- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
تحرکات تازه باکو و سیاست پیش روی جمهوری اسلامی ایران
نواندیش- پرهام غنی: در حالی که طی هفته های اخیر بیشتر توجهات به سمت مرزهای شرقی کشور معطوف شده بود، ناگهان اظهارات و رخدادهایی صورت پذیرفت که نگاه ها را از سمت شرق به سمت مرزهای شمال غربی در منطقه قفقاز جنوبی برد. باید اذعان کرد که امروز طبق پیش بینی های یک سال پیش در جریان جنگ قره باغ، اثرات پیروزی محور ترکی، پاکستانی و اسرائیلی بر امنیت ملی ما و ژئوپلتیک منطقه به تدریج در حال نمایان شدن است.
سال گذشته در روزهای اوج جنگ قره باغ بسیاری از تحلیلگران هشدار می دادند که مبادا قره باغ از دست ارمنستان برود که اگر این چنین شود تهدید ژئوپلتیکی بزرگی متوجه ما خواهد شد، متاسفانه به دلایل عمده ای از جمله حمایت قدرت های مداخله گر و همچنین انفعال روس ها بخشی از این منطقه از دست رفت و حالا ایروان بعد از سال ها دست پایین تر را پیدا کرده است، دست پایینی که تردید نکنید در بلند مدت بیش از این ها به ضرر ما خواهد بود. حالا در کمتر از یکسال، اتفاقات روزها و هفته های اخیر از بازداشت برخی رانندگان کامیون های ایرانی گرفته تا سخنان گستاخانه مقامات جمهوری آذربایجان و حضور پررنگ ترکیه، پاکستان و رژیم صهوینیستی نشان داد که نگرانی های مورد اشاره کاملا منطقی بوده است.
حضور ترکیه، پاکستان و اسرائیل در کنار باکو؛ زنگ خطری جدی برای امنیت منطقه
به هیچ روی نباید از کنار رزمایش مشترک باکو با شرکای خود یعنی پاکستان و ترکیه به سادگی گذشت، این تمرین نظامی می تواند خود زنگ خطر جدی در راستای کسب آمادگی برای آغاز جنگی تازه از سوی طرف آذری باشد؛ اسلام آباد پس از پیروزی طالبان و نقش آفرینی موثر خودش در این راستا حالا با اعتماد به نفس بیشتری در منطقه نقش آفرینی می کند و این خود یک بعد خطرناک ماجرا است. نقش ترکیه هم که نیاز به توضیح ندارد، قیم همیشگی باکو که سال ها است رییس جمهوراش با توهم ساخت ملت ترک سر بر بالین می گذارد!
در سوی دیگر ماجرا اظهارات روزهای اخیر کارشناسان و نمایندگان مجلس جمهوری آذربایجان نشان می دهد این کشور به لطف حمایت های ترکیه؛ پاکستان و البته رژیم صهیونیستی دوباره اعتماد به نفس عجیب و کاذبی برای پیگیری توهمات اش پیدا کرده است.
مجموع تحولات حاکی از آن است که تهدیدی بی نهایت جدی در مرزهای شمال غربی کشور در آستانه شکل گیری است و اگر امروز برای آن چاره ای اندیشیده نشود بی شک این تهدید روز به روز تهدید بزرگ تر خواهد شد.
خوشبختانه گسیل نیروهای زمینی سپاه و ارتش با حجم بالایی از تجهیزات به مرز ارس اقدامی بی نهایت درست و خردمندانه در مقطع فعلی بود، این اقدام نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران به درستی ابعاد تهدید را حس کرده است.
این مساله به قدری مهم و حیاتی است که ما می بایست از تمامی ظرفیت های نظامی و دیپلماتیک خود برای مقابله با آن بهره بگیریم، حضور نظامی رژیم صهیونیستی که سال ها است سودای فعال کردن شکاف های قومیتی در ایران و حمایت از اقلیت تجزیه طلب را در سر می پروراند به همراه ترکیه ای که رهبرانش با نوعثمانی گری اهداف اقتصادی و سیاسی متعددی را در نفوذ به قفقاز جنوبی دنبال می کنند تهدیدی بی نهایت جدی برای امنیت ملی ما خواهد بود و جای هیچ چشم پوشی و اغماضی ندارد.
سال گذشته در جریان جنگ 44 روزه قره باغ اگرچه باکو به لطف کمک های نظامی ترکیه، اسرائیل و پاکستان توانست بخش های مهمی از خاک قره باغ را پس بگیرد، اما تردید نکنید که این این پایان کار نیست، هنوز بخش های مهمی از منطقه قره باغ در اختیار جمهوری خودخوانده آرتساخ قرار دارد که تعیین تکلیف نشده است، همزمان ترکیه نیز که همواره بر ایده "دو دولت یک ملت" با آذبایجان تاکید کرده به شدت خواهان ایجاد کریدور اقتصادی مورد نظر خود برای رسیدن به دریای کاسپین و تضمین نفوذ در سراسر قفقاز جنوبی است.
