- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
لاریجانی: چه ویژگی شما دارید که میگویید بقیه انقلابی نیستند؟/ می گویند برجام بد است اما نمی گویند جای آن چه بگذاریم
مشاور رهبر معظم انقلاب با انتقاد از رویه عدهای برای کوچک کردن دایره انقلاب و تقسیمبندیهای جناحی گفت: اینکه هر انتخاباتی رخ میدهد یک انگ روی عدهای میگذارند و مردم را تجزیه میکنند، این انقلابیگری است؟ این به نفع انقلاب است؟
به گزارش روزنامه همشهری، بالاخره تکلیف بررسی صلاحیتها روشن شد؛ علی لاریجانی دیپلماتی که ۱۲ سال ریاست مجلس را برعهده داشت؛ دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و سیاستمداری که شور را به انتخابات ۱۴۰۰ بازگردانده و امید را به مردم؛ تایید صلاحیت نشد.
مصاحبه با لاریجانی اولین گفت وگو از سلسله گفت وگوها با نامزدهای انتخابات بود که ۲ روز قبل از اعلام نهایی نتیجه تایید صلاحیتها انجام شد. موضوع گفت وگو با علی لاریجانی بیشتر درباره برنامههای این نامزد ۶۳ ساله انتخابات بود و دلایل رویگردانی بخشی از اصولگرایان از او در سالهای اخیر. درباره انتشار این گفت وگو تردیدهایی وجود داشت، با این حال بخشهایی از گلایههای علی لاریجانی که معطوف به کوچک کردن دایره انقلاب بود شاید بی ارتباط به این روزها نباشد، به ویژه آنجا که روایت تعامل شهید مطهری با یکی از مهمترین مخالفانش را بازگو می کند: «از اول انقلاب نگاه کنید یک سری از رجال سیاسی کشور هیچ وقت دنبال تجزیه مردم نبودند. میخواستند افراد را جمع کنند» ترتیب و جایگاه سوالات بعد از اعلام نتایج تایید صلاحیتها در نسخه منتشر شده تغییر پیدا کرده است.
در مقاطعی در این کشور حوادثی روی داده که شاهد شکل گیری دو قطبیهای گوناگون بودهایم؛ مثلا سال ۸۸ به بعد دو قطبیهایی با عناوینی ساکت فتنه- کاسب فتنه شکل گرفت. این روزها بحث دیپلماسی- میدان مطرح است و همچنین انقلابی- غیرانقلابی. کدام برای کشور خطرناکتر است؟ دو قطبی دیپلماسی- میدان یا انقلابی- غیرانقلابی؟
بسیاری از این تقسیمبندیها از اول انقلاب هم بر پایه معقولی صورت نگرفت، این مورد اخیر – دیپلماسی و میدان- که اساسا به لحاظ محتوا هم غلط است. همین آقای کسینجر که تئوریپرداز آمریکاییهاست صاحب یک کتابی دو جلدی است و آنجا روشن میگوید که قدرت و دیپلماسی دو مقوله جدا نیستند؛ یک چیز هستند. خب وقتی ما از میدان حرف میزنیم مقصودمان قدرت است دیگر. دیپلماسی همیشه با قدرت، باهم در یک صحنه ظهور میکند. این اصلا تقسیمبندی واقعیای نیست. لکن از موقعی که این بحث در کشور مطرح شد موضوع خوب تبیین نشد. وگرنه اصل این موضوع روشن است که این دو وجه برای کمک به یک هدف شکل گرفتهاند. دوگانه انقلابی- غیرانقلابی هم تقسیم بندی معوجی است. انقلابی یعنی همه نیروهایی که وفادار به کشور هستند و میخواهند در جهت انقلاب کار کنند.
