- اطلاعیه سرکنسولگری ایران خصوص ضرب و شتم و بازداشت دانشجویان ایرانی دانشگاه فدرال کازان روسیه
- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
محمد خاتمی در انتخابات 1400 چه نقشی دارد؟
شرق: فيض الله عرب سرخی، فعال سیاسی اصلاحطلب در مورد نقش سید محمد خاتمی در انتخابات 1400 می گوید: آقای خاتمی به نظر من باز هم در دوره پیشرو با توجه به درسها و تجربیاتی که از انتخابات دارد، جامعه را از صلاحاندیشی و خیرخواهیهای خودش محروم نخواهد کرد. البته این به آن معنا نیست که ایشان حتما از نامزد معین یا لیست خاصی حمایت خواهد کرد ولی حتما بر اساس شرایط تصمیمی را که به صلاح مردم و کشور بداند، اتخاذ خواهد کرد.
اهمیت صندوق انتخابات در میان مردم با توجه به تجربه انتخابات اسفند 98 به شدت کاهش یافته و این شائبه در میان مردم ایجاد شده است. به نظر شما با این کاهش سرمایه اجتماعی چه باید کرد؟
صندوق رأی به عنوان آخرین روش و تجربه بشر برای بهکارگرفتن رأی و نظر مردم در اداره کشور است. این اولین نکته در باب اهمیت صندوق رأی و انتخابات است. دومین نکته اینکه در کشور ما جریاناتی موانعی در راه کارکرد صحیح صندوق رأی ایجاد کردهاند و از جمله آن نهادهایی به موازات نهادهای قانونی شکل گرفته یا اختیارات به گونهای دستکاری شده که نهادی مثل مجلس فشل، منفعل و ناکارآمد شده و نظارتی بر انتخابات و مجلس اعمال میشود که اثر رأی زائل شده است، اما در مقام عمل باید دید کدام روش میتواند جایگزین شود و وقتی صندوق رأی را کنار میگذاریم تکیه خودمان را بر کدام شیوهها و روشها مستقر خواهیم کرد.
ضمن اینکه در هر صورت محور و مدار انتخابات و صندوقهای رأی مردم هستند و حق دارند که اگر انتظاراتشان برآورده نشد، موضع انتقادی نسبت به صندوق رأی داشته باشند اما به نظر من راهکار رفع موانع و تأثیرگذارترکردن صندوق رأی و نه کنارگذاشتن آن را باید پیدا کنیم؛ بنابراین آنچه امروز من فکر میکنم، این است که تلاش کنیم تا از یک سو صندوق رأی را کارآمد کنیم و از سوی دیگر مردم را نسبت به آن کارآمدی قانع کنیم.
اصلاحطلبان در انتخابات ١٤٠٠ با چه رویکرد و برنامهای حضور پیدا میکنند؟ گفتمان مطرح در این دوره چیست؟
به نظر من در شرایطی که مشکل اصلی جامعه به دلیل تحریمهای خارجی و وضعیت خاص کشور و کرونا مشکل اقتصادی است، تمرکز ما هم باید بر راهکارهای اقتصادی باشد که بتواند وضعیت معیشت مردم را بهبود بخشد، اما عنایت به این نکته ضروری است که با توجه به اینکه بخش مهمی از مشکلات اقتصادی ما برآمده از رویکرد ما در سیاست خارجی است، بنابراین برای حل معیشت مردم تأکید و تکیه بر اصلاح سیاست خارجی و تعاملیکردن آن با جهان باید جزء الزامات برنامهای باشد که هر نیروی سیاسی در انتخابات پیشروی مردم قرار میدهد. درونزابودن و استقلال در اقتصاد یک موضوع است و نادیدهگرفتن همکارهای بینالمللی که امروزه منشأ رشد و توسعه همه اقتصادهای دنیاست، امری دیگر؛ اولی مفید و دومی نه مفید است نه ممکن.
کارکرد آقای خاتمی در انتخابات چیست؟ آیا باز هم شاهد نقش مؤثر ایشان در انتخابات هستیم یا جامعه دیگر روی خوشی به ایشان نشان نخواهد داد؟
آقای خاتمی به عنوان یک شهروند مسئول، به عنوان کسی که سالها تجربه کار مدیریت در سطوح مختلف از نمایندگی مجلس و وزارت گرفته تا ریاستجمهوری را دارد، تجربیات خودش را در قالب آرا و نظراتش در اختیار مردم قرار میدهد و نسبت به انجام این کار همواره خودش را مسئول میداند؛ اما اینکه مجموعه شرایط کشور به اینگونه باشد که در دورهای حرف ایشان کمتر یا بیشتر شنیده شود، حق جامعه است که آرا و نظرات خیرخواهان و پیشکسوتان را مدنظر قرار دهد و به نحوی که صلاح میداند به آن توجه کند؛ بنابراین آقای خاتمی به نظر من باز هم در دوره پیشرو با توجه به درسها و تجربیاتی که از انتخابات دارد، جامعه را از صلاحاندیشی و خیرخواهیهای خودش محروم نخواهد کرد. البته این به آن معنا نیست که ایشان حتما از نامزد معین یا لیست خاصی حمایت خواهد کرد ولی حتما بر اساس شرایط تصمیمی را که به صلاح مردم و کشور بداند، اتخاذ خواهد کرد.
