- وزیر خزانه داری ترامپ (وزارت تحریم) معرفی شد: اسکات بسنیت کیست!؟
- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
بهشتی پور: تعامل سازنده، سازشکاری و وادادگی نیست
دور پنجم گفت و گوهای هسته یی میان ایران و گروه 1+5 برای تدوین سند نهایی توافق در حالی در وین اتریش در حال برگزاری است که دو طرف تلاش می کنند تا 29 تیر-پایان موعد 6 ماهه یی که در توافق اولیه میان دو طرف برای رسیدن به توافق نهایی تعیین شد-، به این هدف دست یابند؛ هرچند بسیاری از تحلیلگران بر این نظرند که با توجه به حجم بالای اختلاف ها میان دو طرف از یک سو و تلاش آنها برای پی ریزی توافق محکم و پایدار، ممکن است 6 ماه دیگر نیز به مهلت نخست اضافه شود.
گروه پژوهش های خبری برای تحلیل و بررسی روند گفت و گوهای هسته یی، به گفت و گو با حسن بهشتی پور تحلیلگر مسایل بین المللی و مدیر پیشین شبکه ی عربی زبان العالم نشست.
بهشتی پور در این گفت و گو هم از سیاست های هسته یی در دوره های گذشته دفاع کرد و هم رویکرد هسته یی دولت تدبیر و امید را تحسین کرد و آن را ثمربخش دانست. وی تاکید کرد که تیم مذاکره کننده ی هسته یی ایران به هیچ وجه توافقی را امضا نخواهند کرد که تضمین کننده ی منافع ملی کشورمان نباشد.
در این گفت و گو مسایلی از جمله میزان اعتماد به گروه 1+5، عملکردها و رویکردهای متفاوت دولت روحانی با دولت پیشین، مقایسه ی نگرانی های دلسوزان و «کاسبان تحریم» و تفاوت تعامل سازنده با وادادگی و سازش نیز مورد بررسی قرار گرفت.
در ادامه متن کامل گفت و گوی ایرنا با حسن بهشتی پور آمده است؛
***ایرنا: آقای بهشتی پور! شما کارشناس مسایل اروپای شرقی هستید؛ پس بهتر است نخستین پرسش از شما درباره ی تاثیر تحولات این حوزه بویژه وضعیت اوکراین بر روند گفت و گوهای هسته یی باشد. این مساله طی هفته ها و ماه های گذشته در فضای رسانه یی بسیار مطرح شده است که وضعیت اوکراین که باعث شکاف روسیه و غرب شده است، گفت و گوهای هسته یی را با مشکل رو به رو کند. آیا شما موافق این نگاه هستید؟
**بهشتی پور: برخی علاقه مند هستند که با توسل به زور هم که شده این دو موضوع را با یکدیگر پیوند دهند. اما من معتقدم که ما نباید دچار توهم تحلیلی شویم و درک ما از مسایل باید بر مبنای واقعیت ها باشد. من بیش از 30 سال است که درگیر بحث های مرتبط با رویدادهای این منطقه حتی در زمان شوروی بوده ام. فکر می کنم دو نکته در اوکراین خیلی از نظر ایرانی ها قابل توجه است. اولین نکته این که اوکراین به دنبال فروپاشی شوروی بعد از روسیه و آمریکا سومین قدرت بزرگ هسته یی در دنیا بود. مقدار سلاح های هسته یی که بعد از فروپاشی روسیه برای این کشور باقی مانده بود از چین، فرانسه، انگلیس که قدرت های هسته یی دیگر جهان بودند و همچنین از هند و پاکستان –البته پاکستان در آن زمان هنوز آزمایش های هسته یی خود را انجام نداده بود- بیشتر بود.
مسوولان آمریکا به «لئونید کوچما» رییس جمهوری پیشین اوکراین پیشنهاد کردند که سلاح های هسته یی خود را نابود کند و بخشی از آن را در اختیار روس ها قرار دهد تا اول این که طرف مقابل اوکراین، روس ها باشند؛ دوم این که تلقین کردند این سلاح ها جز فشار و محدودیت چیزی برای شما به ارمغان نخواهد آورد. بنابراین آمریکا متعهد شد که در ازای خلع سلاح اوکراین سالیانه 700 میلیون دلار به منظور بازسازی اقتصادی و تغییر حکومت از اقتدارگرای کمونیستی به حکومت دموکراتیک به این کشور کمک کند. اوکراین که حفظ سلاح های هسته یی را برای رفع نگرانی امنیتی خود در آینده مفید می دانست، اما با وعده ی آمریکا مبنی بر وجود نداشتن فضای تهدیدزا تن به این توافق داد. بنابراین قراردادی میان آن ها (آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه و چند کشور دیگر در یک سو و اوکراین درسوی دیگر) در سال 1994 در بوداپست بسته شد. آن ها تعهد دادند که در ازای تحویل سلاح های هسته یی، تمامیت ارضی اوکراین را حفظ و هیچ گونه تعدی (دست اندازی) به این کشور صورت نخواهد گرفت. بنابراین، اوکراین این توافق نامه را به منظور حفظ تمامیت ارضی و امنیت خود پذیرفت.
