- تاریخ برگزاری کنکور سال ۱۴۰۴ مشخص شد
- وزارت آموزش و پرورش این فرهنگیان بازنشسته را مجددا به کار دعوت کرد
- گیلانشاه خالدار منقرض شد / وداع با پرنده ناب حیات وحش ایران + عکس
- تجمع جمعی از معلمان بازنشسته مقابل مجلس / جزئیات مطالبات فرهنگیان
- پیش بینی آب و هوای تهران در ۳ روز آینده
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- پیش بینی هواشناسی از وضعیت آب و هوا فردا سه شنبه ۲۹ آبان
- ۶ مرحله بهره مندی معلمان از رتبه بندی + جزئیات و لینک
- روز جهانی مرد ۱۴۰۳ چه روزی است؟ هدف از روز جهانی آقایان
- حقوق این پرسنل آموزش و پرورش در سال آینده افزایش می یابد
عباس عبدی: یک سال با کرونا
عباس عبدی در رونامه اعتماد نوشت: یک سال از اعلام رسمی شیوع کرونا در کشور گذشت. در همان ابتدا یادداشتی نوشتم که کرونا؛ آزمونِ آزمونها است. علت آن را توضیح دادم که این پدیده، حتی با سیل و زلزله نیز تفاوت دارد. پدیدهای است که به شدت نیازمند برنامهریزی و هماهنگی و اِعمال مدیریت و اتخاذ تصمیمات خلاف عادت است.
نوشتم که گر چه مسأله به ظاهر پزشکی و درمانی است ولی در واقع سیاسی و اجتماعی و امنیتی است و ستاد عالی آن باید زیر نظر مدیری به نمایندگی از کل بخشهای سیاسی و اجتماعی و امنیتی باشد و پزشکی و درمانی جزیی از ماجرا است. اکنون که به گذشته نگاه میکنیم، تا حدی میتوانیم ارزیابی دقیقتری از عملکرد خود به دست آوریم.
بدون تردید کادر درمان بیمارستانها در صف اول این مبارزه بودند و تعداد قابل توجهی از آنان نیز جان خود را در این راه فدا کردند. همچنین مدیریت وزارت بهداشت زحمات زیادی کشیدند، زحماتی که شاید بخشی از آن در صلاحیت حرفهای و اداری آنان نبود. ستاد وزارت بهداشت برای شرایط بحرانی شکل نگرفته است و با امور سیاسی و اجتماعی و امنیتی نیز آشنایی ندارند. همه عملکردها متوجه این وزارتخانه شد، در حالی که توان انجام آن را نداشتند و متأسفانه مدیریت آنجا نیز متوجه این واقعیت نبود یا گمان کرد که میتواند این بار را بردارد و حمل کند.
در پایان هم کار بجایی رسیده که آقای وزیر بهداشت چند روز پیش بطور صریح اعلام کرد که: «من وزیر خبر ندارم چه کسی می آید و بیرون می رود. فقط شدم ته رودخانه زخمی و جنازه جمع کن. بجای وزیر بهداشت بگذارید مدیرکل مرده شور خانه. این درد بزرگی است.»
با توجه به اینکه طی سال گذشته دهها مطلب در این باره نوشتهام، سعی میکنم خیلی مختصر از چند زاویه به عملکرد یک ساله کشور در این بحران اشاره کنم.
۱- تأخیر در اعلام
مهمترین اشتباه نظام مدیریتی کشور، تأخیر در شناسایی و اعلام وجود ویروس در کشور بود. این تأخیر، حداقل یک ماه و یا در بهترین حالت 15 روز بوده است. با توجه به وجود بیماری در چین و رفت و آمد به چین باید حساسیت به خرج داده، و با اولین موارد مشکوکی که دیدند باید جدی تلقی میشد. اشتباهی که زمان طلایی برای پیشگیری را از دست داد و به سرعت استانهای قم، گیلان و گلستان و سپس تهران را درگیر کرد.
علت تأخیر پیچیده است. به نظر من از منطق انشاءالله گربه است تبعیت کردهاند. با توجه به حوادث آبان و سقوط هواپیما و در پیش بودن انتخابات و مراسم 22 بهمن و... کسی جرأت نداشت که اقدام احتیاطی و متناسب با عقل و دانش پزشکی انجام دهد، چون او را متهم میکردند و برخلاف چین که از پزشک اولیهای که خبر کرونا را اعلام کرد، رفع اتهام و اعاده حیثیت کرد و قدردانی شد، در ایران با فردی که بناحق متهم شود هم چنین نمیکنند، همچنان که پزشکی را که اولین بار مسأله را طرح کرد، به حاشیه رفت و هیچگاه از او تقدیر نشد.
سیاستهای رسانهای بویژه در صداوسیما به شدت در شکلگیری این اشتباه موثر بود. فراموش نکنیم که سیاسی کردن کرونا از همین جا آغاز شد. خلاصه اینکه تأخیر در اعلام وجود کرونا بیش از اینکه یک اشتباه مدیریتی و فردی باشد، ناشی از یک ویژگی عمومی و ساختاری در جامعه و ساختار سیاسی ایران بود که همه چیز را به سرعت سیاسی کرد. و عدهای نیز با لودگی آن را به حاشیه بردند.
۲- سیاستهای پیشگیرانه و درمانی
در ابتدا کمبود وسایل و مواد بهداشتی و پیشگیری در همه جهان بود. در ایران هم کمبود مزبور چندان غیر منتظره نبود، البته تأخیر در اعلام ورود کرونا موجب شد که اقدامات برای تأمین این اقلام نیز با تأخیر انجام شود. توصیههای بهداشتی نیز انجام میشد، ولی تنوع اظهارات مسئولین و نداشتن ضمانت اجرایی آنها، کار را مشکل میکرد، بویژه آنکه دولت و حکومت میترسیدند که اوضاع را غیر عادی معرفی کنند، حتی خواهان باز شدن مدارس و عادی شدن امور بودند!! به همین علت نیز با یک تأخیر جدی دیگر در پیشگیری واقعی مواجه شدیم.
شاید بیشترین شانسی که ایران آورد، رسیدن به تعطیلات نوروز بود. تعطیلاتی که عملاً دو تا سه هفته طول کشید و مردم هم چون ترسیده بودند، احتیاط کردند و روند نزولی کرونا در ایران و در مقایسه با کشورهای مشابه اروپایی سرعت بیشتری یافت. ارزیابی اشتباه که تابستان و با گرم شدن هوا این ویروس ریشهکن و یا ضعیف خواهد شد، سبب گردید که پس از فروردین دو باره موج دوم در ایران شکل گیرد، در حالی که کشورهای دیگر سعی کردند آن را به حداقلها برسانند و حفظ کنند و موفق شدند که با تأخیر زیادی با موج بعدی در پاییز مواجه شدند. در حالی که ما در اواخر بهار و اوایل تابستان این موج راتجربه کردیم.
به طور کلی بیانضباطی در اظهارنظرها، دستورات فاقد پشتیبان و ضمانت اجرایی، همچنین «خود رضایتمندی» دستاندرکاران موجب شد که ایران از حیث مبارزه با این ویروس جایگاه مناسبی در جهان پیدا نکند.