- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
احمد شیرزاد در گفتوگو با نواندیش:
حاشیه نشینی در انتظار افراطیون است
انزورای سیاسی و شکست مطلق در انتخابات آتی در انتظار تندروها است. چون محال است که مردم اسم چهرههایی را که افراطی و پرخاشگر هستند،دوباره روی برگههای رای خود بنویسند.
نواندیش: «تندورها» این اسم در سال هایی که دولت سید محمد خاتمی زمام امور را بر عهده داشت، در فضای سیاسی و اجتماعی ایران جای ثابتی به خود اختصاص داده بود. اما آنها با وجود انتقادهایی جدی که طیف اصولگرایی به دولت احمدینژاد وارد میکردند، ترجیحشان خانه نشینی بود و شاید منتطر حضور یکی از افراد منتسب به اصلاح طلب ها بودند تا دوباره خودنمایی کنند.
«انزورای سیاسی و شکست مطلق در انتخابات آتی در انتظارشان خواهد بود. چون محال است که مردم اسم چهرههایی را که افراطی و پرخاشگر هستند را دوباره روی برگههای رای خود بنویسند.»
احمد شیرزاد با گفتن این جمله و تاکید بر حاشیه نشینی تندروها در آیندهای نزدیک، پرسش های نواندیش را پاسخ می گوید.
گویی برخی همچنان اصرار به «انتقاد تحت هر شرایطی» دارند.
نه. اشتباه نکنید. رفتارهایی که در این چند مدت شاهدش هستیم، انتقاد نیست.
انتقاد نیست؟!
بله. انتقاد به این معنی است که فرد یا گروهی ضعف یا ایرادی را با این هدف مطرح کنند که از هزینه سازی جلوگیری شود. به همین دلیل ما نمیتوانیم تلاشهای آشکار عدهای برای تخریب دولت را انتقاد بدانیم.
البته «تخریبِ دولت» با شدت و حدت بیشتر یا کمتری همیشه مشاهده شده است.
ببنید! دولت یازدهم ویؤگی خاصی نسبت به دولتهای قبلی دارد و به همین دلیل باید مراقب باشیم تا از مسیر اصلیاش خارج نشود. به هر حال جامعه با به دلیل سوء مدیریت دولتهای نهم و دهم به معنای واقعی کلمه وظایف دشواری را روی دوش خود احساس میکند. دقیقا به همین دلیل است که توقع موجود چیزی غیر از این نیست که دست به دست هم بدهند تا دستگاه اجرایی را در اجرایی کردن برنامههایش کمک کنند تا بلکه جامعه از این پس آرامش بیشتری را با کاهش دغدغههایش تجربه کند. نکته مشخص و انکار ناشدنی این است که در این چند سال محدودیتهای متعددی مشکلات به اقشار مختلف جامعه تحمیل شده است و به همین دلیل «تلاش برای بهبود شرایط» باید تحت هر شرایطی اولویت اول باشد.
یعنی نباید کاری به کار دولت داشت؟
همیشه و در هر شرایطی دولتها منتقدان و مخالفانی جدی را به خود دیدهاند. شاید هم بتوان اینطور گفت طبیعی است آنهایی که انتخابات را باختهاند، شرایطی را به وجود بیاورند تا نظر مردم را نسبت به تصمیم گیران منفی کنند. به همین خاطر این روزها شاهد این هستیم که مخالفان دولت بدون آنکه کمترین توجهی به شرایط موجود داشته باشند، رو به سیاه نمایی آوردهاند و همه سعی شان این است تا علیه دولت روحانی که اتفاقا با رای قابل توجهی هم روی کار آمده است، کارشکنی کنند که البته اینکه چنین رفتارهایی چه هزینههای گزافی را به پیکره جامعه وارد کرده نیازی به شرح ندارد. با نگاهی به آمار احضار وزیران به مجلس میتوان به راحتی اینطور نتیجه گیری کرد که عدهای تمایل ندارند تا دست از لج و لجبازی بردارند.
البته سئوال اختیارِ قانونی هر نمایندهای است.
اینکه «سئوال اختیارِ قانونی هر نمایندهای است» تاکید قانون اساسی است و بر اساس این قانون مجلس میتواند وظیفه نظارتی خود را به نحو احسن ایفا کند. اما نباید فراموش کرد که افراط در این مساله هم میتواند، مانع پیشرفت باشد. بعضی از بهانهها برای احضار وزیران به گونهای است که مردم را به این نتیجه مشخص رسانده است که قوه مقننه که شاکله آن اصولگرایی است، بنا را بر عدم همکاری گذاشته است! به وجود آمدن این ذهنیت اتفاق بسیار بدی به شمار میرود. به هر حال مردم به راحتی میتوانند فرق انتقاد اصولی با رفتارهای افراطی را تشخیص بدهند.
شرح این شرایط این پرسش را مطرح میکند که تکلیف چیست؟ آن هم در قبال گروهی که عادت به تندروی دارند.
در اولین قدم باید به آنها پیشنهاد داد تا به جای اصرار به رفتارهای خاص و هزینه ساز به منطق گرایی روی بیاورند. چون در این صورت هم میتوانند در کاهش مشکلات سهم داشته باشند و هم میتوانند خود را از خطر حاشیه نشینی خلاص کنند.