«ویکتوریا نولاند» دستیار وزیر امور خارجه ی آمریکا چندی پیش در گفت و گویی که فیلم آن نیز موجود است، اظهار داشت که«ما تا کنون پنج میلیارد دلار برای اوکراین هزینه کرده ایم.» برخی ممکن است دچار این شبهه شوند که آمریکا برای راه اندازی انقلاب مخملی این همه هزینه را متقبل شده است. اما باید این موضوع را نیز در نظر داشت که آمریکا نه تنها به اوکراین بلکه به سایر جمهوری های جدا شده از شوروی چنین کمک هایی را –البته کمی کم تر- اعطا کرده بود. در مجموع مشاهده می کنیم که آمریکا تنها پنج میلیارد دلار پرداخت و از پرداخت بقیه ی آن طفره رفت و این موضوع بارها موجب رنجش و نارضایتی کوچما شد.
دومین نکته ی مهم و تجربه ی بزرگ راجع به اوکراین این است که ملتی که به دنبال تعیین سرنوشت خود در کف خیابان ها باشد (مانند سال 2004 و امروز) باعث دخالت و تعیین تکلیف کشورهای دیگر خواهد شد. بنابراین کارشناسان و نیروهای متخصص در اوکراین لازم است به مشورت بنشینند و بدون دخالت های خارجی راهی برای برون رفت از این بحران بیابند.
***ایرنا: تجربه ی این موضوع برای کشور ما چیست؟ اگر کشورهای غربی به توافق خود با اوکراین پایبند نبوده اند پس چه تضمینی وجود دارد که در مورد ما صادق باشند؟
**بهشتی پور: این موضوع برای ایرانی ها می تواند به عنوان تجربه راهگشا باشد. آن ها ابتدا در پی از بین بردن سلاح های هسته یی اند اما به تعهدهای خود عمل نمی کنند. دیدیم که روسیه چه طور شبه جزیره ی کریمه را به تصرف خود درآورد و تمامیت ارضی این کشور را برخلاف توافق میان آن ها نقض کرد. این در حالی است که در قرارداد آلماتی سال 1992 نیز همگان توافق کردند که این مرزها بدون تغییر باقی بماند.
بهتر است به جای این که ما به طور مستقیم وارد درگیری های اوکراین شویم –که البته توجه به آن نیز لازم است- آن چه بر ایران تاثیر گذاشته است و با ما ارتباط پیدا می کند در اولویت توجه قرار گیرد. چند نکته وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نیست؛ نخست این که آن ها توافق می کنند، اما به آن ناقص عمل خواهند کرد. تجربه ی اوکراین نشان می دهد که مردم ما اگر بخواهند در کف خیابان سرنوشت خود را تعیین کنند، نمی توانند از مداخله ی کشورهای دیگر در امان بمانند. اگر ایرانیان نیز با مشارکت و همکاری خود سعی در اداره ی کشور داشته باشند چنان که در انتخابات سال قبل (سال 1392) این اقدام را انجام دادند و مورد تحسین جهان قرار گرفتند، می توانند کشور را با اتکای بر خود اداره کنند. بنابراین اتحاد و یکپارچگی موجب خواهد شد که دشمنان ایران نتوانند از این موقعیت سوء استفاده کنند.
خوشبختانه رهبری و ساختار کشور ما این توانایی را دارد تا در مواقع مهم توطئه ی دشمنان را خنثی کند و گاهی نیز می تواند تهدیدها را به فرصت تبدیل کند؛ مانند اوت سال1990 (مرداد ماه 1369) که به دنبال حمله ی نظامی صدام به کویت، نیروهای آمریکایی به عراق حمله کردند و این کشور مجبور به عقب نشینی از خاک کویت شد. در داخل کشور ما عده یی بر این امر پافشاری می کردند که ما باید از صدام حسین حمایت کنیم؛ زیرا که صدام مثل «خالد بن ولید» سردمدار لشکر اسلام است که در برابر کفر و جبهه ی منافقان قد علم کرده است. برخی نیز بر این عقیده بودند امروز بهترین فرصت است که با آمریکا و غرب متحد شویم و علیه صدام جنایتکار که این همه هزینه های مالی و جانی بر کشور ما تحمیل کرده است، دست به کار شویم. اینجا بود که یک انسان خردمندی چون آیت الله خامنه ای اعلام کرد که کشور ما موضع بی طرفی اتخاذ کرده است؛ اما این بی طرفی از نوع فعال است. به این معنا که تجاوز ارتش صدام به کویت را محکوم می کنیم؛ زیرا که این تجاوز آشکار مشابه حمله ی عراق به کشور ما بوده است. از سوی دیگر وی تجاوز آمریکا به کشورهای منطقه را محکوم کرد که غرب نباید هر کشوری را که تشخیص داد مورد حمله ی نظامی قرار دهد. بنابراین اگر ما دقت کنیم می توانیم تهدیدهایی را که در اطراف مان اتفاق می افتد به فرصت تبدیل کنیم. مشابه همین قضیه را در ارتباط با طالبان داشته ایم؛ زمانی که طالبان 9 نفر از دیپلمات های کشورمان را در مزار شریف به شهادت رساندند ایران آن را از تهدید به فرصت تبدیل کرد.
متاسفانه ما در رسانه های خود حتی یادی از این رویدادها نیز نمی کنیم؛ چرا که همیشه به دنبال جناحی تعریف و تفسیر کردن مسایل هستیم و نگاه ملی از تحلیل های ما رخت بربسته است.
