- آغاز ثبتنام متقاضیان حضور در راهپیمایی اربعین + جزئیات و لینک
- آغاز ثبتنام راهپیمایی اربعین از این تاریخ + لینک
- اعلام زمان آزمون استخدام آموزش و پرورش و دستگاههای اجرایی
- کارت داوطلبان نوبت دوم کنکور منتشر شد
- روایت تازه بهمن فرزانه از قتل الهه حسیننژاد
- آیا تهران برای فردا سه شنبه ۱۷ تیر ماه تعطیل شد!؟
- تصمیم آموزش و پرورش درباره فرهنگیان آسیبدیده از جنگ
- اعلام شاخص آلودگی؛ هوای تهران همچنان بسیار ناسالم و در وضعیت بنفش است
- شب و روز نهم ماه محرم متعلق به کیست و چرا؟
- احتمال فعال شدن گسلهای تهران در اثر بمباران رژیم اسرائیل صحت دارد؟
در سوگ پر پر شدن ۱۷۶ آرزو؛ چه سهمگین زخمی بود!
«یک سوژههایی انگار این قدر سنگین هستند که انگشتهایت نمیکشد بنویسیشان. هواپیمای اوکراین هم از همان سوژهها بوده و هست. فقط دلم میخواهد زل بزنم به زمین و با انگشت پرز فرش فتیله کنم و اشک بریزم.»
در بخشی از یک یادداشت در روزنامه جام جم به قلم حامد عسکری، شاعر و نویسنده، آمده است: «تاریخ پر است از این رنجهای عجیب. پارسال همین روزها بود که خاکسترنشین شدیم. حاجقاسم را زده بودند. انگار توی خواب یک مشت خورده باشد توی آبگاهت. نفسمان قطع بود که خبر رسید یک هواپیما حوالی تهران به زمین افتاده. مجازی ترکید. روزهای تلخی بود. چند روز گذشت. آب پاکی ریختند روی دستمان. پرواز اوکراینی که ۱۷۶ مسافر داشت و میرفتند برای فردایشان. برای آرزوهایشان برنامهای بریزند. پرپر شدند، مظلومانه و غریب. حالمان خیلی بد شد. سه روز همه گفتند سقوط بوده و نبوده. به آن لبخندها. به آن برنگشتنها. به آن گم شدن میان آلبوم عکسها که فکر میکنم کامم تلخ میشود. زخمی که مرهم و التیامی برای آن نیست و هر سال قرار است با داغش بسوزیم و بسازیم.
میشد مقصر یا مقصران را یافت؟ نمیدانم. میشد چند نفر برای تسلای دل مردم و خانوادهها استعفا کنند از مسئولیتشان؟ کارکردی داشت؟ آن را هم نمیدانم. من فقط میدانم این قدر حس و حال تلخی داشتیم از لحظه شنیدن خبر این که پدافند خودمان زد که دنیا روی سرمان آوار شد. این که کلی مسئولان آمدن و قاطعانه گفتند سقوط بوده و بعد فهمیدیم نبوده و این خیلی حالمان را بد کرد. در این یک سال خیلیها گفتند که سراغی از خانوادههای داغدار گرفته نشده، شاید هم از بعضی از خانوادهها گرفته شد اما خانوادهها آن قدر داغدار بودند که پس زدند. ما خودمان را تا قیامت همدل و همداغ این خانوادهها میدانیم و قطعا در دادگاه صالحه اگر قصور و تقصیری بوده مقصر یا مقصرانش باید محاکمه و مجازات بشوند.
راستش یکوقتهایی از شغل روزنامهنگاری بدم میآید. یک سوژههایی انگار این قدر سنگین هستند که انگشتهایت نمیکشد بنویسیشان. هواپیمای اوکراین هم از همان سوژهها بوده و هست. فقط دلم میخواهد زل بزنم به زمین و با انگشت پرز فرش فتیله کنم و اشک بریزم.»