- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
انقلاب دارالفنون: نگاهي به سياست هاي فرهنگي اميركبير
فريماه فلاحي
آنچه مي خوانيد مروري است بر سياست هاي فرهنگي دوره قاجار، چگونگي و انگيزه هاي اعزام محصلان ايراني به فرنگ و شکل گيري و تاسيس دارالفنون توسط اميرکبير در ارديبهشت ماه 1289:
گاسپار دروويل در سفرنامه اش مي آورد که «شکست هاي مختلف بدون اينکه روحيه او را ضعيف کند عقيده وي را در ادامه عمليات جنگي راسخ تر مي ساخت، عباس ميرزا نخستين کسي بود که پس از هر شکست، فرماندهان را از شکست وارده دلداري مي داد و مي گفت، روس ها با هر شکستي که به من وارد مي سازند، ندانسته درسي به من مي دهند و از فراگرفتن درس ها نفع بيشتري عايدم خواهد شد.»
پس از شکست هاي ايران در جنگ هاي 10 ساله ايران و روس (1228-1218 ق/ 1813-1803 م) عباس ميرزا و وزيرش ميرزابزرگ قائم مقام به اين نتيجه رسيدند که نمي توان با سلاح هاي کهنه و ارتشي بي نظم، در مقابل ارتش منظم روسيه که مسلح به جديدترين سلاح هاي روز بود، پيروز شد.
از اين رو حکومت ايران به فکر فرستادن محصلان ايراني به فرنگ براي آموزش فرهنگ و تمدن اروپايي و فراگرفتن زبان و علوم و فنون غربي که به کار نظام و ترقي صنعت ايران بيايد، افتاد. ابتدا قرار بر آن شد که محصلان ايراني به فرانسه اعزام شوند، ولي با شکست ماموريت ژنرال گاردان و هيات فرانسوي در ايران، سفير انگليس در ايران، سرهارفورد جونز به عباس ميرزا پيشنهاد کرد که تني چند از جوانان ايراني را به انگلستان اعزام دارد، عباس ميرزا دو نفر از اهالي آذربايجان را به نام هاي «محمدکاظم» و «ميرزابابا افشار»، براي تحصيل در رشته هاي نقاشي و طب و داروسازي به انگليس فرستاد و براي تامين مخارج آنها، 65 پوند انگليسي را تعيين کرد.
در سال هاي بعد دومين دسته محصلان ايراني به اروپا اعزام شدند، اين دسته عبارت بودند از:
1- ميرزاصالح شيرازي پسر حاجي باقرخان کازروني. حاجي باقرخان از سرداران عباس ميرزا بود که هر دو در خدمت وليعهد بودند.
2- ميرزاسيدجعفر پسر ميرزاتقي وزير تبريز.
3- ميرزا محمدجعفر.
4- ميرزا رضا، سلطان توپخانه.
5- استاد محمدعلي چخماق ساز.
اشخاص ديگري نيز براي تحصيل يا کارآموزي به روسيه اعزام شدند. در دوره هاي بعدي فرانسه توانست بالاترين تعداد اعزام شدگان را در مدارس خود بپذيرد. در زمان محمدشاه، به موجب دستخط مورخ ميزان 1260 ق مقرر شد پنج نفر از محصلان ايراني عازم فرانسه شوند:
1- حسينقلي آقا در علم سرکردگي پياده و توپخانه (انشاءالله تعالي).
2- ميرزازکي مهندس (خوب انشاءالله).
3- ميرزارضا، باسقه و چيت ساختن و شکر صاف کردن که قند بشود (انشاءالله تعالي).
4- ميرزا يحيي، يحيي حکيم بشود و جراح.
5- محمدعلي آقا معدن شناس و هرگونه معادن را آب کردن و از همديگر به سهولت جدا کردن، اسباب زراعت ياد گرفتن، بلور ساختن و ساعت سازي آموختن.