خطر حاشیه نشینی؟ لطفا توضیح بدهید.
ببینید! انزورای سیاسی و شکست مطلق در انتخابات آتی در انتظارشان خواهد بود. چون محال است که مردم اسم چهرههایی را که افراطی و پرخاشگر هستند،دوباره روی برگههای رای خود بنویسند.
«انزورای سیاسی و شکست مطلق در انتخابات آتی در انتظارشان خواهد بود. چون محال است که مردم اسم چهرههایی را که افراطی و پرخاشگر هستند را دوباره روی برگههای رای خود بنویسند.»
احمد شیرزاد با گفتن این جمله و تاکید بر حاشیه نشینی تندروها در آیندهای نزدیک، پرسش های نواندیش را پاسخ می گوید.
گویی برخی همچنان اصرار به «انتقاد تحت هر شرایطی» دارند.
نه. اشتباه نکنید. رفتارهایی که در این چند مدت شاهدش هستیم، انتقاد نیست.
انتقاد نیست؟!
بله. انتقاد به این معنی است که فرد یا گروهی ضعف یا ایرادی را با این هدف مطرح کنند که از هزینه سازی جلوگیری شود. به همین دلیل ما نمیتوانیم تلاشهای آشکار عدهای برای تخریب دولت را انتقاد بدانیم.
البته «تخریبِ دولت» با شدت و حدت بیشتر یا کمتری همیشه مشاهده شده است.
ببنید! دولت یازدهم ویؤگی خاصی نسبت به دولتهای قبلی دارد و به همین دلیل باید مراقب باشیم تا از مسیر اصلیاش خارج نشود. به هر حال جامعه با به دلیل سوء مدیریت دولتهای نهم و دهم به معنای واقعی کلمه وظایف دشواری را روی دوش خود احساس میکند. دقیقا به همین دلیل است که توقع موجود چیزی غیر از این نیست که دست به دست هم بدهند تا دستگاه اجرایی را در اجرایی کردن برنامههایش کمک کنند تا بلکه جامعه از این پس آرامش بیشتری را با کاهش دغدغههایش تجربه کند. نکته مشخص و انکار ناشدنی این است که در این چند سال محدودیتهای متعددی مشکلات به اقشار مختلف جامعه تحمیل شده است و به همین دلیل «تلاش برای بهبود شرایط» باید تحت هر شرایطی اولویت اول باشد.
یعنی نباید کاری به کار دولت داشت؟
همیشه و در هر شرایطی دولتها منتقدان و مخالفانی جدی را به خود دیدهاند. شاید هم بتوان اینطور گفت طبیعی است آنهایی که انتخابات را باختهاند، شرایطی را به وجود بیاورند تا نظر مردم را نسبت به تصمیم گیران منفی کنند. به همین خاطر این روزها شاهد این هستیم که مخالفان دولت بدون آنکه کمترین توجهی به شرایط موجود داشته باشند، رو به سیاه نمایی آوردهاند و همه سعی شان این است تا علیه دولت روحانی که اتفاقا با رای قابل توجهی هم روی کار آمده است، کارشکنی کنند که البته اینکه چنین رفتارهایی چه هزینههای گزافی را به پیکره جامعه وارد کرده نیازی به شرح ندارد. با نگاهی به آمار احضار وزیران به مجلس میتوان به راحتی اینطور نتیجه گیری کرد که عدهای تمایل ندارند تا دست از لج و لجبازی بردارند.
البته سئوال اختیارِ قانونی هر نمایندهای است.
اینکه «سئوال اختیارِ قانونی هر نمایندهای است» تاکید قانون اساسی است و بر اساس این قانون مجلس میتواند وظیفه نظارتی خود را به نحو احسن ایفا کند. اما نباید فراموش کرد که افراط در این مساله هم میتواند، مانع پیشرفت باشد. بعضی از بهانهها برای احضار وزیران به گونهای است که مردم را به این نتیجه مشخص رسانده است که قوه مقننه که شاکله آن اصولگرایی است، بنا را بر عدم همکاری گذاشته است! به وجود آمدن این ذهنیت اتفاق بسیار بدی به شمار میرود. به هر حال مردم به راحتی میتوانند فرق انتقاد اصولی با رفتارهای افراطی را تشخیص بدهند.
شرح این شرایط این پرسش را مطرح میکند که تکلیف چیست؟ آن هم در قبال گروهی که عادت به تندروی دارند.
در اولین قدم باید به آنها پیشنهاد داد تا به جای اصرار به رفتارهای خاص و هزینه ساز به منطق گرایی روی بیاورند. چون در این صورت هم میتوانند در کاهش مشکلات سهم داشته باشند و هم میتوانند خود را از خطر حاشیه نشینی خلاص کنند.
خطر حاشیه نشینی؟ لطفا توضیح بدهید.
ببینید! انزورای سیاسی و شکست مطلق در انتخابات آتی در انتظارشان خواهد بود. چون محال است که مردم اسم چهرههایی را که افراطی و پرخاشگر هستند،دوباره روی برگههای رای خود بنویسند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.