***ایرنا: آیا در ارتباط با توافق ژنو نیز تحلیل و تفسیرهای جناحی وجود دارد یا این که نقد و انتقادها دلسوزانه است؟
**بهشتی پور: تیم مذاکره کننده ی کشورمان توافقی را در زمینه ی موضوع هسته یی با گروه 1+5 امضا کرده است و برخی افراد در داخل ایران به درستی نگرانند. یکی از دلایل نگرانی آن ها بی اعتمادی به غرب است که آن ها به قراردادهای خود پایبند نخواهند بود؛ زیرا که گذشته ی این کشورها و تجارب تاریخی آن ها گواهی بر این مدعا است. این افراد عقیده دارند که وقتی ما یک سری امتیازهایی که مورد نظر غرب است به آن ها بدهیم برای ادامه ی گفت و گوها دستی خالی خواهیم داشت و دیگر اهرمی برای فشار بر آن ها وجود ندارد. این نگرانی اگر از نوع دلسوزی باشد اشکالی ندارد –که به نظر من برخی از آن ها دلسوزی است- اما برخی از این نگرانی ها نوعی کاسبی هستند که بنده به آن ها توجهی ندارم و مورد نظر من نیستند.
نکته ی اول این است که ما باید به این امر توجه داشته باشیم ایران در چه شرایطی قرار داشته که پشت میز مذاکره حاضر شده است. اما این دوستان نگران، شرایط کشورمان را در نظر نمی گیرند. نوع تاکتیک ها و سیاست هایی که اتخاذ می شود برای برون رفت از بحران اهمیت بالایی دارد.
نکته ی دوم این است که ما موضوع هسته یی را در درون کشورمان بومی سازی کرده ایم؛ یعنی مرحله ی طراحی، اجرا و بهره برداری که سه دانش بسیار مهم در فناوری هسته یی است، بومی شده است و با وجود نهادینه شدن این فناوری در جوانان و دانشمندان ما، هیچ قدرتی توان بازگیری آن را نخواهد داشت؛ چرا که ما از خارج کشور دانشمند و فنون این علم را وارد نکرده ایم؛ بلکه خود آن را به نتیجه رسانده ایم. پس این یک دانش تخصصی و پیشرفته است و فقط نیز مرتبط با موضوع هسته یی نیست. ما در زمینه های دیگری همچون «نانو تکنولوژی»، لیزر، فیزیک، شیمی، شیمی-فیزیک و تمام دانش های پایه یی که مربوط به این مجموعه می شود نیز رشد چشمگیری داشته ایم. نکته یی که در این ارتباط حایز اهمیت است توسعه ی همگون در زمینه های علمی است. بنابراین ما در توافق ژنو پذیرفته ایم مجموعه یی از اقدام هایی را که سبب اعتماد غرب نسبت به فعالیت های هسته یی صلح آمیز ما می شود، انجام دهیم. ما می دانیم که غرب نگران سلاح های هسته یی ما نبوده است و دایم به دنبال بهانه گیری است.
***ایرنا: رویکرد دولت قبلی و دولت روحانی در برابر این بهانه ها چگونه بوده و کدام یک موثرتر عمل کرده است؟
**بهشتی پور: رویکرد دولت قبل این بود که ما باید محکم در برابر غرب بایستیم. حتی اگر مذاکره یی نیز شکل می گرفت، این مذاکره ها بیشتر پیرامون مسایلی بود که طرف غربی تمایلی به آن ها نداشت. اما در پاسخ به این که چرا به این صورت با گروه 1+5 مذاکره می کردیم باید عرض کنم که تحلیل رییس جمهوری پیشین کشورمان بر این امر استوار بود که موضوع هسته یی ایران دیگر تمام شده است. بنابراین، پرونده ی هسته یی در سال 1386 زمانی که میان «علی لاریجانی» سر مذاکره کننده ی ارشد تیم پیشین کشورمان و «محمد البرادعی» مدیر کل پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی، در 6 بند تمام شد، از نظر دولت قبلی پرونده ی هسته یی ایران بسته شد.
این در حالی است که طرف مقابل ما چنین موضوعی را به هیچ عنوان قبول ندارد و نمی پذیرد که موضوع هسته یی کشور ما حل شده است. ما می توانیم بگوییم برای برطرف کردن شبهه ها با شما وارد مذاکره شویم؛ اما در ارتباط با اصل موضوع هسته یی با شما گفت و گو نخواهیم کرد. این موضوعی بود که در طول مذاکره های تیم گفت و گو کننده ی هسته یی کشورمان به ریاست «سعید جلیلی» همواره مورد نظر بود؛ این تیم عقیده داشت که به شبهه ها جواب داده شده است و بقیه ی مسایل بهانه جویی های غرب است.
اینجا بود که دشمن تاکتیک (روش) خود را در چند مورد تغییر داد: اول آن که آمریکا سیاست بوش پسر را کنار گذاشت؛ سیاستی که بر اساس آن «کاندولیزا رایس» وزیر امور خارجه ی وقت آمریکا اعلام می داشت که ایران باید غنی سازی خود را متوقف کند و ما هرجا، با هر کس و هر زمانی که ایران پیشنهاد کند مذاکره خواهیم کرد.
بعد از روی کار آمدن اوباما این رویکرد تغییر یافت؛ وی اظهار داشت که ایران می تواند ضمن غنی سازی به گفت و گوها نیز ادامه دهد و این امر تنها به شرطی اتفاق خواهد افتاد که ما با ایران راجع به اصل غنی سازی مذاکره کنیم و در کنار گفت و گو از اهرم تحریم نیز استفاده می کنیم. بنابراین دکترین (نظریه) مذاکره و فشار (تحریم) در صدر برنامه ی حل موضوع هسته یی با ایران قرار گرفت. آمریکا در ابتدا قطعنامه های زیادی علیه کشور ما صادر کرد که 2 مورد از آن ها در زمان لاریجانی و بقیه در زمان جلیلی اتفاق افتاد. اما ایران بدون اعتنا به آن به فعالیت هسته یی خود ادامه داد تا آن جایی که آمریکا قبول کرد اول: ایران غنی سازی خود را بیش از20 درصد (نه 5 درصد) افزایش ندهد. دوم: تاسیسات فوردو را تعطیل کند و سوم این که اورانیوم غنی شده ی خود را –برای دریافت اورانیوم با غنای بیشتر- به خارج بفرستد.
