- تاریخ برگزاری کنکور سال ۱۴۰۴ مشخص شد
- وزارت آموزش و پرورش این فرهنگیان بازنشسته را مجددا به کار دعوت کرد
- گیلانشاه خالدار منقرض شد / وداع با پرنده ناب حیات وحش ایران + عکس
- تجمع جمعی از معلمان بازنشسته مقابل مجلس / جزئیات مطالبات فرهنگیان
- پیش بینی آب و هوای تهران در ۳ روز آینده
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- پیش بینی هواشناسی از وضعیت آب و هوا فردا سه شنبه ۲۹ آبان
- ۶ مرحله بهره مندی معلمان از رتبه بندی + جزئیات و لینک
- روز جهانی مرد ۱۴۰۳ چه روزی است؟ هدف از روز جهانی آقایان
- حقوق این پرسنل آموزش و پرورش در سال آینده افزایش می یابد
حجت الاسلام و المسلمین کاظم قاضی زاده: عالمان بصیر باید با جریان خرافه مقابله کنند/ داعیهداران طب اسلامی نماینده تفکر حوزوی نیستند
حجت الاسلام و المسلمین کاظم قاضی زاده، مدرس دروس خارج حوزه علمیه قم درباره دین و دینداری در دوران پساکرونا معتقد است: عالمان حوزوی می دانند که نباید در تقابل با علوم طبیعی و تجربی بشری قرار بگیرند و از دستآورد های این علوم استفاده می کنند و به هشدارها پزشکان توجه دارند.
به گزارش شفقنا، هیچ یک از مراجع تقلید ،علمای شاخص و اساتید حوزه و حتی برخی از متولیان آستان حرم ها بر لزوم توجه به دستورات پزشکی و مسائل و مقررات پیرامون آن مخالفتی نداشتند. اصولا علمای بزرگ همواره در برابر توصیه های پزشکی درباره خودشان نیز تسلیم بوده اند و رعایت نظر پزشک مورد وثوق و حاذق را حجت شرعی می دیدند.
او می گوید: کرونا می تواند زمینه ارتباط فردی موثر با پروردگار عالم را برای ما فراهم کند و انسان می تواند بطور فردی ادعیه وارد شده را بخواند و ارتباط خود با خدا را به صورت قلبی برقرار کند.
قاضی زاده در ادامه می افزاید: افرادی از تریبون های ملی که با ذکر خواب و خیال و رویا، منبر و روضه و مداحی خود را پر می کنند، به جای سوق دادن جامعه به سمت اسلوب عقلانی دین، متاسفانه با خواب و خیال و تشرف و… در جهت جذب مردم عمل می کنند. عالمان بصیر باید به این نکات توجه کنند و با این حرکت ها مقابله کنند.
وی همچنین می گوید: تسلط کرونا بر جهان کنونی به نوعی به معنای عجز مدرنیته بر مدیریت علوم است. البته این ویروس باعث شد فضاهای مجازی مورد توجه اصحاب دین و اصحاب آموزش دینی و اصحاب مناسک دینی قرار بگیرد. این هم عنایتی است و اگر عرصه های غیر اخلاقی در این بستر در حال گسترش بود ،بالاخره دین داران نیز توجهی جدی بر این رسانه ها پیدا کردند.
