- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
- توصیه رهبر انقلاب به خواندن «دعای چهاردهم صحیفه سجادیه» و «دعای توسل» برای پیروزی جبهه مقاومت + متن
- استفاده چین و روسیه از کارت ایران برای امتیازگیری از ترامپ
- علی جنتی: آیت الله جنتی اهل شوخی و جوک نیست
سازوکار انتخابات آمریکا؛ رئیسجمهور به چند رای الکترال نیاز دارد؟
نواندیش: وقتی آمریکاییان در انتخابات سراسری ماه نوامبر پای صندوقهای رای میروند، آنها در واقع رئیس جمهور ایالات متحده را به طور مستقیم تعیین نمیکنند بلکه به صاحبان آرای الکترال خود میگویند فرد مطلوب آنها برای ریاست جمهوری کیست. این صاحبان آرای الکترال هستند که بعد انتخابات خود را خواهند داشت و طی آن رئیس جمهور جدید و معاون اول او را انتخاب خواهند کرد.
به گزارش آریا سعادتمند از سرویس بین الملل نواندیش، ایندیپندنت در گزارشی پیرامون سازو کار پیچیده انتخاباتی در آمریکا نوشت: اگر این روند به نظر پیچیده و حتی تا حدی غیر دموکراتیک میرسد به سبب این است که واقعا آن گونه است.
صاحبان آرای الکترال، که ۵۳۸ تن هستند، قرار است نماینده رایدهندگان حوزه خود باشند و در نشستی که ایالت به ایالت متفاوت است، تعیین کنند کدام نامزد ریاست جمهوری و معاون اولی رئیسجمهور برنده آرای ایالت آنها خواهد شد. این گروه از صاحبان آرای الکترال و نشستهای آنها چیزی است که با عنوان «مجمع گزینندگان» شناخته میشود. وقتی یک نامزد ریاستجمهوری حائز اکثر آرای الکترال، یعنی ۲۷۰ رای شود، برنده ریاستجمهوری خواهد شد.
تعداد صاحبان آرای الکترال براساس تعداد نمایندگان مجلس ایالات متحده است. هر ایالت به ازای هر نماینده در مجلس نمایندگان (که در کل ۴۳۵ کرسی دارد) و هر عضو مجلس سنا (که ۱۰۰ سناتور دارد) یک رای الکترال خواهد گرفت. این تعداد فقط در صورتی قابل تغییر است که نماینده جدیدی به اعضای مجلس اضافه شود که یعنی تغییر در آرای الکترال هر ده سال یکبار احتمال وقوع دارد و آن تنها در صورتی است که گزارشهای سرشماری حاکی از تغییر چشمگیر جمعیت در یک منطقه باشد.
ایالاتی که جمعیت کمی دارند، مانند آلاسکا، دلاور، ورمانت، وایومینگ، داکوتای شمالی و مونتانا، تعداد نمایندههای کمتری در مجلس دارند و به همین دلیل آرای الکترال کمتری دارند. هر یک از این ایالات تنها سه نماینده و در نتیجه فقط سه رای الکترال دارد. به همین ترتیب، واشینگتن دیسی نیز که هیچ نمایندهای در مجلس نمایندگان ندارد، حائز سه رای الکترال است.
در طرف دیگر ایالاتی که جمعیت پرشماری دارند، مانند کالیفرنیا و تگزاس، دهها نماینده در مجلس و به همین سبب دهها رای الکترال دارند. کالیفرنیا صاحب ۵۵ رای الکترال و تگزاس حائز ۳۸ رای است.
مجمع گزینندگان براساس نظر تدوینکنندگان قانون اساسی ایالات متحده برای دلایل متعددی، چندین دلیل خوب و چندین دلیل نه چندان خوب، تعبیه شده است.
دلایل خوب
تدوینگران قانون اساسی میخواستند جلوی تبدیل انتخابات به رقابتی ولایتی را بگیرند که به نزاع ایالات با یکدیگر برای حکومت بر کل کشور منجر میشد. به همین خاطر با کنار گذاشتن ایده ساده هر شخص یک رای، آنها امیدوار بودند از تشکیل ائتلافهای محلی که میتوانست منجر به تجزیه کشور شود جلوگیری کنند.