ایران در آن زمان غنی سازی 20 درصد نیاز داشت، بنابراین برخی کشورها داوطلب شدند تا میزان اورانیوم غنی شده ی مورد نیاز کشورمان را تامین کنند. از این رو، مناقصه یی شکل گرفت و سرانجام روسیه و فرانسه برنده ی این مناقصه شدند. بنابراین قرار شد که روسیه اورانیوم غنی شده ی 20 درصد و فرانسه نیز صفحه ی سوخت را تحویل ایران بدهند. آن ها مدعی شدند که ایران باید یک هزار و 200 کیلوگرم اورانیوم 5 درصد را بیرون از مرزهایش به آن ها تحویل دهد و 120 کیلوگرم اورانیوم غنی شده ی 20 درصد تحویل بگیرد (وقتی 5 درصد به 20 درصد تبدیل می شود از مقدار آن نیز کاسته می شود بنابراین مقدار تعیین شده منطقی بود).
کشور ما به غرب اعتمادی نداشت که وقتی چنین معامله یی در بیرون از مرزهای ایران صورت می گیرد آن ها این مقدار را به ایران تحویل خواهند داد یا خیر. از این رو، ترکیه و برزیل به دنبال چراغ سبز اوباما در پی وساطت برآمدند و خواستار آن شدند که ایران این مقدار اورانیوم را به صورت امانی در استانبول قرار دهد و طرف مقابل نیز به همین کار مبادرت کند. اما آن ها قراردادی را که با تلاش های فراوان « لوییز ایناسیو لولا داسیلوا» رییس جمهوری پیشین برزیل و «رجب طیب اردوغان» نخست وزیر ترکیه و دیدار آن ها با احمدی نژاد در تهران رو به پیشرفت بود، نپذیرفتند. علت نیز آشکار است که همه ی این مسایل بهانه یی بیش نبود؛ زیرا آن ها بیان داشتند ایران باید 2 هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده ی 5 درصد در ازای دریافت 120 کیلوگرم اورانیوم غنی شده ی 20 درصد تحویل دهد (زیرا این گفت و گوها بیش از یکسال به طول انجامیده بود). می بینیم که اینجا نیز غرب در پی تغییر روش بوده است و اوباما نیز تا کنون بارها اقدام به چنین کاری کرده است.
***ایرنا: برخی بر این باورند آمریکا به طور واقعی و نه بهانه جویانه به دنبال حل موضوع هسته یی با کشور ماست. با توجه به رویکرد نرم حزب دموکرات و در صدر آن شخص اوباما، نسبت به رویکرد ستیزه جویانه و سخت افزاری جمهوری خواهان این کشور از یک سو و نیاز دموکرات ها برای حفظ محبوبیت خود برای کسب آرای بیشتر در انتخابات 2016 و بحران اقتصادی از سوی دیگر، می تواند موجب تلاش اوباما برای حل موضوع هسته یی ایران باشد تا بتواند این موفقیت را در پرونده ی خود ثبت کند.
**بهشتی پور: این استدلال درست است. اما این استدلالی است که بیان می دارد چرا آمریکا نیاز دارد با ایران به توافق برسد. این بعد سیاست داخلی آمریکاست. اما «جان کری» وزیر امور خارجه ی آمریکا به نکته ی دیگری اشاره دارد. وی چندی پیش در گفت و گویی با تارنمای «سی بی اس» (یکی از بزرگترین شبکه های رادیویی و تلویزیونی آمریکایی) اظهار داشت: ایران زمانی 124 سانتریفوژ داشت (در زمانی که روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود) و قصد داشت با ما مصالحه (سازش) کند، ما نپذیرفتیم؛ امروز ایران 19 هزار سانتریفوژ دارد و ما چاره یی جز مذاکره و گفت و گو نخواهیم داشت؛ زیرا که این تعداد سانتریفوژ چه بسا که روز به روز افزایش یابد.
بنابراین، تنها مساله ی انتخابات آمریکا و پیروزی سیاسی و غیره مطرح نبوده است، بلکه آن ها متوجه این قضیه شده اند که با وجود تاثیری که تحریم ها بر زندگی مردم برجای گذاشته، بر روی توان و فعالیت های هسته یی ایران تاثیری نگذاشته است. از این رو آمریکا برای جلوگیری از توان هسته یی ایران وارد گفت و گو و مذاکره با مسوولان کشورمان شده است.