متن گفت وگوی خبرنگار شفقنا با حجت الاسلام والمسلمین قاضی زاده را می خوانید:
در ایام کرونا و پس از توصیه های بهداشتی مراکز علمی بسیاری از مراجع و نهادهای مذهبی همراهی خود را با تصمیمات نهادهای بهداشتی ابراز کردند. در این حال ، برخی با بسته شدن حرم های مطهر و مساجد و اماکن مذهبی دیگر مخالفت هایی داشتند که بعضا منجر به تعریض به درب های حرم نیز شد. این مواجهه برخی محافل مذهبی خاص با دیدگاه اکثریت حوزه های علمیه و نهاد های علمی را چگونه می توان تفسیر کرد؟ آیا این نوع از مواجهه و تقابل همواره در طول تاریخ بوده است و همچنان هم خواهد بود؟ خاستگاه چنین اندیشه هایی را در کجا باید جستجو کرد؟ تاثیر این جریانات ولو کوچک بر جریان کلی حوزه و مذهب چیست؟
اصولا علمای بزرگ همواره در برابر توصیه های پزشکی درباره خودشان نیز تسلیم بوده اند
عالمان حوزوی این را پذیرفته اند که نباید در تقابل با علوم طبیعی و تجربی بشری قرار بگیرند
با توجه به اینکه دو ماه و نیم از زمان شیوع کرونا گذشته است، این موضوع به اجماع نسبی در نظرات روحانیون نیز انجامیده است. گر چه بعد از گذشت مدت کوتاهی از اثبات مشاهده بیماری کرونا در ایران، برخی از متدینین سادهاندیش و برخی از امامان جمعه و روحانیون سطوح متوسط و یا پایین حوزوی با قرنطینه و فاصله گذاری اجتماعی و بسته شدن درب حرم ها مخالفت هایی ابراز داشتند، چرا که به زعم ایشان بسته بودن حرم ها را توطئه ای می دانستند و عقیده داشتند درجاییکه مراکز خرید باز است، چرا حرم ها باید بسته باشند؟ ولی وقتی آثار خطرناک انتشار ویروس در سطح جامعه مشاهده شد، همه به اجماع رسیدند. البته از آغاز، هیچ یک از مراجع تقلید ،علمای شاخص و اساتید حوزه و حتی برخی از متولیان آستان حرم ها بر لزوم توجه به دستورات پزشکی و مسائل و مقررات پیرامون آن مخالفتی نداشتند. اصولا علمای بزرگ همواره در برابر توصیه های پزشکی درباره خودشان نیز تسلیم بوده اند و رعایت نظر پزشک مورد وثوق و حاذق را حجت شرعی می دیدند؛ آیت الله سید محمد حجت کوهکمری که از مراجع مهم ۷۰ سال پیش حوزه قم بودند، وقتی به توصیه پزشک از مصرف دخانیات منع شدند، این موضوع را براحتی قبول کردند. امام خمینی در اواخر عمر خود با الزام پزشکان به عمل جراحی روبرو شدند و وقتی نظر ایشان خواسته شد، قویا گفتند هر چه پزشکان تشخیص بدهند همان انجام بشود. عالمان حوزوی این را پذیرفته اند که نباید در تقابل با علوم طبیعی و تجربی بشری قرار بگیرند و از دستآورد های این علوم استفاده می کنند و به هشدارها پزشکان توجه دارند. عشق مردم به حرم معصومین علیهم السلام و زیارتگاه های دیگر قابل درک است، ولی در تزاحم امر واجبی مثل حفظ نفس و امور مستحب، رعایت امر واجب ضروری و مقدم است و باید در مقابل مستحباتی چون نماز جماعت و زیارت که در تقابل با حفظ نفس قرار گرفته اند ترجیح داده شود.
آیا می توان گفت چنین تفکراتی در میان رده بالای علمای مذهبی جایگاهی ندارد؟
داعیه داران طب اسلامی جریان های ضعیفی بوده و نماینده تفکر حوزوی نیستند
بله به همین صورت است. حتی قبل از ماجرای کرونا نیز موضوعی به عنوان ادعای طب سنتی یا طب اسلامی در مقابل پزشکی مدرن مطرح شد و متاسفانه یکی از افراد شاخص این جریان کتاب معروف پزشکی را در مقابل چشم دیگران آتش زده بود. شاید بتوان گفت این تلاش ها سنت گرایانه و دین گرایانه نیست و احتمالا در میانه تکاپوها منفعت های مادی سردمداران این جریان و شاگردان آنها مطرح است. این افراد شخصیت های قابل توجهی در حوزه های علمیه ندارند، ولی همواره جریان های ضعیفی بوده و هستند، بخصوص کسانی که داعیه دار طب اسلامی هستند. چرا که روشن است که این گروه در درمان بیماری ها از مجموعه روایات پزشکی بهره می گیرند ،ولی در علم الحدیث ، این موضوع مطرح است که روایاتی از این دست به لحاظ دلایل مربوط به شرایط خاص دوران هر معصوم یا شرایط مزاجی سوال کننده است و یا همراه با اضطراب متن یا نقل گزینشی است و به لحاظ سندی بخشی از این روایات جعلی است و غالب احادیث غیر جعلی هم دارای اسناد مرسل یا ضعیف و بطور کلی غیر معتبر است. مرحوم شیخ صدوق که گرایش اخباری دارد در کتاب إعتقادات الإمامیه در باب اعتقاد نسبت به اخبار طبی همین دیدگاه را دارد.
