- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
نگاهی به زندگی و کارنامهٔ هنری خسرو آواز ایران: شجریان سیاسی نبود، سیاسی اش کردیم!
نواندیش- رضا امیری: متاسفانه رفتار غلط با محمدرضا شجریان طی سالیان اخیر باعث شد که امروز چنین حساسیتی در مورد درگذشت یکی از مفاخر هنر ایران ایجاد شود، هنرمندی که تعداد موضع گیری های سیاسی اش حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد، اما امروز چنان فضاسازی رسانه ای را به خصوص از جانب رسانه ای خارجی شاهد هستیم که اگر کسی مقام وی را نشناسد احتمالا تصور خواهد کرد که او رهبر اپوزیسیون بوده است!
مقصر این اتفاق هم متاسفانه رفتارهای غلط چند سال اخیر بود چنان که او از حق مسلم اش یعنی خواندن برای مردمی که همیشه همراهشان بود محروم شد، شجریان سیاسی نبود اما رفتارهای غلط از او چهره ای سیاسی ساخت.
نگاهی به زندگی و کارنامهٔ هنری خسرو آواز ایران
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۱۹ در شهر مشهد در خانوادهای مذهبی متولد شد. پدرش قاری قرآن بود و صوت قرآن را از ۸ سالگی به محمدرضا که صدای خوشی داشت نیز آموخت.
شجریان در سال ۱۳۳۶ برای تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی مشهد شد و دو سال بعد علاوه بر تلاوت قرآن، برای رادیو خراسان به اجرای آواز نیز پرداخت.
محمدرضا شجریان پس از دریافت دیپلم از دانشسرای عالی، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و پس از چند سال تدریس در مدارس مشهد، از سال ۱۳۴۶ به تهران منتقل شد. وی نزد اسماعیل مهرتاش درس آواز آموخت و همزمان خوشنویسی و نوازندگی سنتور را نیز پی گرفت.
محمدرضا شجریان یا سیاوش بیدکانی؟
اولین اجرا و ضبط صدای شجریان در پائیز سال ۱۳۴۶ در قالب برنامهٔ «برگ سبز شماره ۲۱۶» از رادیو ایران پخش شد. اما ازآنجاکه پدرش میخواست نام «شجریانها» با قرائت قرآن شناخته شود، وی خود را در برنامههای رادیوییاش «سیاوش بیدکانی» معرفی کرد.
سرانجام پدرش در سال ۱۳۵۰ به خوانندگی آواز سنتی با نام اصلی وی رضایت داد و محمدرضا شجریان با نام خود در رادیو و تلویزیون ملّی ایران حضور یافت.
او در سال ۱۳۵۰ با فرامرز پایور آشنا شد و نوازندگی سنتور را بههمراه ردیف آوازی «صبا» را نزد وی آموخت. شجریان همزمان با هوشنگ ابتهاج، شاعر پرآوازه ایرانی، متخلص به «سایه» دیدار کرد و بهواسطه او همکاری با برنامه «گلها» را در رادیو آغاز کرد.
انقلاب اسلامی و شجریان
پس از رویداد تلخ میدان ژاله، محمدرضا شجریان مانند بسیاری از همدورهایهایش رادیو ملی را ترک کرد. سپس همکاری با کانون «چاووش» را آغاز کرد، که محمدرضا لطفی آن را با حمایت هوشنگ ابتهاج بنیان گذاشته شده بود.
شجریان با کانون چاووش که اکثر اعضای آن از گروه شیدا و عارف بودند آثار بسیاری را خواند که بسیاریشان مضامینی انقلابی و ملّی داشتند. «شب نورد» یا (برادر نوجوونه) از چاووش ۲ و «سپیده یا ایران، ای سرای امید» و «ایرانی به سر کن خواب مستی» از چاووش۶، «همراه شو عزیز» و «ایران خورشیدی تابان دارد» از جمله این آثارند.
چرا می گوییم شجریان سیاسی نبود؟
محمدرضا شجریان در سال ۹۰ در مصاحبه با خبرنگار یورونیوز درباره محتوای انقلابی برخی از چاووشها و اساسا فعالیت های سیاسی اش گفت: «چاووشها آهنگ هایی بودند که لطفی، مشکاتیان، علیزاده و دیگران می ساختند و فضا، فضای سیاسی بود، که البته من خیلی روحیه سیاسی ندارم، روحیه مردمی وهنری دارم، ولی روحیه سیاسی ندارم. سعی میکنم تا جایی که میشود خودم را از سیاست کنار بکشم و یک هنرمند باشم و برای روحیه مردم خودم را نگه دارم. ولی در آن زمان شرایط ایجاب میکرد و از من میخواستند که همراه باشم و این سرودها را خواندم، البته پشیمان هم نیستم شرایط آن موقع این بود.»
او در جریان همین مصاحبه در مورد ممنوع التصویر شدن اش در صدا و سیما نیز گفت: «دیدگاه سیاسی یک هنرمند با فعالیت سیاسی فرق میکند. من از اینکه وارد حزبی بشوم و فعالیت سیاسی کنم پرهیز دارم. من با مردم زندگی میکنم ولی در طول این سی سال طوری شده که سیاست را وارد میکنند، سیاست به تمام ارکان زندگی مردم ما تجاوز کرده. هرکاری بکنید به آن انگ سیاسی میزنند. مثلا نانوا می گوید آرد گران است می گویند تو داری حرف سیاسی میزنی. سیاست به همه ارکان مملکت ما نفوذ کرده و به همه جا تجاوز کرده، مثل یک سونامی همه جا را گرفته، هر کاری کنیم انگ سیاسی میزنند. حق نداریم حرف بزنیم، حق نداریم قضاوت کنیم، حق نداریم اعتراضی کنیم یا نظر دهیم. این را باید درمان کرد، یعنی سیاست باید به جای خود بازگردد و عقب نشینی کند تا شهر بتواند زندگی کند وگرنه من اساسا سیاسی نیستم.»
شجریان درست می گفت او اساسا سیاسی نبود اما سیاست زدگی در جامعه ما ناخواسته امروز او را به شخصیتی سیاسی تبدیل کرد حتی اگر فرزندش همایون شجریان هم جایگاه پدر را فراتر از سیاست بداند، این اشتباهی بود که برای چندمین بار تکرار شد درگذشت هنرمندی که می توانست مایه اندوه همه ما باشد حالا به عرصه کشمکش و موج سواری رسانه های بیگانه تبدیل شده و متاسفانه این ما بودیم که چنین فرصتی را برای آن ها مهیا ساختیم.