کوچک کردن دایره انقلابی، حسن و عقل و تدبیر نیست
اینکه ما دایره انقلابی را مدام کوچکتر کنیم، این حسن و عقل و تدبیر کشور نیست. شما ببینید اول انقلاب که امام خمینی (ره) آمدند و پیشوای بزرگ انقلاب بودند، وجه عقلانی انقلاب را چه کسانی پشتیبانی می کردند؟ آقای مطهری؛ آقای بهشتی؛ آقای خامنهای؛ آقای هاشمی؛ آقای باهنر. همه هم ذیل اینها کار می کردند؛ این تقسیم بندیهایی که امروز به وجود آمده است نبود؛ یک عدهای حالا آمدهاند قبای انقلابی برای خودشان درست کردهاند و بقیه را خارج از انقلاب میدانند؛ چه ویژگیای شما دارید که میگویید بقیه انقلابی نیستن؟
با هر انتخاباتی یک انگ روی عده ای می گذارند و مردم را تجزیه می کنند
این از اساس به ضرر انقلاب است. انقلابی یعنی کسی به اهداف اصلی آرمان های امام و انقلاب تن بدهد، به خاطرش زحمت بکشد و روحیه مجاهدت در این امر داشته باشد. مثلا این پرستارهایی که و اطبایی که در این یک سال و نیم کرونا زحمت می کشند؛ تا قبل از این براساس معیارهایی که بعضیها درست کردهاند انقلابی حساب می شدند؟ امروز از آن ها بپرسید پرستارها انقلابی هستند یا نه؟ در صف اول مجاهدت هستند یا نه؟ پس چرا این تقسیمبندیها را میگذاریم. مردم ایران را نباید اینقدر تجزیه کرد؛ اینکه هر حادثه ای رخ می دهد، هر انتخاباتی رخ می دهد، یک انگ روی عدهای میگذارند و مردم را تجزیه میکنند این انقلابیگری است؟ این به نفع انقلاب است؟
من از همین بحث برگردم به شخصیت شما, چه اتفاقی افتاده که علی لاریجانی سال ۸۴ که گزینه اصلی اصولگرایان بود؛ ۱۶ سال بعد؛ جریان موسوم به انقلاب با او زاویه پیدا کردهاند؟ برمیگردد به حرکت جوهری شما در طول زمان یا به تعریفی که آنها از انقلاب دارند؟
برمیگردد به همین نگاهی که عرض کردم؛ شما از اول انقلاب نگاه کنید یک سری از رجال سیاسی کشور هیچ وقت دنبال تجزیه مردم نبودند. می خواستند افراد را جمع کنند. من خاطره ای از شهید مطهری برای شما نقل کنم. قبل از انقلاب مرحوم شهید مطهری اختلافاتی با گردانندگان حسینه ارشاد پیدا کردند که یکی از آنها مرحوم میناچی بود. مرحوم میناچی در شور دادن به این اختلاف خیلی نقش داشت و گاه مرحوم آقای مطهری از این وضعیت گلایهمند بود. شاید علت اینکه شهید مطهری از حسینه ارشاد هم خارج شد هم ایشان بود. انقلاب شد. شهید مطهری خب رئیس شورای انقلاب بود. ما روزی در همان روزهای اول شنیدیم که آقای میناچی وزیر فرهنگ و هنر شد.. من از شهید مطهری پرسیدم که شما خیلی به ایشان انتقاد داشتید حالا چطور شد ایشان را انتخاب کردید؟ گفت حالا شاید در عمل کار درست همین است.