تفکر حوزه، تفکر مراجع تقلید و اساتید مبرز حوزه ونهاد های ریشه دار حوزوی است
روشن است که با این روایات نمی توان ادعای طب اسلامی داشت. عهده داران طب سنتی و طب اسلامی برخی غیر حوزوی اند و برخی که در حوزه چند صباحی درس خوانده اند، در حوزه و در بین علما جریانی بسیار ضعیف هستند و نمی توان آنها را نماینده تفکر حوزوی دانست. تفکر حوزه، تفکر مراجع تقلید و اساتید مبرز حوزه ونهاد های ریشه دار حوزوی است که در این مسیله کرونا موضع روشنی داشتند و غالبا دستورات پزشکی در خصوص کرونا را شخصا نیز جدی گرفته اند. بیشتر مراجع در دو ماه گذشته ملاقات عمومی و حتی خصوصی نداشتند و براساس روش هایی که ستاد مبارزه با کرونا اعلام کرده است، رفتار کرده اند و مقاومتی نسبت به مقررات نداشتند.
مناسک جمعی مذهبی در ادیان مختلف برای مدتی تعطیل شدند، آیا با تعطیلی این مناسک و ادامه خطرات کرونا در آینده ممکن است مناسک گرایی تحت تاثیر قرار بگیرد؟ یا کمرنگ شود؟ ممکن است فردگرایی مذهبی به جای جمع گرایی توسعه پیدا کند؟
غالب مناسک ما مشروط به اجتماع نیست. خواندن نماز مشروط به اجتماع نیست و خواندن نماز جماعت مستحب است. حج که از مناسک سالیانه ما است، مشروط به اجتماع نیست. بجز نماز جمعه که شرط آن تجمیع حداقل هفت نفر است، هیچ کدام از عبادات ما مشروط به اجتماع نیست. در حال حاضر مناسک بصورت فردی انجام می شود. همانطور که امروز مردم نماز می خوانند و روزه می گیرند. البته مناسک اجتماعی استحبابی نیز داریم، از جمله جلسات توسل به اهل بیت علیهم السلام و مراسم عزاداری که مناسک استحبابی اند. در حالت کلی به نظر نمی رسد کرونا مانع از انجام مناسک دینی ما باشد، ولی مناسک جمعی استحبابی را تحت تاثیر قرار می دهد، نکته ای که درخور توجه است اینکه در بخشی از مناسکی که به طور جمعی انجام می شود، عبادت فردی از منظر آموزه های دینی اولویت دارد. در ماه مبارک رمضان مجالسی برای خواندن دعای توسل یا دعای افتتاح و یا دعای ابوحمزه ثمالی برگزار می شده است ، ولی خواندن این ادعیه به صورت فردی مطلوبتر است. شاهد آن هم این است که غالب ضمایری که در این ادعیه وجود دارد، به صورت مفرد است و این دلالت دارد که این دعا ها فردی انشا می شود. ولی ارتباط عده ای از ما با خدای متعال به آن استحکام قلبی نرسیده است و نمی توانیم در تنهایی با خدای خود به گفتگو بنشینیم و اشک بریزیم و دعا کنیم. این مجالس با توجه به حال و هوای دیگران و با کمک هنرمندی های مختلفی که در کار اهل منبر و مداحان وجود دارد، به سطح مناجات با خدا و راز و نیاز می رسد. در حقیقت مجالس برای بعضی زمینه حال خوش معنوی می شود. کرونا می تواند زمینه ارتباط فردی موثر با پروردگار عالم را برای ما فراهم کند و انسان بتواند بطور فردی ادعیه وارد شده را بخواند و ارتباط خود با خدا را به صورت قلبی برقرار کند. به نظر من این نوع عبادت بهتر است، چون در عبادت جمعی بیش از آنکه هوش و حواس به ارتباط با خدا باشد، به فضای پیرامون است. من به خوانندگان توصیه می کنم مجموعه مناجات «خمسه عشر» از امام سجاد را مطالعه کنند، تمام این فرازها ارتباط بنده و خدا است که به صورت فردی ابراز می شود. فقط در نماز های واجب خصوصا نمازهای روزانه باید سعی شود تا حتی المقدرو به صورت جمعی برگزار شود؛ به همین دلیل در سوره مبارکه حمد عبارت «ایاک نعبد و ایاک نستعین تا اخر سوره حمد» به صورت جمعی بیان می شود، ولی حتی در خصوص نمازهای مستحبی و نماز شب، اگر این نماز به صورت جماعت خوانده شود اشکال شرعی دارد و باید فرادا خوانده شود. در خصوص نماز جمعه که مشروط به اجتماع است می توان با فاصله گذاری اجتماعی نماز را برپا کرد. ولی در شرایطی غیر از کرونا نیز می توان مناسک دعایی را به صورت فردی برگزار کرد و بسیار زیباتر است.