علاوه بر اين پنج نفر محصل ديگر به نام «ميرزا صادق» در زمان محمدشاه براي تحصيل صنعت بلورسازي به انگلستان فرستاده شدند. در سال 1263 ق/ 1847 م نيز محمدحسين بيک افشار براي تحصيل صنعت بلورسازي و قندسازي به روسيه اعزام شد.
ابوالحسن نقاش باشي که بعدا «صنيع الملک» لقب يافت، پس از سال 1249 ق/1833 م براي تکميل هنر و فراگرفتن نقاشي سبک جديد به ايتاليا فرستاده شد. در زمان صدارت اميرکبير، به منظور ايجاد يا بسط صنايع جديد در ايران پنج تن براي آموزش صنعت روانه روسيه شدند: کربلايي عباس، کربلايي صادق، کربلايي احمد، مشهدي علي و آقاعبدالله که به ترتيب براي آموختن: بلورسازي، چدن ريزي، تصفيه شکر و تهيه قند، نجاري و اسباب چرخ سازي و شمّاعي فرستاده شده بودند. نخستين در پطرزبورگ مشغول کار شد و چهار تن ديگر در کارخانه هاي مسکو بودند و سرپرستي آنان با حاجي ميرزامحمدتاجر تبريزي بود. در سال 1272 ق/ 56-1855 م
دو تن از محصلان به نام «ميرزارضا» پسر ميرزا مقيم مازندراني و ديگري «ميرزاحسين»، ولد ميرزااحمد افشار همراه فرخ خان امين الملک کاشاني که به سفارت اروپا مي رفت به فرانسه اعزام شدند. اين دو در پاريس به تحصيل طب پرداختند زيرا در تهران در اين رشته تحصيلاتي داشتند و ميرزاحسن خود طبيب زاده بود. سومين محصل «ميرزا علينقي» پسر حاج اسمعيل پيشخدمت سلامت بود که سمت نيابت اول سفارت را داشت، اما پس از ورود به پاريس مشغول تحصيل طب شد. با گسترش روابط ايران و فرانسه، 42 نفر محصل که بسياري از آنان فارغ التحصيل دارالفنون بودند، به سرپرستي «عبدالرسول خان» نواده حاج محمدحسين صدراصفهاني که خود نيز از همان فارغ التحصيل ها بود، عازم پاريس شدند.
هرچه فکر اخذ تمدن اروپايي قوت مي گرفت، بر تعداد اعزاميان نيز افزوده مي شد. بسياري از ثروتمندان و متنفذان وقت نيز، خود به اين مهم پرداختند و فرزندانشان را راهي فرنگ کردند.
در سال 1329 ق/ 1911 م که قانون اعزام سي نفر محصل به اروپا تصويب شد. محبوبي اردکاني در «تاريخ موسسات تمدني جديد در ايران» حکايت اعزام شدگان به فرنگ را چنين به تصوير مي کشد:
«اکثر اعزام شدگان، از خانواده هاي متمول وقت بودند به علت فقدان زمينه مساعد براي کاربرد آموخته هاي اعزاميان در ايران، اکثر ايشان پس از بازگشت شغلي يافتند، سواي آنچه تحصيلاتشان ايجاب مي کرد و گاه متنافر با آن تحصيلات. نظام آموختگان به حکومت و اميرتوماني و سرتيپي رسيدند و وضعشان به مراتب از سايرين بهتر بود. اطبا به دربار پناه بردند و معالج شاه و شاهزادگان شدند. آنان که پي صنعت رفته بودند، از سايرين بداقبال تر شدند. آنکه چدن ريزي خوانده بود، به امور اداري پرداخت. معدن شناس و بلورساز و ساعت ساز و عدسي تراش دوربين، کارمند وزارت خارجه و چيني ساز و کارگر خرازي ژنرال کنسول ايران در مصر شدند.
