- اطلاعیه سرکنسولگری ایران خصوص ضرب و شتم و بازداشت دانشجویان ایرانی دانشگاه فدرال کازان روسیه
- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
نظاميان را چه شده است که ميخواهند خدمت به امنيت وطن را رها کنند و وارد سياست شوند؟
مسيح مهاجرى در سرمقاله روزنامه جمهورى اسلامى نوشت:
در رسانهها ديدم يکي از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در واکنش به اظهارنظرهائي که در مخالفت با ورود نظاميان به انتخابات رياست جمهوري 1400 ميشود، گفته است: مگر نظاميها چه کار کردهاند که مردم را ميترسانيد؟
از آنجا که يکي از مخالفان جدي ورود نظاميان به انتخابات رياست جمهوري 1400 و بطور کلي نامزد شدن آنها براي پستهاي سياسي اعم از رياست جمهوري يا وزارت، صاحب اين قلم است، لازم ميدانم به سؤال اين سردار، که مدتي نيز در کسوت عضويت در مجلس شوراي اسلامي بودند، پاسخ بدهم.
پاسخ را از يک اصل روشن که بخشي از قراردادهاي اجتماعي نه فقط در ايران بلکه در عموم مجامع است، شروع ميکنم. اين اصل اينست که نظاميان به دليل روحيه خاصي که همراه با ويژگيهاي مختص به محيطهاي نظامي است، بطور طبيعي و عادي به کرسي رياست جمهوري تکيه نميزنند و در اختيار گرفتن حاکميت هيچ کشوري توسط آنها روا دانسته نميشود. اين، يک امر عرفي معقول و منطقي است و آنچه برخلاف اين اصل در بعضي کشورها رخ ميدهد، غيرطبيعي است. به همين دليل است که تعابيري از قبيل «حکومت نظامي» و «دولت نظاميان» در عرف بينالملل، پديدهاي غيرطبيعي و مخصوص زمانهاي غيرعادي تلقي ميشود. بر اين اساس، اگر بخواهيم به افکار عمومي جهان اين نکته را القاء کنيم که جمهوري اسلامي ايران در حالت غيرعادي بسر ميبرد و شرايط در اين کشور بحراني است، بايد به نظاميان روي بياوريم و از آنها بخواهيم حکومت را در دست بگيرند. البته در آن صورت نيازي به انتخابات نيست و معمول اينست که نظاميان از راههائي غير از انتخابات حکومت و دولت را در دست ميگيرند.
خوشبختانه جمهوري اسلامي ايران اکنون دچار بحران نيست و اين واقعيتي است که خود نظاميان بهويژه سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي همواره بر آن تأکيد ميکنند و با صداي رسا ميگويند اين کشور از بالاترين امنيت برخوردار است و هيچ مشکلي نداريم. در چنين حالتي، هيچ دليلي وجود ندارد که نظاميان به صحنه رقابت انتخاباتي بيايند و درصدد تصاحب کرسي رياست جمهوري برآيند.
علاوه بر اين اصل قطعي، نکته ديگر اينست که مردم ايران در دهههاي گذشته بارها به نظاميان، حتي آنها که سالها از کسوت نظاميگري فاصله گرفته و اقتصاد خواندند و با مشغول ساختن خود در سياست و اجرائيات، مقدمات بالا رفتن از نردبان قدرت را تمرين کرده بودند و خود را در معرض آراء مردم قرار دادند، رأي ندادند. اين رأي ندادن يک امر تصادفي نبود بلکه نشانه روشني از عدم استقبال جامعه از نظاميان براي قرار گرفتن در جايگاه حاکميت سياسي بود.
تجربه تلخي هم از ورود نظاميان به ردههاي مديريت ارشد سياسي از قبيل وزارت در دولتهاي نهم و دهم در حافظه مردم کشورمان وجود دارد که آنهم دليل روشن ديگري براي مخالفت با ورود نظاميان به عرصه سياست است. در دورههائی از مجلس شورای اسلامی در دهههاي اخير هم حضرات نظاميان حضوري پررنگ داشتند که آنهم تجربه موفقي نبود و حتي عوارض منفي نيز به همراه داشت. اينها همه را با قطع نظر از فرمان امام خميني ميدانم که نظاميان را از ورود به سياست منع کردند.
اما اينکه پرسيدهاند مگر نظاميان چه کار کردهاند که مردم را ميترسانيد، پاسخ اينست که چون نظاميان خوبند، حيف است وارد کاري شوند که کار آنها نيست. مخالفت با ورود نظاميان به انتخابات رياست جمهوري، به اين معنا نيست که آنها کار خلافي کردهاند. امام خميني که نظاميان را از ورود به سياست منع کردند، خير آنها را ميخواستند. اينکه امروز ميشنويم چندين نفر از نظاميان براي نامزدي رياست جمهوري صف بستهاند، اين سؤال را مطرح ميکند که آنها چه چيز بدي از نظامي بودن ديدهاند که ميخواهند از آن فاصله بگيرند و به کاري که کارشان نيست بپردازند؟ بنابراين، سؤال اصلاً اين نيست که مگر نظاميان چه کردهاند که مردم را از آنها ميترسانيد؟ بلکه اينست که نظاميان را چه شده است که ميخواهند خدمت به امنيت وطن را رها کنند و وارد سياست شوند؟ شما نظاميان چون خوب هستيد در جايگاه خودتان بمانيد.
نظامى محترم اما وارد سياست نشود