در دوران کرونا شاهد بودیم که مردم در بسیاری از کشورها روبه سوی خدا و معنویت بردند و دعا و مناجات و معنویت گرایی برای رفع بلا گسترش یافت. در جامعه ایران نیز طی نظرسنجی های به عمل آمده بعد معنویت و تضرع به درگاه باری تعالی در میان مردم بیشتر دیده شد و بنا به گفته های مخاطبان جایگاه دین و معنویت در زندگی آنها مهم تر شد. فکر می کنید دوران کرونا چه دستاوردهایی در زمینه دینداری و معنویت گرایی در آینده برای مردم خواهد داشت؟
احتمال وجود دارد که برخی بعد از اتمام کرونا تمام یا بخشی از ارتباطات معنوی و مهربانی های خود را از دست بدهند
در سوره انعام آمده است :”و به یقین، ما به سوى امّتهایى که پیش از تو بودند [پیامبرانى] فرستادیم، و آنان را به تنگى معیشت و بیمارى دچار ساختیم، تا به زارى و خاکسارى درآیند.” و این سنت الهی است که برای توجه دادن بیشتر بندگان خود به معنویت، آنها را به واسطه سختی های زندگی از حالت غفلت دور می کند. این دوران می تواند مصداقی دیگر از همین مبحث باشد . در سوره عنکبوت آمده است :” وقتى سوار کشتى می شوند، خدا را از روى اخلاص مى خوانند؛ “. اگر کرونا سبب شود تا ما به خدا نزدیک بشویم، این لطف الهی خواهد بود که توجه به معنویت در تمام دنیا بیشتر شده است ،ولی نباید این هشدار را فراموش کرد. خداوند در ادامه همین آیه می فرماید: “ولى همینکه به ساحل مىرسند، باز به خداى یکتا شرک مىورزند” .این احتمال وجود دارد که برخی از مردم بعد از اتمام کرونا تمام یا بخشی از ارتباطات معنوی و دوستی ها و مهربانی ها و شفقت خود را از دست بدهند. قرآن کریم همین گزارش را نسبت به اقوام گذشته دارد. باید به این مساله دقت کرد و امیدواریم آشنایی با خداوند برای تمامی کسانی که این تجربه را یافته اند و زندگی انسانی و الهی را بیشتر مورد توجه و عمل قرار داده اند ، دیگردوستی را سرلوحه کار خود قرار داده اند و ریا و خلاف را کنار گذاشته اند ،دعا کنند و از خدا بخواهند تا این حالات انسانی و هدایت به سمت پروردگار از آنها گرفته نشود. در ادعیه هست که می فرماید: ربنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا! یعنی خداوند پس از هدایت، ما را گرفتار زنگار دوری از خود نکن.
