، مدیران و صاحبان کارخانه های بسته شده یا در حال بسته شدن و سیاستمدارانی که کرونا و تحریم آنها را از ذهن ودل شهروندان بسیار دور کرده و حرفشان خریدار ندارد. در میان همه کسانی که این روزها اندوهگین هستند اما شاید یک نفر باشد که بدون چون و چرا بدحال تر از دیگران یا یکی از بد حال ترین ایرانیان است. این مرد غصه دار ایران که هیچ صدایی در این هیاهوها از او شنیده نمی شود و ازعرش به فرش سقوط کرده بیژن زنگنه نامدار وزیر نفت ایران است که حالا بیشتر از هرایرانی دیگری در این منصب مانده و روزهای پرفراز و فرودی را دیده است. روزنامه نگارانی که در دهه 1370 در حوزه نفت فعالیت داشتند ، صدها سازنده قطعات و تجهیزات صنعت نفت و گاز ، نمایندگان و لابی گران دهها شرکت غول پیکر اروپایی و آسیایی و دهها نماینده مجلس یادشان می اید که بیژن زنگنه در مقام وزیر نفت ایران شکوه و هیبتی داشت به ویژه وقتی آن تسبیح دانه ریز خود را که می چرخاند و تند تند حرف می زد و جواب می داد. این مرد در دهه 1370 و تانیمه اول دهه 1380 و حتی درنیمه اول دهه 1390 در قامت یک مدیری نیرومند ظهوروبروز داشت که دست کم 8 تا10 درصد صادرات نفت جهان در کف اختیاراتش بود. زنگنه که فرماندهی شرکت ملی نفت و چند شرکت زرگ گاز و پتروشیمی بود در ان روزها یک پایش در عسلویه و یک پایش در خیابان حافظ تهران بود و وقتی هم به وین می رفت دهها خبرنگار بودند که از او می خواستند دقایقی با انها صحبت کند. بیژن زنگنه در آن روزها به دلیل اینکه سکان هدایت نفت ایران رادراختیار داشت و سهم ایران از صادرات و تولید دراوپک حدود 15 در صد بود و فاصله اش با عربستان هنوز اینقدر نبود که حالا هست مرد مهمی درداخل و خارج بود. درداخل دهها شرکت کوچک و بزرگ و سازندگان دنبال این بدند بخشی از صف پیمانکاری برای وزارت نفت باشند و در خارج نیز شرکتهای کوه پیکر می خواستند سهمی از بازار سرمایه گذاری نفت ایران را بگیرند.
این روزها بیژن زنگنه نامدار وزیر قدرتمند نفت ایران بدون تردید کارزیادی برای انجام دادن ندارد و در تنهایی خود به روزهای خوش ایران و خودش می اندیشد و اینکه چه شد و چرا چنین شد فکر می کند. شاید هم او بخشی از دقایق تنهایی خود را درکنار پنجره اتاق خود در طبقه ای بالایی ساختمان زیبا و باشکوه وزارت نفت به دیدن تهران کم فروغ این روزها اختصاص می دهد. تصور وگمانه زنی در باره حال و روز ناخوش و ناشاد زنگنه در این روزها که شوربختانه ایران د رعمل از بازار نفت جهان رانده شده و حتی شاید به اندازه امارات و کویت کوچک هم در صادرات جهان سهم ندارد دل هر ایرانی دلسوز به این مرزو بوم را به درد می آورد. بیژن زنگنه نامدار در تازه ترین نشست اوپک که عربستان در آن حاکم مطلق بود و پس از این کشور عراق نابسامان نیز حرفی برای گفتن داشت چیزی نداشت که بگوید و این برای ایرانیان ناراحت کننده است. بیژن زنگنه دیگر مردی نیست که بتواند در اوپک و در بازار نفت سرنوشت ساز باشد و کسی نیست که روزنامه نگاران و رسانه ها اشتیاقی برای حرف زدن با او نشان دهند . سهم ایران از بازار جهانی نفتبه اندازه ای ناچیز است که دیگر عددی به حساب نمی آید. بیژن زنگنه دیگران وزیری نیست که با وزیر نفت عربستان پنجه در پنجه شود و بخواهد اورا به گوشه رینگ ببرد. فاصله تولید ایران با این کشور بسیار شده و تولید و صادرات ایران در برابر عربستان یک به بیست شده است . مقامهای نفت کره، چین و ژاپن هم دیگر به زنگنه تلفن نمی زنند و حال اورا نمی پرسند و راه خود را به بازارهای دیگر کج کرده اند. زنگنه این روزها حس ناجوری دارد و نگارنده و سایر علاقمندان به اقتصاد وزندگی ایران ارجمند نیز همین حس ناجورراداریم. کاش این وزیر نفت مغرور ایران که برخی را آزرده می کرد همچنان مغرور می ماند و ایران نیز در پله های بالای کشورهای سرنوشت ساز نفت باقی می ماند.