آنها همچنین میخواستند مطمئن شوند که سرنوشت کشور صرفا بر اساس رای پرجمعیتترین ایالات آن تعیین نخواهد شد.
دلایل نه چندان خوب
این طرح به عنوان مصالحه میان تدوینگرانی که اعتقاد داشتند مردم باید رئیس جمهور را تعیین کنند با آن دسته از افرادی که معتقد بودند ایده هر شخص یک رای باعث خواهد شد ایالات جنوبی آمریکا برای همیشه در اقلیت باقی بمانند، اتخاذ شد. برای تضمین این که ایالات جنوبی تحت سلطه ایالات پرجمعیت شمالی نخواهند رفت مصالحه ۳/۵ اتخاذ شد که یعنی به خاطر امور مالیاتی و انتخاباتی، هر پنج برده در جنوب به عنوان سه «شهروند» شمرده میشدند. در نتیجه افرادی که حتی حق رای نداشتند به ابزاری برای اخذ قدرت سیاسی بیشتر اربابان خود مبدل گشتند.
برای پاسداری از ایالاتی که جمعیت کمتری دارند و حفاظت از این که رای و تمایلات آنان توسط مناطق پرجمعیتتر سرکوب نشود، مجمع گزینندگان عملا قدرت رای افرادی که در مناطق متراکم شهری زندگی میکنند را زیر سؤال بردند و باعث شدند در پنج انتخابات، رئیس جمهور ایالات متحده بدون کسب اکثریت آرای شهروندان برنده انتخابات شود.
هر دوی روسای جمهور جورج دبلیو بوش و دونالد ترامپ علیرغم عدمکسب اکثریت آرای شهروندان برنده ریاستجمهوری ایالات متحده شدند.
در انتخابات سال ۲۰۰۰ آقای بوش بر ال گور، رقیب دموکرات خود پیروز شد، گرچه او حائز ۵۰۰ هزار رای بیشتر از آقای بوش بود. در سال ۲۰۱۶ اما شکاف میان مجمع گزینندگان و آرای عموم مردم به گونهای قابل توجه بیشتر بود؛ آقای ترامپ در آرای عموم شهروندان سه میلیون رای از رقیب خود کم آورد.
قبل از ۲۰۰۸، آخرین باری که یک رئیسجمهور بازنده عموم آرای شهروندان ولی پیروز انتخابات شد، بنجامین هریسون بود که در سال ۱۸۸۸ بر گرور کلیولند پیروز شد. پیروزیهای آقای ترامپ و آقای بوش چه به صورت اتفاقی بوده یا چه حاکی از نقصی ذاتی در نظام انتخاباتی ایالات متحده باشد، باعث تغییر نظر رایدهندگان درباره آن نشده است.
به گزارش موسسه گالوپ، اکثر آمریکاییان مشارکتکننده در نظرسنجیها از سال ۱۹۴۴ به این طرف خواستار اصلاحیهای بر قانون اساسی هستند تا رایگیری مستقیم سراسری در کشور را برقرار کنند و در نتیجه مجمع گزینندگان را کنار بگذارند. تنها استثنا اما در نظرسنجی نوامبر ۲۰۱۶ و درست بعد از پیروزی آقای ترامپ اتفاق افتاد که طی آن آمریکاییان نظری کاملا ۵۰/۵۰ درباره چنین اصلاحیهای داشتند.
از زمان جنگ جهانی دوم به این طرف ایده مجمع گزینندگان تقریبا همیشه مورد مخالفت اکثر آمریکاییان قرار گرفته است.
چرا ایالات متحده این نظام انتخاباتی را تغییر نمیدهد؟
مهمترین نکته این است که ایالات کوچکتر که در اثر این نظام انتخاباتی قدرت رای متورمی دارند، همواره علیه هرگونه تغییر آن رای خواهند داد. اما حتی بدون مخالفت ایالات کوچکتر با این تغییرات، کنار گذاشتن مجمع گزینندگان نیاز به تصویب اصلاحیهای بر قانون اساسی دارد که خود مانعی بزرگ بر سر راه آن است. گرچه این کار خیلی سخت است اما غیرممکن نیست، مجمع گزینندگان در گذشته نیز سه بار با اصلاحیههایی بر قانون اساسی تغییر کرده است، اما چنین کاری نیاز به کسب نظر اکثریت جامعی در مجلس ایالات متحده دارد.