تحقیر و تهمت زدن هنر نیست
این یک جمله است ولی خیلی چیزها را نشان می دهد. در صحنه فکر انسان باید خیلی دقیق باشد؛ که آقای مطهری هم خیلی دقیق بود. در صحنه فکر حق و باطل داریم. اما منطق صحنه عمل این نیست؛ یعنی امور زیادی در تصمیم انسان دخالت دارند؛ ارادههای مختلف دخالت دارند؛ امیدهای مختلف دخالت دارند. باید توجه کنیم افراد مختلف هر چند فکرهای مختلف داشته باشند ممکن است ارادهشان یکی باشد. یک عده اینجور فکر نمیکنند. علاوه بر این ببیند حرف سلبی زدن؛ تحقیر و توهین و تهمت زدن ساده است. هنر هم نیست. اما اگر کسی بخواهد نظریه بدهد و حرف ایجابی بدهد، جان کندن دارد. زحمت درد و فکر می خواهد. هی شما بگویید او نه؛ این نه؛ فلان چیز نه؛ خب پس جایگزین این ها چیست؟
می گویند برجام بد است اما نمی گویند جای آن چه بگذاریم
مثلا شما فرض کنید در همین مساله توافق هستهای کشور یک مشکل اقتصادی داشت و در داخل نظام همه نشستند، ساعت ها فکر کردند و آمدند گفتند توافق هسته ای در این حد خساراتی برای ما ندارد و فوایدش هم این است که گشایش اقتصادی به وجود میآید . در مقابل عده زیادی آمدند گفتند این توافق خیلی بدی است, فلان جایش بد است؛ بهمان جایش بد است. ولی هیچ وقت نگفتند خب چه کار باید بکنیم؟ جای آن چه می گذارید؟ حکومت با کار ایجابی اداره می شود، با کار سلبی ادره نمی شود. کسی که میخواهد کار سلبی بکند باید بیرون از حکومت نقد کند. کسی که داخل حکومت است باید تئوری و فکر ایجابی داشته باشد. یعنی هر روز حکومت را یک گام جلو ببرد.
یک عده کارشان نقادی است. ۲۰۰ صفحه نقد مینویسند ولی داخل حکومت همه مسئولان باید بدانند این مشکل مردم را باید چگونه حل کنند؟ لذا من فکر میکنم این دسته بندی ها از ابتدا هم دستهبندیهای موقر و سنجیدهای نبود اگر هم بود در داخل این دستهبندیها افرادی بودند که توسعه فکری داشتند. مثلا مرحوم عسگراولادی در تقسیم بندی راست یا به تعبیری اصولگرای امروزی میگنجد اما بسیار فکر منبسطی داشت. یا مرحوم خود مهدی کنی همینطور. این ها رجالی بودند که اینگونه فکر میکردند. خب امروز الگوها تغییر کرده است؛ شاید به خاطر اینکه همین رجال سیاسی هم دیگر نیستند و خلاشان این مشکلات را به وجود می آورد.
شما سیاستمداری هستید که ریشه در نهادهای نظامی دارید، ولی بعدها وجه دیپلماتیکتان در سیاست غالب شده است؛ در سیاست خارجی کشور؛ وزن میدان باید بیشتر باشد یا دیپلماسی؟
در مورد دیپلماسی من فکر میکنم باید به چند وجه توجه کرد. دیپلماسی هم از اهدافی که یک حکومت دارد متاثر است و هم از تهدیدات؛ برداشت من این است که تهدید مهم فعلی ما؛ وجه اقتصادی دارد؛ در وجوه دیگر تا حد زیادی از قدرت خوبی برخوردار هستیم، یعنی وجه منطقه ای مان خوب است و امکانات نظامی مان بازدارنده است؛ آن چیزی که به عنوان یک تهدید مطرح است این است که رشد اقتصادی ما رشد متناسبی نداشته است، لذا شما در داخل با مشکل بیکاری موجهاید و یا مشکل عدم تناسب زندگی افراد را دارید؛ علاوه بر این با هدفی که در حکومت بود این بود که به جایگاهی از نظر سطح اقتصادی در منطقه برسیم که الان خیلی فاصله پیدا کرده است. به نظرم چندسالی هم بیشتر تا ۱۴۰۴ نمانده است و خیلی شتاب بیشتری میخواهد تا به اهداف برسیم. مقداری از این مساله هم مربوط است به تحریمها ؛ لذا مساله نخست این است که دیپلماسی ما باید کاملا همراه با این هدف باشد ؛ هدف چیست؟ به نظرم یک ۲۰ سالی کشور باید هدف واحد خودش را روی مساله رشد اقتصادی بگذارد و دیپلماسی باید در خدمت این هدف باید قرار بگیرد. نه تنها دیپلماسی؛ بلکه دانشگاه ما هم باید در خدمت این هدف باشد؛ فرهنگ ما هم باید در خدمت این هدف باشد؛ یعنی همه یک جهت شوند؛ این یک وجه دیپلماسی است.