- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
نه به دوست و دشمن دائمي، آري به منافع ملي
اعتماد: موضوعي وجود دارد كه ۴۳ سال است در سياست خارجي كشور مغفول مانده است، مسالهاي كه روزگاري به مرحوم اكبر هاشميرفسنجاني، رييسجمهور وقت گفتيم و باعث جنجال در سطح ملي شد. اولويت سياست خارجي كشور بايد پايان دادن به دوستي و دشمني دايمي و آغاز اولويت دادن به منافع ملي باشد. در دانش روابط بينالملل ما ميگوييم كه هيچ كشوري دوست و دشمن دايمي ندارد، بلكه منافع دايمي دارد. منافع ملي ما يك پديده ثابت است. شاقول سياست خارجي بايد منافع ملي باشد. هر كسي وزير امورخارجه كشورمان ميشود و هر كسي رييسجمهور باشد اعم از سيد ابراهيم رييسي، حسن روحاني، محمود احمدينژاد، سيد محمد خاتمي يا اكبر هاشميرفسنجاني، براي ارزيابي عملكردش به شاخصهاي منافع ملي نگاه ميكنيم.
معدل سياست خارجي يك دولت بر اين اساس تعيين ميشود كه منافع ملي مورد توجه قرار گرفته است يا شعار، تبليغات، صحبتهاي نمايشي و اقدامات شكلي. بنابراين سياست خارجي بايد اولويت اين باشد كه به دوستي و دشمني دايمي نه بگوييم و منافع ملي را تنها مبناي سياست خارجي قرار دهيم. در چنين شرايطي است كه ايران ميتواند در روابطش چه در منطقه، چه فرامنطقه، چه چندجانبه و در نهادهاي بينالمللي و چه در روابطش با سازمانهاي اقتصادي منطقهاي مانند اتحاديه اروپا، آسهآن و سازمان كشورهاي امريكايي به شكلي تعامل كند كه دستاوردهاي بزرگتري براي كشور به دست بيايد.
اگر در فضاي پيرامون خودمان نگاهي به روابط ديپلماتيك با كشورهاي ديگر بيندازيم، ميبينيم كه حتي برخي كشورهايي كه اعلام ميكنند دوست و همپيمان ما هستند، بهرغم هزينههاي كلاني كه ما براي آنها انجام دادهايم فرصت كافي را براي ما در كشورهاي خودشان به وجود نياوردهاند و بهرغم حمايتها و كمكهاي ما فرصتهاي بيشتر را به كشورهاي رقيب ايران مانند تركيه، پاكستان، عربستانسعودي و مصر واگذار كردهاند.
اگر دقت كنيم در همين مسائل منطقهاي كه دولتمردان جديد از جمله شخص رييسجمهور، سيد ابراهيم رييسي و برخي همفكران ايشان تبليغ ميكنند اولويت سياست خارجي كشور است، ميبينيم كه امروز كشورهاي منطقه عموما روي محور سعودي و عربي و قومي حركت ميكنند، نه بر محور تعامل وسيع با جمهوري اسلامي ايران. تجربه نشان داده است مادامي كه نتوانيم فراتر از شعارها و تبليغات، منافع خودمان را به گونهاي مطرح كنيم كه در منطقه براي ما جذابيت ايجاد شود، نميتوانيم تعامل گسترده با كشورهاي پيرامون خودمان ايجاد كنيم. در گذشته نشان دادهايم كه عملكرد صحيح در سياست خارجي بر مبناي منافع ملي ميتواند فضاي منطقه را به نفع ما تغيير دهد.
براي مثال عدم مداخله، يكي از شاخصهايي است كه ميتواند باعث استقبال كشورهاي منطقه از روابط حسنه با تهران شود. به همين خاطر است كه ايران با عربستان سعودي در دوران پادشاهي عبدالله بن عبدالعزيز، تا آستانه ائتلاف هم پيش رفت، تا جايي كه در دوران رياستجمهوري سيد محمد خاتمي، پادشاهي عربستان سعودي براي نخستينبار مانع گنجاندن ادعاهاي ارضي امارات متحده عربي نسبت به خاك و تماميت ارضي ايران در بيانيه پاياني شوراي همكاري خليج فارس شد و از اشاره به بحث ادعاي امارات نسبت به سه جزيره ايراني خليج فارس جلوگيري كرد.
اين دستاورد در رابطه با رياض ناشي از يك سياست خارجي مبتني بر واقعگرايي در روابط بينالملل و عدم تكيه بر دوستي و دشمني دائمي بود. در آن دوران ايران توانست با كشوري كه قبل از آن صحبت از نزاع و درگيري با آن ميشد، وارد همكاري و تعامل شود. اين رويكرد در سياست خارجي براي ايران دستاورد مثبت داشت.
ابزار رسيدن به سياست خارجي مبتني بر منافع ملي، بررسي علمي و تخصصي روابط و ديپلماسي است. نميتوان بر اساس شعارها و كليگوييهاي عام و غيردقيق، سياست خارجي مبتني بر منافع ملي تنظيم كرد. بايد به ياد داشته باشيم كه دنيا منظومهاي به هم پيوسته است كه نميتوانيد انگشت بر يك نقطه قرار داد و ادعا كرد كه فقط ميخواهيم با اين نقطه ارتباط برقرار كنيم، از آنجايي كه دنيا امروزه به صورت يك منظومه است همان نقطهاي كه ما قصد رابطه با آن داريم، در ارتباط با نقاط ديگر اين منظومه است، بنابراين رابطه ما با آن نقطه هم به نظمِ منظومه مورد نظر منعطف خواهد بود.
اگر ايران به نظم منظومه جهاني توجه نكند، همواره با تنش و چالش در روابط چه دوجانبه، چه منطقهاي و چه چندجانبه مواجه خواهد بود.