- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
خوزستان، آزمایشگاه نیست
ولیالله شجاعپوریان، مدیر مسئول روزنامه همدلی در سر مقاله این روزنامه نوشت:
1-«خوزستان متعلق به همه ایران است. اتفاقات تلخ این روزها در این سرزمین بدون تردید موضوعی ملی و فراجناحی است و حل مشکلات روزمره این استان اگر وظیفه قانونی برخی دستگاهها و ارگانها نباشد، وظیفه وجدانی و انسانی همه ایرانیان به شمار میآید؛ شهروندان خوزستانیکه در روزهای مختلف شاهد امدادرسانی کشور ایران به شهروندان سایر کشورها یا تلاش شهرداری تهران برای آبادانی شهرهای مذهبی عراق هستند، به طور قطع چشم انتظار دریافت کمک و مساعدت جدی از نهادهای داخلی هستند. چنین انتظاری برای مردمی که سالها طعم جنگ را چشیدهاندو سهم بزرگی در بقا و تثبیت نظام و انقلاب داشته و 80درصد درآمد نفتی کشور را تامین میکنند، خواسته غیرقابلتحققی نیست و باید تدبیری هرچه سریعتر برای این امر اندیشیده شود».(سرمقاله روزنامه همدلی/26 بهمن 1395)
2-«بحران امروز خوزستان بیتردید صرفاً برآمدی از باران بهاری امسال نیست و به مدیریت امروز و روزهای گذشته نیز بر نمیگردد، بلکه برخی مشکلات ساختاری و رویکردهای نهادینه شده در این استان، باعث شده است تا سیل، زخمهای واقعی این خاک را که زیر ریزگردهای ناکارآمدیمدیران پرادعا و کمکار پنهان شده بود، بازنماید. به هر حال رفع شرایط ناگوار فعلی نیازمند عزمی بالاتر از سطح مدیران استانی و رویکردی علمیتر و نوینتر به استان است. بیتردید اگر در دهههای گذشته به جای بیتوجهی و غفلت از مشکلات قابل پیشبینی این استان بهویژه در زمینه کمبود منابع آبی و افزایش ریزگردها، تدابیری هوشمندانه اندیشیده میشد و زیرساختهای لازم در نظر گرفته میشد، بارندگیهای روزهای اخیر این استان به جای تحمیل خسارتهای مالی و جانی و روحی به مردم غیور آن، حتی میتوانست، به تنهایی بخش بزرگی از مشکلات این منطقه را حل ورفع کند.»(سرمقاله روزنامه همدلی، 25 فروردین 98)
3- موارد پیشگفته در بند 1 و 2 هشدارهایی بود که نگارنده در دو بازه زمانی 95 و 98 نسبت به دو رویداد ریزگردها و سیلاب در خوزستان در همین روزنامه مطرح کرده است. شوربختانه مصائب و چالشهای استان ثروتمند و نفتخیز خوزستان به مثابه دردی عمیق، کهنه و دیر پای سالهاست در جان و روان مردمان این دیار سنگینی میکند و سخن گفتن از ظرفیتهای این استان در کنار دردها،زخمها و چالشهای آن تکرار مکررات و مشکلاتی است که سالهاست به طرق مختلف بیان و طرح شده است، اما دریغا که شنوندهای نداشته و ندارد و احساسات هیچمنجی و فریادرسی را بر نیانگیخت و چنین به نظر میرسد که تا کار به جاهای باریک نکشد و کارد به استخوان نرسد، کک کسی را نمیگزد!