اما در طول ایام کرونا شاهد نوعی خرافه گرایی هم بودیم چه از تربیون های غیررسمی و چه بعضا رسمی. برخی تجویز داروهای سنتی توسط مدعیان طب سنتی ارایه شد و برخی نیز متوسل به نقل های غیر مستند شدند. فکر می کنید این نوع دیدگاه ها و روش های غیر مستند و یا خرافه گرایی در آینده در قالب چه شکل و صورتی نمایان شود؟ دکان اهل غلو یا خرافه گرایان چه اندازه رونق یا روبه افول رود؟
خرافه زاییده سختی های عرصه اجتماعی است و معمولا این نوع سختی ها اجتماعی عرصه خوبی برای رشد خرافه می آفریند. خرافه دو بخش اساسی دارد. یک بخش تطبیق های ناروا نسبت به نصوص دینی است. یعنی برای امیدوار کردن مردم براساس آیات و روایات مردم را به اتمام سختی بشارت داد و گفت این آخرین سختی است. این تطبیقات از جهت امید بخشی خوب است، ولی اینکه مثلا از روی یک نوشته که ۸۰۰ سال پیش بوده، خط و ربطی به کرونا پیدا کرد و به طور مثال از قیام سفیانی حرف زد و دوران قریب الوقوع ظهور را بشارت داد، در دوران معاصر برای قشر فرهیخته امری غیر قابل قبول خواهد بود، چون این دوران سخت بارها و بارها آمده و مردم امیدی پیدا کرده و سپس ناامید شده اند و متوجه شده اند که این تطبیقات قابل اعتماد نیستند. به طور مثال برخی از علمای بزرگ نظیر سید ابن طاووس و علامه مجلسی نیز در دوران خود از این تطبیق های ناروا داشته اند. مثلا سید ابن طاووس دوران خود را دورانی نزدیک به ظهور اعلام می کند، ولی از زمان سید ابن طاووس تا به حال نزدیک به ۸۰۰ سال می گذرد. در دوران علامه مجلسی نیز ایشان دولت صفویه را دولتی متصل به ظهور تعبیر کرده بودند. از این دست نگاهها در دوران ما نیز کم نیست و متاسفانه خرافه گرایی در دوره های مختلفی در جامعه ما رواج پیدا کرده بود. نزدیکترین آن چند سال پیش بود که ویدئویی معروف به نام عصر ظهور منتشر شد و برخی از شخصیت های حکومتی را به عنوان یاران شاخص حضرت مهدی (عج) نزدیک ظهور مطرح کرد، ولی این افراد از صحنه خارج شدند و ظهوری هم محقق نشد. مردم با گذشت این دوره ها کم کم متوجه بطلان ادعا ها می شوند و ایمان خود به این افراد را از دست می دهند. بخش دیگری از خرافه اظهار نظرهایی از طرف علما یا افراد تحول یافته است که از دنیا رفته اند، ولی تشرف یا داستانهای عجیبی از آنان نقل می شود که هیچ شاهدی جز گوینده ندارد و به عنوان تشرف ها و داستانهای خیالی برای مردم نقل می کنند و از احوال خصوصی و علم غیب علما و افراد نقل هایی می شود. این نوع حرف های سست پایه و یا خرافه ها نیز در کشور ما متاسفانه مشتری دارد. برخی هم برای تایید و مشروعیت بخشی یا با نیت های سود جویانه آن را جعل و منتشر می کنند. امام خمینی در بحث های اصولی خود نکته ای دارند و می گویند: کسی که خبری را نقل می کند ولو عادل باشد ، اگر این خبر از امور خارق العاده و عجیب باشد حرف او پذیرفته نیست و روشن است داستانهای عجیب و غریب منقول در برخی مداحی ها و منبر ها غالبا از همین نوع عجیب و غریب است.
