- واکنش محسن برهانی به ادعای کیهان درباره قتل مهسا امینی توسط پسرخالهاش
- ادعای اسرائیل: از محل اورانیوم غنیشده خبر داریم / حضور جاسوسان زن موساد در ایران!
- روبیو: از بازگشت تحریمهای ایران حمایت میکنیم
- دفاعیه کواکبیان: فرزندان یکی از مسئولان ۴ شب در هتل رمیس با کاترین شکدم بوده است! / نظر دادگاه
- آیت الله سید علی اکبر موسوی یزدی درگذشت
- تهدید شورای عالی امنیت ملی توسط نماینده مجلس
- کیهان: مهسا امینی را پسرخالهاش کشت
- افشای تصاویر ماهوارهای از محل اصابت ۹ موشک ایران به پایگاه هوایی «تل نوف» اسرائیل
- نماینده مجلس: استفاده از موتورسیکلت برای خانمها ناپسند است؛ متدینین مخالفند
جلال آلاحمد: خمینی جگر دارد این هوا!

موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به نقل از مصاحبه محمود گلابدرهای نوشت: [با جلال] رفتیم قم. سر یککوچه نگه داشت و دوتا کتابش را برداشت: غربزدگی توی یک دستش بود و یک کتاب دیگر توی دست دیگرش. گفتیم: «کجا داری می روی؟» گفت: «صدایش را در نیاورید، دارم می روم پیش خمینی!»
بعد از ۱۵ خرداد بود؟
بله توی آن اوضاع! گفتیم «آنجا چرا؟» گفت: «بعداً می گویم». خلاصه توی ماشین منتطر ماندیم. بعد از چند دقیقه ای آل احمد آمد.
دیدیم یک کتابش را اینطرفی پرت کرد، یکی را آن طرفی.
گفتیم: «پس چه شد؟» فریاد زد: «آی! خمینی جگر دارد این هوا!» دستش را به اندازه یک هندوانه باز کرد و :« مصدق جگر دارد این قدر!» و به اندازه یک ارزن را نشان داد...
[جلال] تعریف کرد که رفتم در زدم و یک نفر در را باز کرد. گفتم به آقا (امام خمینی) بگویید جلال آل احمد، نویسنده فلان و بهمان آمده.
آقا میگوید: بگویید بیاید داخل.
رفتم و دیدم آقا متین و موقر نشسته. ژست گرفتم و میخواستم کتابها را بدهم به آقا. اول کتابها هم غلیظ نوشته بودم: «تقدیم میشود به ...».
آقا گوشه پتوی زیر پایش را میزند عقب و هر دوتا را بیرون میآورد!
جلال میگوید: «نمیدانستم شما این خزعبلات را هم میخوانید.» جلال خیال کرده بود خیلی ختم است.
آقا در سکوت به جلال حالی میکند که: «اگر خزعبلات است، چرا دو تا را زدی زیر بغلت و با خودت آوردی؟ تو میخواهی روشنفکر بازی برای من دربیاوری؟»