دباغ، شاغل قورخانه شد و از صنعت آموخته اش، دل را به لقب «دباغباشي» خوش داشت و بس. ابريشم باف به تدريس فرانسه پرداخت و کاغذساز نيز کاغذباز شد و به منشيگري پستخانه گمارده شد. گرچه در ابتدا بداقبالي شامل اين گروه اعزاميان بود، معهذا سرانجام، اکثرا منصب امير توماني و سرتيپي يافتند يا به حکومت و کنسولي رسيدند. از همه جالب تر وضع «منجم» بود، نجومش به کاري نيامد، ناظم تلگراف خانه شد و عاقبت نيز رئيس محاکمات تجاري در وزارت تجارت شد.
از سوي ديگر برخي از اعزاميان نيز چيزي نياموختند، جز فرنگي مآبي. آن يکي اسم «حوض» را هم فراموش کرده بود، فلک شد و يادش آمد، ديگري، محمدعلي چخماق ساز، اگر قفل و کليدسازي را نياموخت، لااقل پيشقدم هموطنانش در زن فرنگي ستاندن و در کليساي فرنگيان عقد بستن شد. حاجي عباس هم که در پي ساختن گل از کاغذ و پارچه رفته بود، گل سازي را که نياموخت به ناچار گل چين شد، با زني فرانسوي ازدواج کرد که در صنعت گل سازي ماهر بود و علاوه بر اين در قلاب دوزي و خياطي و آشپزي مهارت و از زيبايي نيز بهره داشت و خلاصه سرچشمه کمالات بود و بعدها مسلمان هم شد و به استخدام دربار درآمد با حقوق سالانه 8000 فرانک مشغول به کار شد. چندي بعد هم با حقوق 10.000 فرانک مترجم دربار شد، به اين ترتيب «مادام عباس» از حاجي عباس مشهورتر شد.»
دارالفنون
از نوآوري هاي اميرکبير تاسيس دارالفنون بود. وي در کتاب جهان نماي جديد که به ابتکار و زير نظر خودش ترجمه و تدوين شد، شرح دارالعلماي همه کشورهاي غربي در رشته هاي گوناگون علم و هنر را با آمار شاگردان آنها خوانده بود و از بنيادهاي فرهنگي دنياي جديد خبر داشت. در ضمن از مدرسه «طيبه» و «عسکريه» عثماني نيز – که در لواي تنظيمات ساخته بودند- آگاه بود. اما ترکان هنوز دارالفنوني نداشتند. غلامرضا ورهرام در «تقدم سياسي و سازمان هاي اجتماعي ايران در عصر قاجار» اشاره مي کند که ذهن امير در ايجاد دارالفنون ابتدا معطوف به دانش و فن جديد بود و بعد به علوم نظامي توجه داشت. رشته هاي اساسي تعليمات دارالفنون به نحوي که وي درنظر گرفته بود، عبارت بودند از: پياده نظام و فرماندهي، توپخانه، سواره نظام، مهندسي، رياضيات، نقشه کشي، معدن شناسي، فيزيک و کيمياي فرنگي و داروسازي، طب و تشريح و جراحي، تاريخ و جغرافيا و زبان هاي خارجي، مدرسه 7 شعبه داشت و پاره اي مواد درسي نيز مشترک بود. براي فنون نظامي، دستگاه آموزشي جداگانه اي در خود تشکيلات لشکري تعبيه کرد که شعبه علوم جنگي دارالفنون مکمل آن به شمار مي رفت. همان مربيان قشوني، شعبه نظامي مدرسه را هم اداره مي کردند. سنگ بناي دارالفنون در اوايل سال 1266 ق در زميني واقع در شمال شرقي ارگ سلطنتي – که پيش از آن سربازخانه بود- نهاده شد. ساختمان قسمت شرقي مدرسه تا اواخر سال 1267 ق به انجام رسيد و مورد استفاده قرار گرفت. بقيه آن اوايل سال 1269 ق به پايان رسيد.