***ایرنا: اگر بجای دموکرات ها، جمهوری خواهان در آمریکا بر سر کار بودند، باز هم شرایط به همین نحو پیش می رفت و از همین تاکتیک ها برای حل موضوع هسته یی ایران استفاده می شد؟
**بهشتی پور: اگر جمهوری خواهان بر روی کار بودند که به هیچ وجه مذاکره نمی کردند. آن ها افرادی غیرمنطقی هستند. عده یی در کشورمان که ایران را به خاطر اقدام های سال 2003 (1382 خورشیدی) در مقابل غرب سرزنش می کنند که چرا تیم هسته یی ما در آن مقطع کوتاه آمد به این واقعه ی تاریخی توجهی ندارند که ایران در شرایطی غنی سازی اورانیوم را تعلیق کرد و تعلیق داوطلبانه را پذیرفت که با این اقدام دو کار مهم انجام داد؛ اول این که تهدید دشمن را که به شدت علیه ایران بود برطرف ساخت؛ زیرا بوش پسر بعد از حمله به افغانستان، آماده ی حمله به ایران بود و حتی مراکز ایران را برای حمله ی نظامی مشخص کرده بود. بنابراین ایران فرصت تاریخی خوبی را برای خود آفرید؛ دوم این که ایران حجت خود را بر جهان تمام کرد. از این رو، جهان به این موضوع توجه داشت که با وجود دو سال تعلیق غنی سازی از طرف ایران، هیچ گونه پیشرفتی در این گفت و گوها از طرف غرب حاصل نشد. بنابراین، توافق میان ایران از یک سو و فرانسه، انگلیس و آلمان از سوی دیگر بی نتیجه ماند؛ زیرا که آمریکا نمی خواست چنین موضوعی حل و فصل شود. این موضوع تجربه یی شد تا بعد از آن در گفت و گوهای هسته یی آمریکا را نیز مشارکت دادند زیرا که رسیدن به نتیجه با سهولت بیشتری صورت گیرد. در مجموع، ایران نه تنها تسلیم نشد، بلکه با تعلیق غنی سازی خود فرصتی به دست آورد تا همکاری خود را مبنی بر فعالیت های هسته یی صلح آمیز به جهانیان نشان دهد.
***ایرنا: به نتیجه نرسیدن گفت و گوهای هسته یی از سال 1382 تا پایان دولت قبلی، چه پیامدهای زیانبخشی را برای هر دو طرف در بر داشت؟
**بهشتی پور: به نتیجه نرسیدن مذاکره ها و ادامه ی فعالیت های هسته یی از طرف ایران باعث شد که ما به تعداد بیشتری از سانتریفوژ دست یابیم؛ بنابراین، تعداد سانتریفوژ ما از 174 عدد به 19 هزار افزایش پیدا کرد. در این شرایط ایران دوباره نرمشی قهرمانانه از خود نشان داد و به تغییر رویکرد اقدام کرد. من متاسف هستم برای عده یی که زحمت های جلیلی و تیم او را به طور کل زیر سوال می برند. اما این جزیی از فرهنگ ایرانیان است که عده یی را پسر پیامبر می دانند و عده ی دیگر را «شمر ذی الجوشن» می پندارند و نمی خواهند یک نقد واقع بینانه از جلیلی داشته باشند؛ یعنی ضمن در نظر گرفتن زحمت های وی، نقاط ضعف او را نیز بیان کنند. همه چیز یا به طور کامل رد می شود یا به طور کامل پذیرفته خواهد شد. این اقدام را درباره ی ظریف هم انجام خواهیم داد. هرچند که امروز نیز علیه ظریف صحبت به میان است چه برسد به آینده که این انتقادها بیشتر خواهد شد. با وجود این که زحمت های وی در زمینه ی حل موضوع هسته یی قابل تحسین و ستایش است.
با تغییر رویکرد آمریکا، ایران هم رویکرد خود را تغییر داد؛ هرچند کشور ما به این نکته پی برده بود که تلاش های آمریکا بیشتر بهانه است، اما تلاش کرد تا بهانه را از دست آن ها خارج کند. بنابراین با طرحی که روحانی و ظریف در ارتباط با حل موضوع هسته یی داشتند و ظریف آن را در ژنو ارایه داد، دشمن خلع سلاح شد. خلع سلاح بدین معنی که تمام اقدام هایی که برای اعتمادسازی نسبت به فعالیت های صلح آمیز هسته یی ایران لازم است، انجام پذیرد.
ایران نه به عنوان یک تاکتیک و حتی نه به عنوان یک استراتژی (راهبرد) به دنبال دستیابی به بمب اتم نیست و رهبر انقلاب نیز با فتوای خود مهر تاییدی بر آن زده است. در این شرایط ایران همکاری لازم را در چارچوب قوانین بین الملل با گروه 1+5 و آژانس بین المللی انرژی اتمی دارد؛ اما این همکاری را منوط بر ادامه ی غنی سازی در ایران دانسته است که از سوی غرب مورد قبول واقع شد؛ زیرا که غنی سازی حق مسلم ایران است و لازم هم نیست که آمریکا یا هر کشوری دیگر آن را به رسمیت بشناسد. برای گرفتن حق نباید تحریم علیه ما انجام شود اما می بینیم که آمریکا در سومین تاکتیک خود از تحریم بهره برد.
***ایرنا: در تاکتیک جدید برای ادامه ی روند گفت و گوها زمان تعیین کرده اند؛ به عنوان مثال تا 6 ماه مهلت برای تدوین پیش نویس توافق جامع تعیین شده است که در صورت به نتیجه نرسیدن 6 ماه دیگر نیز تمدید خواهد شد. ارزیابی شما از تعیین زمان برای حل و فصل موضوع هسته یی چیست؟
**بهشتی پور: این موضوع (زمان بندی) در گفت و گوهای هسته یی بسیار حایز اهمیت است؛ زیرا تا قبل از توافق اولیه ی ژنو همیشه ایران نگران بود که موعد راست آزمایی تا چه زمانی ادامه خواهد یافت و این که تا چه زمانی تعلیق غنی سازی از سوی کشور ما می باید ادامه پیدا کند. بنابراین تعیین نشدن زمان همیشه مورد اعتراض ما بوده است که خوشبختانه در توافق ژنو مدت 6 ماهه یی برای گام نخست و رسیدن به تفاهمی جدید پیش بینی شد.
