- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
آموزش و پرورش در دهه چهارم انقلاب
ما برای تغییر باورهای غلط، پرورش مدیران و سیاستمداران آینده و ساختن جامعه رو به تعالی نیاز به آموزش و پرورش کارآمد داریم و لازمه آن، همکاری همه جانبه دستگاه های دولتی و خصوصا تصمیم سازان آموزشی کشور است.
نواندیش - سام سکوتی بداغ : لایحه برنامه پنجم توسعه از جهت آموزشی بسیار اهمیت دارد و در سال ۸۹ بحث مفصلی در مجلس در گرفت که آیا باید آموزش به بخش خصوصی واگذار شود یا خیر؟
این بحث در تناقض با اصل ۳۰ قانون اساسی بود که میگوید؛ دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همهی ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور بطور رایگان گسترش دهد.
نگاه اقتصادی به امر آموزش چیزی نیست که بشود به راحتی از آن چشم پوشید و تجربه نگاه اقتصادی به امر آموزش و فرهنگ هم در برخی جوامع نتایج غیر قابل جبرانی در برداشته است.
به نظر میرسد جدایی آموزش و پروش از بازیها و تصمیمات "خلق الساعه" سیاسیون بسیار مطلوب فایده خواهد بود از آنجایی که امر آموزش در این چند ساله بیشتر از آنکه برنامه محور باشد شخص محور بوده و با روی کار آمدن دولت جدید تمامی برنامههای قبلی به یکباره کنار گذاشته و برنامه مورد نظر وزیر جدید به اجرا در میآید و نغزتر اینکه در دولت نهم و دهم فقط با تغییر وزیر بسیاری از برنامهها به یکباره تغییر کرد که گویی دولتی جدید با رویکردی متفاوت به روی کار آمده است، که البته در صورتی که مجلس نقش نظارتی خود را به درستی انجام میداد شاهد چنان ترکتازی مقام عالی وزارت نمیبودیم.
در اینجا اشاره به سخنرانیهای یکی از نمایندگان پارلمان انگستان در روز بین المللی معلم در دانشگاه کاردیف، خالی از لطف نخواهد بود (که البته داستان بسیار فراگیریست) ایشان نقل میکردند که روزی یکی از بزرگترین و موفقترین تجار آمریکا برای سخنرانی در جمع معلمان دعوت شده بود اولین جملهای که بر زبان راند این بود که اگر من بنگاه اقتصادی خود را آنگونه که شما مدارس را اداره میکنید اداره میکردم خیلی دوام نمیآوردم و ورشکست میشدم! در حالی که به سخنرانی خود ادامه میدادم چهره بر افروخته معلمان بر افروخته تر میشد و با پایان یافتن سخنرانی که زمان طولانی از معلمان گرفتم خانمی بلند شد و بسیار مؤدبانه گفت: به ما گفته اند که شما مدیر شرکتی هستید که بستنی درست میکند؟ با متانت خاصی جواب دادم: بهترین بستی در آمریکا خانم! چقدر خوب، آیا شیرین و خوشمزه است ایشان پرسید؟ ۱۶ درصد سر شیر و بهترین مواد لازم و بهترین همکاران و هیچ مواد نامرغوبی استفاده نمیکنم.
خانم محترم ادامه داد: زمانی که مواد اولیهای برای شما فرستاده میشود و میبینید آن چیزی نیست که سفارش دادهاید و زغال اخته و سایر اجناس خیلی خوب نیستند چکار میکنید؟ در سکوت اتاق، میتوانستم دامی را که در حال افتادن در آن بودم ببینم و همچون مرده متحرک شده بودم، اما قصد نداشتم دروغ بگویم، گفتم: پس میفرستم. درسته ولی ما نمیتوانیم زغال اخته بد را پس بفرستیم، ما آنها را بزرگ یا کوچک، تلخ و شیرین، با استعداد و استثنایی، با اعتماد به نفس، بیخانمان، بی ادب یا با ادب، با تمام خوبیها و بدیهایشان میپذیریم و به خاطر همین اینجا مدرسه است آقای محترم نه بنگاه اقتصادی.
در یک لحظه همه ۲۹۰ معلم، مدیر، معاونین، رانندگان و منشیها با خوشحالی زایدالوصفی به هوا پریدند و فریاد زدند، زغال اخته، زغال اخته! و از آن روز دگرگونی در من ایجاد شد و من از مدارس زیادی بازدید کردم و یاد گرفتم که مدارس بنگاه اقتصادی نیستد و نمیشود مانند مواد خام به آنها نگاه کرد.
آقای روحانی با کلید واژه اعتدال و محوریت تدبیر در تصمیم سازیها و بازگرداندن امید به جامعه، مردم را متقاعد کرد تا به ایشان رأی بدهند و به نظر میرسد که آموزش و پرورش اولین و عریضترین دستگاهی باشد که کلیه رأی دهندگان، مستقیم و بی واسطه آثار تدبیر را در آن میتوانند لمس کنند و اگر امیدی در میان است، اولین جایی که باید امیدوار کرد همین دستگاه پر جمعیت است.
اگرچه همه اینها بدان معنا نیست که نیاز به تغییر نداریم بلکه ما برای تغییر باورهای غلط، پرورش مدیران و سیاستمداران آینده و ساختن جامعه رو به تعالی نیاز به آموزش و پرورش کارآمد داریم و لازمه آن، همکاری همه جانبه دستگاه های دولتی و خصوصا تصمیم سازان آموزشی کشور است که در بحث آموزش فرزندانمان دسته بندی های سیاسی را در سطل زبالههای مدارس بریزند و پشت نیمکتهای همدلی مدارس بنشیندند و با رفاقتهای زیبای دوران مدرسه زیباترین تصمیم را برای آینده خودشان و فرزندانشان بگیرند.
