- آيا تصادفي است كه هر گاه كفگير خزانه به ته ديگ ميخورد دستي از غيب ميآيد و نرخ ارز را بالا ميبرد!؟
- واکنش محسن برهانی به حکم اعدام توماج صالحی
- 4 گزینه ریاست مجلس جدید مشخص شدند
- ماموریت مستشاران نظامی ایران در سوریه پایان یافت!؟
- ناگفته های عجیب جهانگیری از وضعیت خودرو در ایران
- توماج صالحی به اعدام محکوم شد
- عصبانیت رسانه دولت از طرح نام رئیسی به عنوان عامل بازگشت گشت ارشاد
- کیهان: چرا مسئولان ایران مثل آمریکا و اروپا با بدپوششی دانشجویان برخورد نمی کنند!؟
- درباره محرومیت سیدحسین حسینی و برخورد مومنانه با کاظم صدیقی!
- شیخ حسین انصاریان: نماز جماعت در کشور به خط پایان رسیده است
نواندیش: جنگ ژوئن 1967، حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982، هواپیماربایی در سال 1985، حمله صدام به کویت در سال 1990 و حمله داعش به عراق در سال 2014 نمونههایی از وقایعی است که در تابستانهای داغ منطقه غرب آسیا به وقوع پیوسته است. حالا تابستان سال 2020 را نیز باید به این فهرست اضافه کرد. با توجه به گسترش خشونت، ناامیدی، گرسنگی، بیماری و سرکوب فصل جدید و بسیار تاریکی برای منطقه در شرف آغاز است.
به گزارش آریا سعادتمند از سروی بین الملل نواندیش، نشریه فارین پالیسی در مورد تحولات جاری منطقه غرب آسیا و نقش آمریکا در آن نوشت: از زمان خیزش های عرب در سال 2011 ، انتظار میرفت موج جدیدی از دموکراتیک سازی و پیشرفت اقتصادی و سیاسی در پیش باشد، با این حال این تنها بی ثباتی بود که بیشتر شد. امیدهای دموکراسی خواهانه اکنون از بین رفته است. غرب آسیا مدتهاست که با چالشهای گوناگونی از جمله مداخله خارجی، رهبران اقتدارگرا، توسعه اقتصادی مخدوش و ناهموار، افراط گرایی، جنگ و درگیری داخلی دست به گریبان است. حالا امسال یک بیماری همه گیر جهانی و یک رکود اقتصادی آزار دهنده هم به این فهرست پرشمار چالشها اضافه شده است.
خاورمیانه به منطقهای تبدیل شده که نام آن به نوعی با خشونت، اقتدارگرایی و درگیریهای منطقهای ممزوج شده و هیچ راه روشنی هم برای خروج از آن وجود ندارد. در گذشتههای نه چندان دور زمانی بود که تحولات در منطقه تا حدی موجب خوشبینی میشد، اما همین خوشبینی هم خیلی زود رنگ یاس و ناامیدی به خودش میگرفت. همیشه بیم و امید بخشی جداناپذیر از خاورمیانه بوده، اما حالا یاس و ناامیدی سراسر منطقه را فرا گرفته است.
با شرایطی که امروز منطقه دارد هیچ تضمینی وجود ندارد که مرزهای آن ثابت بماند یا اینکه حاکمان آن روشهای جدیدی برای القای بی عدالتی و ناامیدی پیدا نکنند. در کنار این مشکلات باید مداخلات قدرتهای خارجی از جمله روسیه و آمریکا و حتی مداخلات قدرتهای منطقهای مثل ایران و ترکیه را در کشورهایی نظیر لبنان و یمن یا لیبی سوریه اضافه کنیم.
همه اینها سیاستگذاران آمریکایی را هم با چالشهای عدیدهای رو به رو میکند. مسئله در اینجا حل مشکلات خاورمیانه از سوی آمریکا نیست، بلکه مساله گرایش آشکار در رویکرد آمریکا به منطقه است. اگر سیاست گذاران در واشنگتن نمیدانند که در منطقه چه میخواهند، با ورود به درگیریهای این منطقه تنها شرایط را بدتر میکنند. بدون شک، تلاش برای اطمینان از اینکه مصر و ترکیه به جنگ لیبی وارد نمیشوند در صلاحیت آمریکا است، اما حل مشکلات داخلی لیبی پس از یک دهه جنگ کاملا بیش از ظرفیت و توان واشنگتن است. این نکته دلیل دیگری بر این ادعا است که آمریکا باید نحوه برخورد خود با مشکلات خاورمیانه را تغییر داده و حضور خود را در این منطقه محدود سازد، در مجموع مسئولیت حل مشکلات منطقه بر عهده ساکنان آن است.