جدا از ضرورت تعیین مدت زمان برای حل موضوع هسته یی، زیاده خواهی های آن ها (غربی ها) در این ارتباط همیشه وجود داشته است. تیم جلیلی در نشست مسکو پیشنهادهای مطرح شده از سوی غرب را نپذیرفت؛ زیرا در صورت تعلیق کامل غنی سازی 20 درصد، دیگر چیزی برای مذاکره نداشت تا در ازای آن امتیازی از طرف مقابل دریافت کند. این 20 درصد اصلی ترین دستاورد و اهرم فشار ایران محسوب می شد.
امروز تیم مذاکره کننده کشورمان به سرپرستی ظریف تاکید می کند که غنی سازی 20 درصد برای ما فرعی است و آن چه اصل محسوب می شود، ادامه ی غنی سازی در خاک ایران منهای تحریم ها و تهدیدها است. سومین تاکتیک اوباما که همان تحریم نفت و بانک های ما بود، از اهمیت زیادی برخوردار است. چیزی که احمدی نژاد و تیم او پیش بینی و محاسبه نکرده بودند. فکر می کردند که اگر نفت ما را تحریم کنند نفت در دنیا به بشکه یی 300 دلار افزایش خواهد یافت.
***ایرنا: چرا نفت ایران را تحریم کردند ولی این اتفاق (افزایش قیمت نفت) صورت نگرفت؟
**بهشتی پور: زیرا غرب ابتدا به 11 مشتری عمده ی ایران اجازه داد تا نفت ایران را خریداری کنند و بقیه ی کشورهای جهان را به تحریم ایران وادار کرد. از این رو، قدرت های غربی جلوی شوک روانی بازار را گرفتند. اما موضوع در اینجا پایان نیافت و غرب همین 11 کشور از جمله کره ی جنوبی، ژاپن، ایتالیا، اسپانیا و غیره را مجبور کرد تا رفته رفته از بشکه های نفتی دریافتی خود از ایران بکاهند. این اقدام غربی ها باعث شد که 2 میلیون و 200 هزار بشکه نفت ما در هر روز به هفتصد هزار بشکه کاهش یابد. این تحریم ها ضربه های جبران ناپذیری بر اقتصاد کشور ما وارد کرد. من خود طرفدار رهایی از وابستگی به صادرات نفت هستم.
از تحریم نفت بدتر، تحریم بانک های ما بود. رییس بانک مرکزی وقت ایران گفت که امکان تحریم فعالیت های بانکی ما وجود ندارد؛ اما می بینیم که آن ها بانک مرکزی ما را هم تحریم کردند. آن ها با این تحریم جدید کل مبادله های پولی کشور ما را مختل کردند تا با این کار پول های خود را با چمدان وارد کشور کنیم یا این که موادی را که می فروختیم نتوانیم پول آن را به کشور وارد کنیم. غربی ها از قبل خرید کالا را برای ما تحریم کرده بودند؛ اما در مرحله ی بعد فروش کالا به کشور ما را نیز ممنوع اعلام کردند.
این موارد بود که تاکتیک نرمش قهرمانانه را می طلبید. یعنی این که ایران فضایی را برای خود ایجاد کرد؛ بدین منظور که ایران حاضر شد مجموعه ی اقدام هایی که برای اعتمادسازی لازم بود انجام دهد به شرط این که آن ها نیز اجازه دهند غنی سازی ایران ادامه پیدا کند.
***ایرنا: چرا این تاکتیک مبنی بر کاهش غنی سازی از طرف ایران ضمن به رسمیت شناختن اصل آن و رفع تحریم ها از سوی غرب که امروز توسط تیم جدید در دولت روحانی اجرا شده و تا حدودی نیز چنان که گفتید نتیجه بخش بوده است، در دولت قبلی و مذاکره های جلیلی اتفاق نیفتاد؟ آیا تیم جلیلی به این موضوع پی نبرده بود یا این که نتوانست آن را عملی کند؟
**بهشتی پور: متاسفم برای کسانی که تاریخ را تحریف می کنند و امروز نیز در روزنامه های خود چنین مطالبی را می نویسند. آن ها باید به این امر توجه داشته باشند که ایران در آن زمان غنی سازی 20 درصد نداشت و تنها به میزان پنج درصد دست یافته بود. غنی سازی 20 درصد یک امکان جدیدی برای مانور (نمایش) دادن بود که بعدها صورت گرفت؛ زیرا هر چه سطح غنی سازی افزایش می یابد به موازات آن توان هسته یی نیز افزایش پیدا می کند.
***ایرنا: مگر میزان غنی سازی 20 درصد از چه زمانی به وجود آمده بود؟
**بهشتی پور: از سال 1390. در ابتدای بحث اشاره کردم یعنی وقتی که قرار شد ما این میزان غنی سازی شده را از روسیه و فرانسه وارد کنیم. ضرب المثلی وجود دارد که می گوید: «خود کرده را تدبیر نیست.» اگر این میزان را به ما داده بودند که ما خود به آن دست پیدا نمی کردیم. اگر کسی امروز نقد می کند که آن زمان چنین تاکتیکی لازم بود پیاده شود باید بگویم اول این که چنین غنی سازی 20 درصدی وجود نداشت. دوم این که تعداد سانتریفوژهای ما به این میزان نبود که آن ها را به پای میز مذاکره بکشانیم. اگر امروز آن ها به پای میز مذاکره آمده اند به خاطر زحمت هایی است که در دولت های قبلی کشیده شده است. حتی ما سانتریفوژهای نسل جدید را هم ساخته ایم که از نظر کیفیت سه برابر و از لحاظ حجم نزدیک به 10 برابر نسبت به گذشته افزایش یافته است.