در این بین جمهوری اسلامی ایران که تهدید را حس کرده باید از تمامی ظرفیت خود برای خنثی کردن آن بهره بگیرد، یکی از این ظرفیت ها حوزه دیپلماسی است، دستگاه دیپلماسی ما باید برای فعال تر کردن مسکو در قفقاز جنوبی تلاش مضاعفی به کار ببندد و ایجاد ائتلافی میان ایران، ارمنستان و روسیه را در دستور کار خود قرار دهد، یکبار روسیه از ظرفیت ما در سوریه نهایت بهره برداری را کردو حالا نوبت ما است تا از ظرفیت روسیه در قفقاز نهایت بهره برداری را کنیم.
اما شاید این پرسش به وجود آید که چرا جمهوری اسلامی ایران باید برای فعال تر کردن مسکو در قفقاز جنوبی تلاش کند؟!
بر هیچ کس پوشیده نیست که قفقاز در کنار آسیای مرکزی و حتی شرق اروپا از دیرباز زمین بازی روس ها بوده و این کشور نفوذ فوق العاده ای در این مناطق دارد، در جریان جنگ سال گذشته هم اگرچه مسکو به دلیل برخی ملاحظات از جمله خصومت با نیکول پاشینیان نخست وزیر به نسبت غرب گرا ارمنستان حمایت همیشگی را از متحد دیرینه خود یعنی ارامنه نداشت، اما این کشور باز هم در لحظه ای که احساس کرد احتمال از دست رفتن تمامی قره باغ و بسط نفوذ آنکارا در این منطقه وجود دارد به سرعت وارد عمل شد و توانست با میانجیگری خود ضمن برقراری آتش بس نیروهای حافظ صلح روسی را در مناطق مورد اختلاف مستقر کند، یکی از نکات جالب هم مخالفت کرملین با حضور نیروهای ترک بود که نشان داد روس ها تمایلی به حضور و نقش آفرینی بیش از اندازه ترکیه در حیات خلوت خود ندارند. ضمن اینکه هدف بلند مدت باکو تسخیر تنگه زنگزور و قطع دسترسی ایران به خاک ارمنستان است، اتفاقی که تحت هیچ شرایطی نباید رخ دهد.
روسیه بارها نشان داده است که به مانند ایران هرگونه تغییر ژئوپلتیکی در منطقه آسیای غربی و قفقاز را نمی پذیرد، اتفاقا یکی از مهم ترین عواملی هم که باعث ائتلاف موثر تهران و مسکو در سوریه شد همین بود که ایران و روسیه هر دو معتقد بودند هرگونه تغییری در مرزهای این کشور که در مقطعی بحث آن مطرح بود قابل قبول نیست، مسکو حتی در جریان برگزاری همه پرسی استقلال کردستان هم اگرچه به دلیل ملاحظات همیشگی خودش جانب احتیاط را رها نکرد اما همزمان نشان داد که مخالف آن است. روس ها همچنین همواره یکی از مخالفان جدی حضور قدرت های فرا منطقه ای در حاشیه دریای کاسپین بودند و حالا کمی عجیب است که در مورد حضور ترکیه و پاکستان موضع سفت و سختی اتخاذ نکرده اند.
جمهوری اسلامی ایران همانگونه که در جریان بحران سوریه نقش پررنگی در اقناع مسکو برای نقش آفرینی گسترده داشت اکنون نیز با اتکا بر دیپلماسی خود می تواند روس ها را نسبت به اهداف بلند مدت ترکیه و حتی خطر حضور پاکستان در قفقاز جنوبی هوشیار کند، ما باید با تکیه بر مفاد کنوانسیون حقوقی دریای خزر به روسیه گوشزد کنیم که حضور کشورهای دیگر و اساسا بر هم خوردن بیش از پیش توازن قوا میان باکو و ایروان چه تبعاتی برای امنیت ملی تهران و مسکو خواهد داشت. ایران و روسیه باید برای برقراری موازنه قوا میان آذربایجان و ارمنستان در منطقه و ناکام گذاشتن برنامه های بلند مدت آنکارا و البته رژیم صهیونیستی بیشترین همکاری را با یکدیگر داشته باشند و این دقیقا همان چیزی است که ما باید تلاش کنیم تا روس ها را برای انجام آن اقناع سازیم.
بدون شک روسیه همان کشوری است که در مقطع فعلی می توانیم برای بر هم زدن بازی در این منطقه حداقل در کوتاه مدت و میان مدت روی آن حساب کنیم چرا که این کشور می تواند معادلات بازی را به ضرر باکو و آنکارا بر هم زند، ما باید با ابزار مسکو در قفقاز جنوبی بهترین بازی ممکن را به نمایش بگذاریم، تهران باید هر طور که شده روسیه را از لاک احتیاط برای ایفای نقشی موثر و فعال خارج کند.