- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
گاندو و انتخابات ١٤٠٠
مجید یونسیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
ساخت وپخش مجموعه تلویزیونی گاندو در نفس عمل رخداد قابل تاملی است. این وظیفه یک رسانه است که مردم را با پدیدهها و موضوعات سیاسی، اجتماعی و امنیتی آشنا کند؛ حتی داوری و قضاوت هم کار نامناسبی نیست.
هیچکس هم انتظار ندارد که در ساخت و نشر چنین موضوعاتی، واقعیت آنطور که هست، بیان شود. اما واقعیت این است که مجموعه گاندو سه هدف را دنبال میکند که اساسا فاقد منطق رسانهای است:
اول: قلب واقعیت.
دوم: قضاوت و داوری سیاسی.
سوم: نمایش شکاف و افزایش اختلاف در حاکمیت.
موضوعاتی، چون برجام و FATF موضوعاتی پیچیده، فراجناحی و کارشناسی است. در جامعهای که اساسا تصمیمگیریهای کلان ملی و سیاسی بهجای محیطهای کارشناسی در نهادهای متمرکز قدرت صورت میگیرد، متهم کردن کسانی که مجری فرمانها هستند، کاری غیراخلاقی و ناشی از ضعف در منطق است.
اما نکتهای که سازندگان و سناریونویسهای چنین مجموعهای از آن غفلت کردهاند، دو نکته است:
اول اینکه چنین قضاوت سخیفی نسبت به کارگزاران سیاست خارجی و نمایش یک دستگاه دیپلماسی این چنین آلوده، تف سربالاست؛ چون در نهایت جامعه علامت سوال را متوجه مسئولان اصلی خواهد کرد که سالها نظارهگر کسانی هستند که کاری جز خیانت نکردهاند.
نکته دوم و مهمتر، تشدید شکاف میان نهادهای حکومتی و کندن چالههای عمیق اختلاف و بدبینی است. انتقال این اختلافها به جامعه ناقض وحدت و اتحاد ملی است.
اما آنچه موجب شده که این رویکرد غلط اینگونه، چون ویروسی در جامعه پخش شود، انتخابات۱۴۰۰ است که سازماندهندگان آن را سخت از خود بیخود کرده است.
کاملا محرز است که محافل تصمیمگیرنده، انتخابات را جدی گرفتهاند و با نمایههایی، چون انقلابیگری، جوانگرایی و مقابله با لیبرالها و غربگرایان در مسیر روشنی پیش میروند که نتیجه آن برای این محافل تثبیت قدرت و برای جامعه شکاف، اختلاف و چنددستگی است.
این موضوع خیلی بدیهی، چه جذابیتی دارد که خرد، عقلانیت و انسانیت را فدا میکنید که باوری بدیهی را به جامعه و مردم بقبولانید؟
آیا فکر نتایج حیرتانگیز این بازی فریب را کردهاید؟ چه برسر جامعه و مردم خواهد آمد اگر روزی نادرستی این شعارها، باورها، قضاوتها و داوریها برملا شود؟