***ایرنا: شما می گویید از سال 90 ما قادر شدیم به غنی سازی 20 درصد و چنین پیشرفتی در سانتریفوژها دست یابیم؛ یعنی ما حداقل 2 سال وقت داشتیم پس چرا دولت پیشین از تاکتیکی که امروز استفاده شده است بهره نبرد و طرف غربی را پشت میز مذاکره نیاورد؟
**بهشتی پور: بله. آن را هم توضیح خواهم داد. اما تعداد سانتریفوژ و حجم ذخایر ما باعث نگرانی بیشتر طرف غربی شده بود. خواهش می کنم این جمله را برجسته کنید که هدف اصلی غربی ها از اعمال تحریم ها، کاستن از توانایی های هسته یی کشور ما بود اما این عمل اتفاق نیفتاد و تنها فشار بر مردم وارد شد.
ایران از تیر ماه سال 1391 یعنی از گفت و گوهای مسکو می توانست همین طرح را با رویکرد جدیدی که امروز وجود دارد، در پیش بگیرد، ولی نپذیرفت. درباره ی چرایی آن هم باید گفت که منطق دولت ما این بود که اگر 20 درصد غنی سازی را هم از دست بدهیم برای ادامه ی گفت و گوها چیزی نخواهیم داشت تا به طرف غربی برای کسب امتیاز فشار وارد کنیم. این موضوع یادآور صحبت های ولایتی در جریان انتخابات گذشته بود که گفت: وقتی برای خرید چیزی به بازار مراجعه می کنید و فروشنده قیمت آن را 100 تومان اعلام می کند بعد شما در جواب می گویید که من حاضرم آن را 2 تومان بخرم! فروشنده به طور حتم خواهد گفت که شما تا حالا بازار نیامده اید؛ یا این که از قیمت ها اطلاعی ندارید یا قصد مسخره کردن ما را دارید. این سنخیت نداشتن نمی تواند به حل موضوع کمک کند.
***ایرنا: اما این یک فرایند چانه زنی است که جزیی از فرایند مذاکره است. در مذاکره ها هر دو طرف سعی در افزایش قدرت چانه زنی و در نتیجه کسب امتیازهای بیشتری دارند و نمی توان بخاطر ترس از دست دادن امتیاز بیشتر تن به مذاکره نداد!
**بهشتی پور: به شرطی به آن چانه زنی می گویند که دو طرف اصل دیپلماتیک را قبول داشته باشند. در هر مذاکره ی دیپلماتیکی بده و بستان وجود دارد. نمی توان در مذاکره ها یک طرف بدون دادن امتیاز به طرف مقابل، امتیازهای زیادی را از او بگیرد. اما این که در ازای چیزی که از دست می دهید چه چیزی دریافت می کنید از اهمیت بالایی برخوردار است.
از نظر من و امثال بنده در ژنو امتیازهایی به غرب داده ایم که از جمله ی آن می توان به اجازه ی نظارت و کنترل بیشتر و همچنین محدود سازی تولید اورانیوم اشاره کرد که این امتیازها بسیار مهم بودند. اما در عوض چیز بسیار مهمی به دست آورده ایم که آن هم غنی سازی اورانیوم بدون افزایش تحریم است. برخی مخالفان عقیده دارند که به طرف غربی نمی توان اطمینان کرد و آن ها هر زمان ممکن است تعهدهای خود را نادیده بگیرند؛ بنابراین توافق هسته یی ژنو ارزشی ندارد. اما در جواب آن ها باید گفت که تفاوت ما با اوکراین در این است که این فناوری در کشورمان بومی شده است و ما تمام تجهیزات خود را جمع نکرده ایم تا دو دستی تقدیم طرف مقابل دهیم.
در ارتباط با فعالیت های هسته یی باید اشاره کنم ما یک سری تجهیزاتی داریم که مقاصد صلح آمیز را دنبال می کند و در پی ساخت بمب اتم نیستیم. هرچند که فناوری ما در آستانه ی ساخت بمب قرار دارد ولی قادر به ساخت این نوع بمب نیست. توانایی علمی هسته یی چنان قدرتی را برای ایران به وجود آورده است که نه تنها در سطح داخل، بلکه در سطح منطقه نیز تاثیرگذار باشد.
نکته ی دیگر قدرت تعامل با کشورهای دیگر است که خود یک حُسن محسوب می شود و سازشکاری تلقی نمی شود. عده یی تعامل سازنده با غرب را سازشکاری و وادادگی می نامند؛ اما آن ها تفاوت سازشکار و واداده با تعامل سازنده را نمی دانند. سازشکار و واداده کسی است که منافع ملت خود را قربانی می کند؛ این در حالی است که تیم مذاکره کننده ی کشورمان ضمن حفظ تجهیزات و دستاوردهای هسته یی، روند فعالیت های صلح آمیز خود را نیز دنبال می کند.
