- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
آیا جهان در حال ورود دوباره به دوره "صلح مسلح" است؟!
نواندیش- پرهام غنی: پیش از آغاز مطلب باید بگویم که احتمالا بسیاری با استناد به در هم تنیدگی منافع اقتصادی کشورها تحلیلی که در ادامه می آید را بدبینانه و دور از واقعیت بخوانند، اما باید بگویم که تاریخ خود پاسخی روشن به این انتقاد داده است، در سال 1911 یعنی دقیقا در عصر صلح مسلح یکی از تحلیلگران اروپایی آن دوره در مورد احتمال وقوع جنگ گفت که چنین امکانی به کلی منتفی است چرا که کشورها به خوبی می دانند هرگونه درگیری و جنگی چه آسیبی به منافع اقتصادی شان می زند، درست 3 سال بعد از این تحلیل جنگ جهانی اول رخ داد! بر خلاف آنچه که لیبرال ها و جهانی گرایان اصرار بر تاکید به آن دارند اقتصاد پدیده ای جدید نیست و از زمان حضور جوامع انسانی وجود داشته است، به عنوان مثال در عصر ساسانیان رقابت های تجاری بین ایران و روم به شدت جریان داشت تا جایی که دو کشور به دنبال استیلا بر یمن به عنوان دروازه ورود کالاهای هندی بودند، به مرور با گذشت زمان شکل و حجم مبادلات روز به روز فزونی یافت اما این مساله هیچ گاه نتوانست جلوی جنگ ها و تنش ها را بگیرد، حالا نیز متاسفانه این گونه به نظر می رسد که رقابت های پلوتیکی به آرامی در حال بازیابی دوباره خود و احتمالا جای رقابت های صرف اقتصادی را بگیرند.
چرخه تبدیل (cycle of transition) این مفهومی کلیدی در روابط بین الملل و نکته ای حیاتی در فهم نظم این سیستم است، برای درک آن کافی است نگاهی به تاریخ روابط بین الملل از عصر امپراطوری ها تا امروز بیاندازیم تا متوجه شویم که نظام بین الملل با خاصیت همیشگی رقابتی خودش چگونه در مقاطع مختلف بعضا به برهه های یکسانی رسیده است.
امروز بعد از پایان نظام تک قطبی و دوران هژمونی ایالات متحده شاهد افزایش قدرت کشورهایی مثل چین و روسیه و پررنگ شدن نقش قدرت های منطقه مثل ایران و ترکیه هستیم، در این دوران جدید نظام بین الملل یعنی دوران به اصطلاح گذار رقابت و تنش شرایط را به سمت و سوی گذشته می برد گویی که تاریخ به طریقی دیگر در حال تکرار است، وقایع سال ها و ماه های گذشته و برخی گزارش های همین هفته جاری می تواند حکایت از آن داشته باشد که جهان دوباره در شرف نزدیک شدن به شرایط صلح مسلح مشابه پیش از جنگ جهانی اول است، شاید این تحلیل بسیار بدبینانه و یا جسورانه به نظر برسد اما متاسفانه شواهد و قرائن جای خوشبینی چندانی حداقل برای بنده که سال های گذشته را صرف مطالعه و پژوهش در حوزه تاریخ روابط بین الملل و نظم سیستم بین الملل کرده ام نمی گذارد!
هفته گذشته چین با ۳۶۰ کشتی جنگی، تبدیل به بزرگترین ناوگان نظامی دریایی جهان شد و قصد دارد تا سال ۲۰۴۹ به قدرت بلامنازع نظامی جهان تبدیل شود، در جریان نشست سالانه کنگره ملی خلق چین در همین ماه جاری اعلام شد که این کشور قصد دارد بودجه نظامی سالانه خود را ۶.۸ درصد افزایش دهد و به ۲۰۹ میلیارد دلار برساند، بدون شک این نشانه خوبی برای آمریکا و شاید هم برای جهان نیست!
بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس، گفت این کشور برای تضمین امنیت خود در فضای پر مخاطره بینالمللی و تهدیدهای تکنولوژیکی جدید، تعداد کلاهکهای هستهای خود را بیش از ۴۰ درصد یعنی تعداد 260 مورد افزایش میدهد. در بخشی از بیانیه دولت انگلیس آمده است: برخی از کشورها به شکل قابل ملاحظهای قابلیت و تنوع سلاحهای هستهای خود را افزایش دادهاند. افزایش رقابتهای بینالمللی، چالشهای جدید نظم جهانی و توسعه و پیشرفت فناوریهای مخرب و بیثبات کننده تهدیدهای جدیدی برای ثبات راهبردی کشور تلقی میشوند.
در سوی دیگر این جهان پر مخاطره یعنی خاورمیانه «موسسه تحقیقات بین المللی صلح استکهلم» (SIPRI) هم در گزارشی تازه بیان داشت که این منطقه برای چندمین سال پیاپی رکورد واردات سلاح را شکست و جایگاه نخست را از این نظر از آن خود کرد.
فرانسه کشور دیگری است که این روزها احزاب دست راستی با گرایشات ملی گرایانه عزم خود را برای پیروزی در انتخابات پیش رو جزم کرده اند، گروهی به رهبری مارین لوپن که حتی از لزوم خروج فرانسه از اتحادیه اروپا و تقویت توان نظامی و دفاعی پاریس دم می زنند را هم باید به این مصداق ها افزود. در مقطع فعلی شاید خروج فرانسه از اتحادیه اروپا بعید به نظر می رسد اما حتی مطرح ساختن آن نیز جای نگرانی و تامل بسیار دارد ضمن اینکه نباید فراموش کرد لندن همین دو سال پیش و در اوج ناباوری این اتحادیه را ترک کرد و حالا هم نتیجه آن را در بیانیه اخیر دولت جانسون می توان دید.
اگر تا همین چند سال پیش تنش و درگیری عمدتا معطوف به خاورمیانه می شد، چین هنوز درگیر افزایش توان اقتصادی اش بود، روسیه با انواع مشکلات داخلی دست و پنجه نرم می کرد و نگاهی به خارج نداشت، اتحادیه اروپا سودای تبدیل شدن به حکومتی فرامرزی را در سر می پروراند، ترکیه منت پیوستن به اروپا را می کشید، آمریکا به تنهایی جولان می داد، شمال آفریقا به دور از تنش و رقابت در ثبات به نظر می رسید امروز شرایط به کلی دگرگون شده است.
امروز خاورمیانه همچنان درگیر تنش است و حتی بر شدت رقابت ها افزوده شده است، شرق مدیترانه، شمال آفریقا و شاخ این قاره تبدیل به میدان بازی جدیدی شده، قره باغ در شرایط ناآرامی قرار دارد، شرق آسیا عرصه رقابت چین و آمریکا است، جنوب آسیا همچنان در رنج زخم کهنه دهلی و اسلام آباد به سر می برد و حتی وضع آمریکا لاتین هم تعریفی ندارد، نکته اصلی این که در تمامی این رقابت های ژئوپلتیکی هم رد پای کشورهایی یکسان دیده می شود. در مجموع سیر وقایع اخیر نشان می دهد که رقابت های ژئوپلتیکی در سراسر جهان رو به افزایش است و حتی انتظار می رود طی سالیان آینده تشدید هم بشود.
در یک کلام باید گفت حال جهان خوب نیست! اگرچه پیش بینی در عالم سیاست به غایت دشوار و قطعیت در آن جایی ندارد و مراد این نوشته هم اصرار بر وقوع جنگی جهانی نیست، اما باور دارم که اگر بشر روی به چند جانبه گرایی و حل این نزاع ها نیاورد دیر یا زود باید شاهد اتفاقات تلخی مشابه انچه در گذشته رخ داد باشیم!