- شهرام همایون خطاب به رضا پهلوی: اگر کوچکترین عرق ملّی دارید نباید از حمله به ایران دفاع کنید
- خبرگزاری دولتی آذربایجان: پزشکیان به آذربایجان سفر میکند
- بازخوانی زندگی و سوابق رئیس شهید سازمان اطلاعات سپاه؛ سردار محمد کاظمی که بود!؟
- سخنگوی دولت: با وجود بیاطمینانی به مذکرات، مسیر مذاکرات را ترک نمیکنیم/دهکهای اول تا سوم میتوانند ۱۱ قلم کالا دریافت کنند
- خر شیطان هم کم آورد اما خر کیهان و شریعتمداری نه!
- وقتی همه مشغول مبارزه با سگگردانی بودند، اسرائیل در خاکمان پهپاد میساخت
- حسین شریعتمداری: موافقان مذاکره هم خائناند هم احمق!
جلال آلاحمد: خمینی جگر دارد این هوا!

موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به نقل از مصاحبه محمود گلابدرهای نوشت: [با جلال] رفتیم قم. سر یککوچه نگه داشت و دوتا کتابش را برداشت: غربزدگی توی یک دستش بود و یک کتاب دیگر توی دست دیگرش. گفتیم: «کجا داری می روی؟» گفت: «صدایش را در نیاورید، دارم می روم پیش خمینی!»
بعد از ۱۵ خرداد بود؟
بله توی آن اوضاع! گفتیم «آنجا چرا؟» گفت: «بعداً می گویم». خلاصه توی ماشین منتطر ماندیم. بعد از چند دقیقه ای آل احمد آمد.
دیدیم یک کتابش را اینطرفی پرت کرد، یکی را آن طرفی.
گفتیم: «پس چه شد؟» فریاد زد: «آی! خمینی جگر دارد این هوا!» دستش را به اندازه یک هندوانه باز کرد و :« مصدق جگر دارد این قدر!» و به اندازه یک ارزن را نشان داد...
[جلال] تعریف کرد که رفتم در زدم و یک نفر در را باز کرد. گفتم به آقا (امام خمینی) بگویید جلال آل احمد، نویسنده فلان و بهمان آمده.
آقا میگوید: بگویید بیاید داخل.
رفتم و دیدم آقا متین و موقر نشسته. ژست گرفتم و میخواستم کتابها را بدهم به آقا. اول کتابها هم غلیظ نوشته بودم: «تقدیم میشود به ...».
آقا گوشه پتوی زیر پایش را میزند عقب و هر دوتا را بیرون میآورد!
جلال میگوید: «نمیدانستم شما این خزعبلات را هم میخوانید.» جلال خیال کرده بود خیلی ختم است.
آقا در سکوت به جلال حالی میکند که: «اگر خزعبلات است، چرا دو تا را زدی زیر بغلت و با خودت آوردی؟ تو میخواهی روشنفکر بازی برای من دربیاوری؟»