با برکناري امير، سرنوشت دارالفنون به گونه اي ديگر شد. معلمان اتريشي سرانجام آمدند و مدرسه باز شد، البته شعبه فنون نظامي دارالفنون نزديک به هشت ماه قبل از افتتاح رسمي مدرسه، يعني 6 ماه قبل از عزل امير به کار پرداخته بود. امير براي تکميل عده استادان و تنظيم دروس مدرسه از ميان اتباع فرنگي خادم دولت و هيات مترجمان دولتي و نيز از ايرانياني که در فرنگستان تحصيل کرده بودند، کساني را براي تدريس يا مترجم معلمان خارجي برگزيده بود. به اين ترتيب معلمان دوره اول دارالفنون عبارت بودند از:
- بارن گومنز اتريشي، معلم پياده نظام و مشاور امير در اصلاح نظام
- متراتسو ايتاليايي، مربي سپاه و معلم پياده نظام و فن آرايش لشکر (تاکتيک)
- کرزير اتريشي، معلم توپخانه و رياضيات و تاريخ نظامي
- نميرو اتريشي، معلم مهندسي نظام و رياضيات
- زاتي اتريشي، مهندس سواره نظام و مشاور سپاه
(بوهلر فرانسوي، پس از مرگ زاتي تدريس رياضيات و نقشه کشي را عهده دار شد)
- کارنتاي اتريشي، معلم معدن شناسي
- فکتي ايتاليايي، معلم فيزيک و شيمي و داروسازي
- دکتر پولاک معلم طب و جراحي
- دکتر شليمر هلندي، معلم طب و جراحي
ريشاردخان فرانسوي، معلم زبان فرانسوي
کاژريلو ايتاليايي، معلم نقاشي
- ميرزا ملکم (ناظم الدوله)، معلم دو درس حساب و هندسه عام بود که جميع شاگردان مي خواندند و يک درس خاص که مطالب هندسه عاليه و لگاريتم بود.
- ميرزا سيد علي، معلم طب ايراني (طب قديم)
- ميرزا احمد طبيب کاشاني، معلم طب ايراني (طب قديم)
- شيخ محمد صالح اصفهاني، معلم زبان فارسي و عربي که سمت پيش نمازي مدرسه را داشت.
بودجه دارالفنون در سال تاسيس 7750 تومان بود (در آن زمان يک ليره انگليسي دو تومان ارزش داشت) و در سال 1307 بودجه آن را سي هزار تومان نوشته اند (در اين موقع يک ليره سه تومان ارزش داشت). عده شاگردان دارالفنون در سال تاسيس 114 نفر بودند از اين قرار: مهندسي 12 نفر، توپخانه 26 نفر، پياده نظام 39 نفر، سواره نظام 5 نفر، طب و جراحي 20 نفر، فيزيک و شيمي و دواسازي 7 نفر، معدن شناسي 5 نفر.
در 1307 که کرزن به ايران آمد عده شاگردان را 387 نفر ثبت کرده است، از اين قرار:
رشته هاي سه گانه نظام 75 نفر، شعبه هاي مختلف علم و فن 140نفر، زبان فرانسوي 45 نفر، زبان انگليسي 37 نفر، زبان روسي 10نفر، نقشه کشي 80 نفر.
منابع
1- گاسپاردروويل، سفرنامه، ص 175
2- مجله يغما، سال پنجم، شماره 6 و حسين محبوبي اردکاني: تاريخ موسسات تمدني جديد در ايران ص 123 و بعد
3- يحيي دولت آبادي: تاريخ معاصر يا حيات يحيي (تهران، ابن سينا) 1326 ج 1 ص 326.
4- حسين محبوبي اردکاني: تاريخ موسسات تمدني جديد در ايران ص 194.
5- فريدون آدميت، اميرکبير و ايران، تهران، خوارزمي 1348.
6- تقدم سياسي و سازمان هاي اجتماعي ايران در عصر قاجار، دکتر غلامرضا ورهرام، انتشارات معين 1385.
□ روزنامه دنياي اقتصاد
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.