- اطلاعیه سرکنسولگری ایران خصوص ضرب و شتم و بازداشت دانشجویان ایرانی دانشگاه فدرال کازان روسیه
- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
جهان در معرض خطر افزایش جمعیت زنان نسبت به مردان!
نواندیش: نتایج سرشماری عمومی در چین که به تازگی منتشر شده، حاکی از آن است که جمعیت مردان این کشور نسبت به زنان به مراتب کمتر است و این عدم تعادل پیامد اقتصادی قابل توجه آن هم نه تنها برای چین که برای کل جهان دارد.
به گزارش آریا سعادتمند از سرویس بین الملل نواندیش، پراجکت سیندیکیت در مورد عدم توازن جمعیت زنان و مردان نسبت به یکدیگر به ویژه در چین نوشت: از آنجا که زنان به طور متوسط بیشتر از مردان عمر میکنند، در اکثر کشورها جمعیت زنان بیشتر از مردان است و به همین خاطر خطری جهانی محسوب میگردد. به عنوان مثال، در ایالات متحده، در سال 2020 به ازای هر 100 زن 96 مرد وجود داشت.
از سوی دیگر زنان چینی به طور متوسط حدود سه سال بیشتر از مردان چینی عمر میکنند، بنابراین تعداد مردان بیشتر کاملاً ناشی از نسبت غیرمعمول زیاد پسران به دختران هنگام تولد است. نسبت جنسیت هنگام تولد به طور معمول حدود 106 پسر به ازای هر 100 دختر است.
اگرچه نسبت زن و مرد چین در بدو تولد در دهه 1970 نزدیک به این میزان طبیعی بود، اما ترکیبی از عوامل باعث افزایش مداوم فاصله بین آنها شد. مهمترین علت این ناهمگونی ترجیح دادن به پسران، در دسترس بودن سونوگرافی و سایر فن آوریهایی است که والدین را قادر میسازد جنسیت جنین را بدانند و حتی تعیین کنند، از سوی دیگر اعمال سیاست سختگیرانه تنظیم خانواده در سال 1980 توسط دولت که از داشتن بچه بیش از یک عدد جلوگیری میکرد هم بی تاثیر نبود.
برخی والدین سقط جنین را انتخاب کردهاند. دولت تلاش کرد این عمل را منع کند، اما تا زمانی که سقط جنین به عنوان وسیلهای برای رعایت محدودیتهای تولد استفاده شود، جلوگیری از آن دشوار است. در نتیجه، نسبت ناهمگون جنسیت بین پسران و دختران هنگام تولد به طور پیوسته رو به افزایش نهاده است و در سال 2009 به حدود 121 پسر به ازای هر 100 دختر رسیده است. طبق سرشماری عمومی جمعیت، این نسبت از آن زمان به 111.3 پسر برای هر 100 دختر کاهش یافته و تا حدی متعادل تر از قبل شده است، اما هنوز در صورت عدم سقط جنین انتخابی به طور قابل توجهی بالاتر از آن است.
تولد بیش از حد مردان نسبت به زنان در چین منجر به این میشود که تعداد زیادی از مردان جوان قادر به ازدواج نباشند. از نظر ریاضی، از هر 9 مرد جوان در چین یک نفر نمیتواند دوست دختر یا همسری برای خود پیدا کند. این مشکل در مناطقی مانند آنهویی و گوانگدونگ که حتی از هر شش جوان یک نفر در یافتن شریک زندگی مشکل دارد، جدی تر است.
در یک سری از مقالههای تحقیقاتی که با همکاری نویسندگان مختلف به نگارش درآمده است به برخی از پیامدهای اقتصادی بزرگ و بعضاً شگفت آور این نسبت جنسیتی نامتوازن برای چین و جهان اشاره شده است.
افزایش نرخ پس انداز منجر به تقویت مازاد تجاری یک کشور میشود. در سال 2013 ، ژینگوانگ دو و من نشان دادیم که افزایش نسبت نامتوازن زن و مرد چین ممکن است به یک سوم تا نیمی از افزایش مازاد تجارت آن با سایر کشورها کمک کرده باشد. بنابراین عدم تعادل جنسیت احتمالاً منبع مهم تنش بین چین و آمریکا و بسیاری از کشورها است. با این وجود تعامل دو جانبه فعلی توجه کمی به این ارتباط نشان داده است.
همانطور که در مقاله تحقیقی آینده با ژیبو تان و شیائوبو ژانگ در مجله اقتصاد توسعه نشان دادم، نسبت نامتعادل زن و مرد در چین به ناامنی در محیط کار کمک میکند و عملا منجر به بسیاری از آسیبها و مرگهای قابل پیشگیری میشود. کمبود عروس به صورت بالقوه باعث میشود بسیاری از پسران در سن ازدواج و پس از آن بیشتر برای خانواده خود کار کنند و به دنبال مشاغل پردرآمد اما خطرناک در بخشهایی مانند استخراج معدن و ساخت و ساز یا مشاغلی باشند که آنها را در معرض مواد خطرناک و گرما یا سرما شدید قرار می دهد. از آنجا که افراد تمایل بیشتری به پذیرش چنین مشاغلی دارند، کارفرمایان معمولاً سرمایه گذاری کمتری در زمینه ایمنی محیط کار انجام میدهند که این خود باعث افزایش صدمات و مرگ و میر ناشی از حوادث کار میشود.
نسبت جنسیتی متعادل، بدون شک نیاز بسیاری از خانوارهای چینی را بر طرف ساخته و محیطهای کاری ناامن را کاهش میدهد. همچنین به کاهش تنشهای تجاری با سایر کشورها کمک میکند. در هر حال به نظر می رسد این خطری عمده نه فقط برای چین که برای بسیاری از کشورهای جهان باشد.