4- سخن از تغییر استاندار و فرماندار و فلان مدیریا ضعف این دولت و آن دولت نیست، نگاه به خوزستان نیازمند تغییر است. خوزستان به عنوان بازوی اقتصادی ایران به گواهی اسناد تاریخی حتی در دوران پهلوی دوم نیز در تراز ملی مدیریت میشد، محمدرضا شاه فارغ از تقسیماتکشوری به صورت مستقیم و شخصا بر اداره خوزستان نظارت میکرد و اینگونه نبود که همچون چند دهه اخیر استان خوزستان به محل آزمون و خطای مدیران بیتجربه برای سکوی پرتاب به سایر استانها نگریسته شود. گویی این سرزمین به آزمایشگاه و محل آزمون و خطای مدیران کشور برای آزمودن توان و ظرفیت مدیریتیشان بدل شده است، مدیرانی که گاه از این خوان هم موفق عبور نمیکنند، اما گویی عنوان مدیریت در خوزستان –چهموفقوچهناموفق- دررزومهشان،کافی است تا راه را برای ارتقای مدیریتی وسیاسیشان هموار کند. اصراری بر مدیریت بومییا غیربومی بودن مدیران نیست، اما پیش از انقلاب تراز مدیران در خوزستان در تراز مدیران ملی و در زمره موفقترین و مجربترین مدیران کشوری بود، حال آنکه دهههاست استان خوزستان در اداره کشور به حاشیه رفته، که ضرورت دارد این رویکرد باید در اسرع وقت تغییر کند.به نظر میرسد تشکیل کمیته ویژه با اختیارات ویژه و نظارت رهبری و حضور روسای سه قوه و وزرا و مدیران مرتبط، گام فوری و ابتدایی برای اثبات تغییر رویکرد در رسیدگی به موضوع خوزستان است.
5- روزی روزگاری خوزستان قبله آمال بسیاری از ایرانیان بود، از دانشگاه و فرودگاه گرفته تا کارخانه و بیمارستان و ورزشگاه و سایر پدیدههای مدرن، پیش از آنکه در تهران و تبریز و اصفهان و شیراز نمود داشته باشد، در خوزستان خودنمایی میکرد. تغییر رویکرد عالی و ملی به خوزستان، تقلیل وتنزل جایگاه خوزستان و هم سطح دیدن آن با سایر مناطق، کاهش تراز و توان مدیران و خروج خوزستان از بهرهمندی از مدیریت تراز ملی در کنار 8 سال جنگ تحمیلی واثرات و تخریب همه زیرساختهای صنعتی و اقتصادی و تغییر اکوسیستم استان و اجرای دهها پروژه غیر کارشناسی،دستبرد به مواهب خدادادی استان از جمله برداشتهای ظالمانه و زورمدارانه از سرشاخههای رودخانههای آن، نفس خوزستان را بریده و به قیمت نابودی آن تمام شده است. بارانش سیلاب میشود، بادش ریزگرد، تابستانش خشکسالی و قحطی و فریاد مطالبهگریشان شنیده نمیشود، آیا شایسته است استانی با داشتن 5رودخانه بزرگ کشور، بیش از 5میلیون هکتار اراضی زراعی، قریب به 300 کیلومتر خط ساحلی و تولید بیش از 65درصد نفت کشور، با چنین مشکلات و مصائبی روبهرو باشد؟
6- خوزستان را دریابید، این مطالبه اهالی خوزستان است، آنها نه فریب خوردهاند، نه معاند نظام هستند و نه ابزار این طیف و آن طیف سیاسی. به وقت تجاوز به خاک میهن، جانانه از وطن دفاع کردند و اکنون هم سهمشان را نه از سفره انقلاب، بلکه از ثروت ومنابع خدادادی خود میخواهند، نه کمتر نه بیشتر، پاسخ مطالبهگری این مردم، گلوله، حذف و خشونت و بیتوجهی نیست. خوزستان باید به روزهای اوج خود در گذشته بازگردد، اگر نفت این کشور متعلق به همه ایرانیان است، حل مشکلات این استان هم نیازمند عزم ملی و مشارکت همگانی است.یقین بدانید نخبگان منطقهای استان بهترین مشاوران برای برونرفت از این بزنگاه هستند، اعتماد واعتنا به مردم خوزستان و قومیتهای نجیب و اصیل آن و پرهیز از امنیتی کردن مطالبات خوزستان و شنیدن صدای مطالبات آنان راهکار اساسی برای برونرفت از شرایط کنونی است. خوزستان فرزند ایران است، فرزندی که نیاز به توجه دارد، فقط همین.