اصلاحطلبان خاستگاه طبقاتی خود را طبقه متوسط شهری میدانند؛ با وجود چالش اقتصادی و وسعتگرفتن طبقه فرودست و حاشیهنشینی، اصلاحطلبان چه گفتمان و ادبیاتی برای ارتباط با این قشر خواهند داشت؟
طبعا در چنین وضعیتی که جامعه از نظر اقتصادی به سمت دوقطبیشدن پیش رفته، آمارها و گزارشها حکایت از رشد اقلیت پرقدرت و ثروت در بالا و یک اکثریت فرودست در پایین دارد، طبیعتا باید تکیه بر روشهایی که میتواند این شکاف را کاهش دهد و شرایط را در اقتصاد بهبود بخشد، افزایش یافته و تمرکز و تکیه بر عدالت نیز افزایش پیدا کند و به موضوع بازتوزیع ثروت نگاه دقیقتری شود و از تجربهای که دنیا و سایر کشورها در این زمینه دارند، بهره گرفته شود تا این شکاف کاهش پیدا کند؛ چون وجود این شکاف طبقاتی و تشدید آن میتواند منشأ ناآرامی و خطرآفرینی برای کشور و مردم باشد.
آیا مردم را میتوان دوباره قانع به جریانهای سیاسی کرد؟
اینکه آیا میتوانیم مردم را به حضور دوباره پای صندوق رأی امیدوار کنیم و اعتمادشان را به دست بیاوریم، به برنامهها و مجریانی که ما معرفی میکنیم مربوط است. باید برنامهای ارائه کنیم که پاسخگوی مطالبات جامعه و مردم باشد و مدیرانی که چه به عنوان رئیسجمهور و چه به عنوان نماینده مجلس معرفی میکنیم، باید ظرفیت و قابلیت اجرای آن برنامهها را داشته باشند. اگر اجرای برنامهها با موانعی روبهرو میشود، باید آن موانع با جامعه در میان گذاشته شود و اگر نامزدهایی که معرفی میشوند مورد تأیید قرار نمیگیرند و از صحنه انتخابات کنار گذاشته میشوند باید با روشنی و شفافیت با مردم در میان گذاشت، اما از خواست و مطالبه واقعی مردم فروگذار نبود. وقتی با اجرای برنامهای به مردم تعهد میدهیم یا باید آن را اجرا کنیم یا عوامل و دلایلی را که مانع اجرا هستند، بهروشنی با مردم در میان بگذاریم و اگر مفید یا لازم است با استعفا از صحنه کنار برویم.
اینطور به نظر میرسد که اصلاحطلبان موفق به کادرسازی نیرو در سالهای اخیر نشدهاند. کارکرد احزاب اصلاحطلب چیست؟ چرا عمده احزاب این طیف در شبهای انتخابات بروز میکنند؟
کارآمدشدن احزاب و حضور مؤثر آنها و در حقیقت حضور حداکثری آنها در عرصه سیاست و انتخابات نیازمند جدی گرفتهشدن احزاب در عرصه سیاسی از سوی حاکمیت و در قوانین است؛ در حالی که اساسا انتخابات ما هیچ نسبتی با احزاب ندارد. توجه داشته باشید که در بسیاری از کشورها و بهخصوص کشورهایی که نظام انتخاباتی توانمندی دارند احزاب محور انتخابات هستند، اما شما میبینید در کشور ما اساسا هیچ حقی برای احزاب در انتخابات بیش از حقی که یک فرد در انتخابات دارد، وجود ندارد.
همانطور که یک فرد میتواند نامزد و برنامه داشته باشد یا نسبت به برگزاری انتخابات انتقاد داشته باشد، حزب هم همینقدر حق دارد. اینکه دامنه انتظارات از احزابی را که عملا از منابع شخصی خودشان تغذیه میکنند و در قوانین هم جایگاهی ندارند، بیش از حد نباید بالا برد.در عین حال به طور عمومی آنچه به عنوان نقد در سؤال شما درباره کارکرد احزاب مطرح شده، دور از واقعیت نیست.
یکی از مسائل مبهم درباره اصلاحطلبان، دیدگاههای طبقاتی و ایدئولوژیک آنهاست که دقیقا اصلاحطلبان چه تعریف میشوند و برنامه آنها برای بهبود وضعیت جامعه چیست؟ کدام طبقه را رهبری میکنند؟
اصلاحطلبان یک طبقه خاص اجتماعی- اقتصادی نیستند؛ اصلاحطلبان و اصلاحطلبی یک جریان گسترده اجتماعی و یک روش سیاستورزی است که در بین آنها از همه طبقات جامعه حضور دارند. احزاب متمایل به همه طبقات اجتماعی ممکن است در میان اصلاحطلبان یافت شوند؛ بنابراین اینکه ما بگوییم اصلاحطلبان به یک قشر و طبقه اجتماعی تعلق دارند، واقعی نیست. شما خود شاهدید که بخش مهمی از طبقات فرودست جامعه در مواجهه با حکومت به روشهای اصلاحطلبانه اعتقاد دارند، حتی در میان صاحبان سرمایه هم کسانی یافت میشوند که در این مواجهه به روش اصلاحطلبی توجه ویژه دارند. شما این نکات را به این حساب بگذارید که اصلاحطلبی یک حزب نیست، بلکه یک جریان و جنبش اجتماعی است که از تمام طبقات جامعه در آن حضور دارند؛ هرچند در گذشته نهچندان دور بخش مهمی از این جریان را طبقه متوسط تشکیل میدادند، ولی امروزه شرایط اقتصادی جامعه به نحوی تغییر کرده که عملا بخش مهمی از این طبقه اجتماعی به گروه فرودست سقوط کرده است.