- تاریخ برگزاری کنکور سال ۱۴۰۴ مشخص شد
- وزارت آموزش و پرورش این فرهنگیان بازنشسته را مجددا به کار دعوت کرد
- گیلانشاه خالدار منقرض شد / وداع با پرنده ناب حیات وحش ایران + عکس
- تجمع جمعی از معلمان بازنشسته مقابل مجلس / جزئیات مطالبات فرهنگیان
- پیش بینی آب و هوای تهران در ۳ روز آینده
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- پیش بینی هواشناسی از وضعیت آب و هوا فردا سه شنبه ۲۹ آبان
- ۶ مرحله بهره مندی معلمان از رتبه بندی + جزئیات و لینک
- روز جهانی مرد ۱۴۰۳ چه روزی است؟ هدف از روز جهانی آقایان
- حقوق این پرسنل آموزش و پرورش در سال آینده افزایش می یابد
مداحی برای هایده و مهستی و دلکش، امر ساده ای که عجیب شده!
چرا فکر می کنیم امام حسین فقط برای آنی است که جای مُهر بر پیشانی دارد!
به گزارش عصر ایران، حاج اکبر مولایی از مداحان قدیمی پایتخت در یک برنامه اینترنتی که اتفاقا مجری آن هم محمد حسین پویانفر، مداح مشهور تهران است، درباره فضای محرم پیش از انقلاب می گوید: «هر هفته مرتب برای هنرمندان مشهور و خوانندگان جلسه روضه داشتم و هر هفته خانه یک نفر مثلا خانه هایده، مهستی و دلکش روضه می خواندم.»
شبکه های اجتماعی پر شد از این بخش از گفت و گوی این پیرغلام امام حسین(ع). خیلی از ما شاید باور نمیکردیم که هایده و مهستی هم در خانه شان برای شهید کربلا روضه به پا میکردند.
البته تقصیری هم نداریم. چندصباحی است که دینداری و عشق به اهل بیت در ظاهر آدمها خلاصه میشود. کسی اگر کمی ریش داشته باشد، یقه ای بسته و تسبیحی به دست داشته باشد، می گوییم او مومن است و اگر کسی خلاف این باشد در دسته بی دین ها قرار میگیرد.
همین تعجب امروز ما از روضه خانگی هایده برای این است که فکر میکنیم امام حسین فقط برای آنی است که جای مُهر بر پیشانی دارد.
آنقدر جامعه به خودی و غیر خودی تقسیم شده است که مردم باور نمیکنند، فلان خواننده هم میتواند عزادار نوه پیامبر باشد. باور نمی کند که فلان بازیگر هم میتواند در ماه رمضان روزه دار باشد.
الان وقتی جوانی که ظاهر امروزی به نماز می ایستد، با خود میگویند، «به قیافهاش نمی خوره نماز بخونه!». کاش می توانستیم به این مرحله از درک برسیم که دیندار و مومن بودن به تقواست و نه به ظاهر.
همین ظاهرگرایی ها باعث شده است که دین را ظاهری ببینیم. چه راست گفت مولوی در داستان موسی و شبان که «ما درون را بنگریم و حال را - كی برون را بنگریم و قال را؟»
خیلی از ما ایران را دوست داریم. برای امام حسین گریه میکنیم و چه اشتراکاتی بالاتر از این که ما در کنار هم باشیم و اینقدر با فاصله با هم زندگی نکنیم. دو قطبیهای ایجاد شده در جامعه را ببیند تا متوجه این اختلاف شوید. در جامعهای مثل ایران، آدمها مثل تک درختهای در کویر از هم فاصله دارند.
چرا باید رفتن به ترکیه و کربلا تبدیل به یک نزاع اجتماعی در کشور شود؟ پاسخ این سوال روشن است. چون نیازهای هم را درک نکردیم. فقط یاد گرفته ایم همدیگر را متهم کنیم. اعتقادی به احترام گذاشتن به حال یکدیگر نداریم.
دوست داریم همه مثل ما باشند. مگر همه کسانی که به جبهه رفتند و با عراق جنگیدند، مثل هم بودند؟ مثل هم فکر میکردند؟
مصاحبه این مداح قدیمی، تلنگر خوبی برای همه ما بود. ظاهر بین نباشیم، به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم تا ببینم چقدر حال دل جامعه خوب خواهد شد.
اگر یاد بگیریم که همه مثل ما نیستند، قطعا شاهد کم شدن ریا و ریاکاری در جامعه خواهیم بود. دیگر احتیاجی نیست برای گرفتن وام، و الضَّالِّینَ نماز را چنان بکشیم که نفس کم بیاوریم. کاش میشد در جای جای کشور این بیت حافظ را نصب کرد.
«حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را»