این بحث در تناقض با اصل ۳۰ قانون اساسی بود که میگوید؛ دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همهی ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور بطور رایگان گسترش دهد.
نگاه اقتصادی به امر آموزش چیزی نیست که بشود به راحتی از آن چشم پوشید و تجربه نگاه اقتصادی به امر آموزش و فرهنگ هم در برخی جوامع نتایج غیر قابل جبرانی در برداشته است.
به نظر میرسد جدایی آموزش و پروش از بازیها و تصمیمات "خلق الساعه" سیاسیون بسیار مطلوب فایده خواهد بود از آنجایی که امر آموزش در این چند ساله بیشتر از آنکه برنامه محور باشد شخص محور بوده و با روی کار آمدن دولت جدید تمامی برنامههای قبلی به یکباره کنار گذاشته و برنامه مورد نظر وزیر جدید به اجرا در میآید و نغزتر اینکه در دولت نهم و دهم فقط با تغییر وزیر بسیاری از برنامهها به یکباره تغییر کرد که گویی دولتی جدید با رویکردی متفاوت به روی کار آمده است، که البته در صورتی که مجلس نقش نظارتی خود را به درستی انجام میداد شاهد چنان ترکتازی مقام عالی وزارت نمیبودیم.
در اینجا اشاره به سخنرانیهای یکی از نمایندگان پارلمان انگستان در روز بین المللی معلم در دانشگاه کاردیف، خالی از لطف نخواهد بود (که البته داستان بسیار فراگیریست) ایشان نقل میکردند که روزی یکی از بزرگترین و موفقترین تجار آمریکا برای سخنرانی در جمع معلمان دعوت شده بود اولین جملهای که بر زبان راند این بود که اگر من بنگاه اقتصادی خود را آنگونه که شما مدارس را اداره میکنید اداره میکردم خیلی دوام نمیآوردم و ورشکست میشدم! در حالی که به سخنرانی خود ادامه میدادم چهره بر افروخته معلمان بر افروخته تر میشد و با پایان یافتن سخنرانی که زمان طولانی از معلمان گرفتم خانمی بلند شد و بسیار مؤدبانه گفت: به ما گفته اند که شما مدیر شرکتی هستید که بستنی درست میکند؟ با متانت خاصی جواب دادم: بهترین بستی در آمریکا خانم! چقدر خوب، آیا شیرین و خوشمزه است ایشان پرسید؟ ۱۶ درصد سر شیر و بهترین مواد لازم و بهترین همکاران و هیچ مواد نامرغوبی استفاده نمیکنم.
خانم محترم ادامه داد: زمانی که مواد اولیهای برای شما فرستاده میشود و میبینید آن چیزی نیست که سفارش دادهاید و زغال اخته و سایر اجناس خیلی خوب نیستند چکار میکنید؟ در سکوت اتاق، میتوانستم دامی را که در حال افتادن در آن بودم ببینم و همچون مرده متحرک شده بودم، اما قصد نداشتم دروغ بگویم، گفتم: پس میفرستم. درسته ولی ما نمیتوانیم زغال اخته بد را پس بفرستیم، ما آنها را بزرگ یا کوچک، تلخ و شیرین، با استعداد و استثنایی، با اعتماد به نفس، بیخانمان، بی ادب یا با ادب، با تمام خوبیها و بدیهایشان میپذیریم و به خاطر همین اینجا مدرسه است آقای محترم نه بنگاه اقتصادی.
در یک لحظه همه ۲۹۰ معلم، مدیر، معاونین، رانندگان و منشیها با خوشحالی زایدالوصفی به هوا پریدند و فریاد زدند، زغال اخته، زغال اخته! و از آن روز دگرگونی در من ایجاد شد و من از مدارس زیادی بازدید کردم و یاد گرفتم که مدارس بنگاه اقتصادی نیستد و نمیشود مانند مواد خام به آنها نگاه کرد.
آقای روحانی با کلید واژه اعتدال و محوریت تدبیر در تصمیم سازیها و بازگرداندن امید به جامعه، مردم را متقاعد کرد تا به ایشان رأی بدهند و به نظر میرسد که آموزش و پرورش اولین و عریضترین دستگاهی باشد که کلیه رأی دهندگان، مستقیم و بی واسطه آثار تدبیر را در آن میتوانند لمس کنند و اگر امیدی در میان است، اولین جایی که باید امیدوار کرد همین دستگاه پر جمعیت است.
اگرچه همه اینها بدان معنا نیست که نیاز به تغییر نداریم بلکه ما برای تغییر باورهای غلط، پرورش مدیران و سیاستمداران آینده و ساختن جامعه رو به تعالی نیاز به آموزش و پرورش کارآمد داریم و لازمه آن، همکاری همه جانبه دستگاه های دولتی و خصوصا تصمیم سازان آموزشی کشور است که در بحث آموزش فرزندانمان دسته بندی های سیاسی را در سطل زبالههای مدارس بریزند و پشت نیمکتهای همدلی مدارس بنشیندند و با رفاقتهای زیبای دوران مدرسه زیباترین تصمیم را برای آینده خودشان و فرزندانشان بگیرند.
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
بايد منتظر مجلسي از جنس اعتدال بود تا سياست هايي همسو با دولت و در جهت نظام مند كردن اموزش و پرورش وضع كنند، دوستان كنوني بيشتر دلواپس انتخابات بعدي هستند تا قوانين درست و درمون
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.