نمی توان جامعه را بر اساس خواب ها و رویا ها اداره کرد
افرادی از تریبون های ملی به جای سوق دادن جامعه به سمت اسلوب عقلانی دین، متاسفانه با خواب و خیال و تشرف و… در جهت جذب مردم عمل می کنند
کسانی که درخواست اعلام موضع عالمان دین در برابر ناملایمات اقتصادی می کنند، خودشان در زمان مدیریت افراد مورد علاقه شان نقدی نداشتند
از سوی دیگر، نمی توان جامعه را بر اساس خواب ها و رویا ها اداره کرد و اگر باب آن باز شود همچنان که خواب ها و تشرف هایی در تایید برخی از افراد وجود دارد، در برابر آن در نفی همان افراد وجود دارد. البته حیات جریان خرافه در همین است و افرادی از تریبون های ملی که با ذکر خواب و خیال و رویا، منبر و روضه و مداحی خود را پر می کنند، به جای سوق دادن جامعه به سمت اسلوب عقلانی دین، متسفانه با خواب و خیال و تشرف و… در جهت جذب مردم عمل می کنند. عالمان بصیر باید به این نکات توجه کنند و با این حرکت ها مقابله کنند و تریبون های رسمی از این افراد گرفته شود. هر کس باید جایگاه خود را بشناسد و در همان سطح مشغول به انجام وظیفه شود. مداح نباید خود را واعظ ببیند و کار منبری را انجام دهد، کسی که واعظ است باید مردم را به کارهای خیر متذکر شود. کار او نظریه پردازی نیست و بجای مجتهدان نباید نظریه بدهد و هر گروهی از آنها حدی دارند و نباید از این حد فراتر بروند و فایده کار آنها به ضرر تبدیل شود. البته برخی هم هستند که تا اعتراضی می شود، آن را سیاسی می کنند و درخواست موضع گیری عالمان در حوزه های اقتصادی و سیاسی و غیره دارند. اینان توجه ندارند که وظیفه اول عالمان دین پاسداشت دین است. احیانا اگر کسی در جای دیگری هم باید اعلام موضع می کرده، نباید بخاطر حرف حقش ملامت شود. کسانی که درخواست اعلام موضع عالمان دین در برابر نا ملایمات اقتصادی می کنند، خودشان در زمان مدیریت افراد مورد علاقه شان نقدی نداشتند و با سکوت می گذراندند ولی امروز وضع نامناسب اقتصادی که خود عمدتا متاثر از تحریم و رفتارهای نا استوار نهادهای غیر مسئول است را مهم می دانند.
در دوران پساکرونا آیا رویکردها و عرصه های جدیدی در دینداری خواهیم داشت؟ آیا مواجهه انسان ها با دین عمق، معنا، وسعت و رنگ و بوی جدیدی خواهد گرفت؟ آیا تحول شگرفی را باید منتظر باشیم؟ نسبت دین و مدرنیته در دنیای پساکرونا با چه نسبتی خواهد بود؟
تسلط کرونا بر جهان کنونی به نوعی به معنای عجز مدرنیته بر مدیریت علوم است. دنیا به سرعت عرصه های علمی را در نوردید و ادعای دهکده جهانی تحقق پیدا کرد و ارتباطات الکترونیکی شدت پیدا کرد. دنیا به یک خانه تبدیل شده بود و همه می توانستند با هم مرتبط باشند. در قرنهای گذشته پیشرفتی که در یک قرن حاصل می شد مساوی با پیشرفت های یک سال در دنیای مدرن هم نیست ، ولی دیدیم که علم نتوانست در برابر یک ویروس که اگر کل آن در جهان جمع شود در حد چند گرم خواهد بود، کاری کند و این بیماری دنیا را زمینگیر کرد و کشوری چون آمریکا چقدر کشته داد و چندین میلیارد دلار از این شیوع متضرر شد و این نشانگر اقرار بشر بر ناتوانی در برابر قدرت لایزال الهی است، از این جهت بر اثر کرونا معنویت در برابر مدرنیته تقویت شده است. البته این ویروس باعث شد فضاهای مجازی مورد توجه اصحاب دین و اصحاب آموزش دینی و اصحاب مناسک دینی قرار بگیرد. این هم عنایتی است و اگر عرصه های غیر اخلاقی در این بستر در حال گسترش بود ،بالاخره دین داران نیز توجهی جدی بر این رسانه ها پیدا کردند و امیدواریم که از رهگذر این ویروس فضای توسعه سروش آسمانی الهی در این بستر توسعه بیابد و ندای پاک پیامبر عظیم الشان اسلام به گوش تک تک افراد جهان برسد و وبالندگی بیشتری برای عرصه دین فراهم آید.