امروز ما به صورت حساب شده یک شرایط بحرانی را مدیریت کرده ایم و با نرمش قهرمانانه وارد فضای جدیدی شده ایم. بنابراین فضای چالش و درگیری به فضای تعامل تبدیل شده است. امروز باید 75 میلیون نفر از این دولت حمایت کنند و از اقدام های آن تقدیر و تشکر کنند. باید در داخل کشور خود را متحد و یکپارچه نشان دهیم تا بتوانیم از دشمن امتیازهای بیشتری بگیریم. نگرانی زمانی سازنده است که در چارچوب قانون و میان خودمان به صورت تذکر ارایه شود تا توجه خود را به تجارب تاریخی معطوف کنیم. اما این نگرانی نباید به جوسازی و زیرسوال بردن تیم هسته یی کشورمان تبدیل شود یا این که به مسوولان دولت تهمت بزنیم و آن ها را که خون دل می خورند و در این مسیر سختی های زیادی را تحمل می کنند، خائن بنامیم.
من معتقدم همان طور که جلیلی زحمت کشیده و در این راه خون دل خورده، ظریف نیز در این مسیر زحمت کشیده است و دلسوزانه در این مسیر تلاش می کند. اما رویکرد این دو با یکدیگر متفاوت است؛ رویکرد جدید به نتیجه رسیده و وارد مرحله ی جدیدی شده است ولی رویکرد قبلی –به هر دلیلی که کلی جای بحث دارد- به نتیجه نرسید. البته ممکن است برداشت بنده از این موضوع اشتباه باشد اما ارزیابی من این است که اگر تیم جلیلی در تیرماه 91 به این نتیجه می رسید که طرف غربی قادر خواهد بود ضمن تحریم نفت، نظام بانکداری ما را فلج کند، به طور حتم با آن ها در مسکو به توافقی دست می یافت. بنابراین دولت پیشین این ارزیابی را نداشت که دشمن چنین اقدام هایی را انجام خواهد داد. آن چه باعث به توافق نرسیدن ایران با کشورهای غربی شد درخواست طرف غربی برای تعلیق غنی سازی 20 درصد بود.
***ایرنا: اما ما می توانستیم به صورت یکجا همه ی غنی سازی 20 درصد را واگذار نکنیم؛ یعنی همین کاری که دولت روحانی کرد. مذاکره یا دیپلماسی فرایندی تدریجی و زمانبر است و انعطاف پذیری از الزام های آن است.
**بهشتی پور: بله. به طور دقیق همین طور است. در مذاکره باید قایل به این امر بود که در ازای امتیازی که به دست می آید، امتیازی نیز واگذار می شود. اگر اعتقاد داشته باشید که امتیازی نباید به طرف مقابل داد یا این که طرف مقابل مورد اعتماد نیست، طرح های پیشنهادی آن ها همه توطئه و حیله اند و امتیازی به ما نخواهند داد، باعث می شود طور دیگری تصمیم بگیریم. اما حتی با وجود توطئه آمیز بودن اقدام های طرف مقابل، باید ما فضایی را تعریف کنیم که غربی ها در چارچوب تعیین شده ی ما بازی کنند.
***ایرنا: برخی در داخل نسبت به غرب بی اعتماد هستند و دولت را به خاطر تداوم گفت و گوهای هسته یی سرزنش می کنند. از طرف دیگر چندی پیش اوباما نیز اظهار داشت که راه حل سیاسی نسبت به ایران کارامدتر از راه حل نظامی است؛ اما باز تکرار کرد که هنوز همه ی گزینه ها روی میز است. ارزیابی شما از این مواضع چیست؟
**بهشتی پور: گروه های مخالف به چند دسته قابل تقسیم اند. اما دو دسته از آن ها در این بررسی مورد بحث ما قرار می گیرند. همان طور که قبل نیز عرض کردم یک دسته از روی دلسوزی اعتراض می کنند و دسته ی دیگر منافع جناحی دارند و از این جهت ناراحتند که چرا جناح مقابل در حال حل کردن موضوع هسته یی است. من وارد این موضوع نمی شوم اما به قدری برای بنده مسلم است که آن را عرض کردم.
من در جمع بندی شخصی به این نتیجه رسیده ام که اگر همین اقدام هایی که از طرف ظریف صورت گرفته است بوسیله ی جلیلی صورت می گرفت، چه بسا که مخالفان امروزی از موافقان آن محسوب می شدند و به حمایت از آن می پرداختند؛ زیرا که جناح خودشان به این امر مبادرت کرده بود. اما به نظر من آن جناح هایی که منافع ملی را بر منافع حزب خود اولویت می دهند، باید درباره ی این موضوع در نشست هایی کارشناسانه و خصوصی –نه رسانه یی و مطبوعاتی- به بحث و گفت و گو بنشینند که از جمله ی این مسایل عبارتند از: اگر روند مذاکره های قبلی را ادامه می دادیم در نهایت به کجا می رسیدیم؟ از طرف دیگر گروهی که توافق ژنو را ناکارامد و ناعادلانه می پندارند جوابگو باشند که بجای این توافق چه راه کاری وجود داشت؟
آن ها از اصول دیپلماسی و چانه زنی آگاهند. مگر گروه ها و افرادی که به مخفی بودن مذاکره ها اعتراض می کنند خود نمی دانند که همه ی مذاکره ها در جهان مخفی است. هیچ مذاکره یی وجود ندارد که علنی برگزار شود؛ این درخواست به جوک (لطیفه) شباهت دارد و کار هیچ دیپلماتی علنی نیست.
***ایرنا: آیا در دولت قبلی و تیم جلیلی مذاکره ها علنی برگزار می شد؟
**بهشتی پور: خیر. در طول تاریخ مذاکره یی وجود نداشت که علنی برگزار شده باشد. اما نتایج مذاکره ها را باید به اطلاع عموم برسانند و نباید محرمانه باشد. اگر جزییات مذاکره ها منتشر شود هیچ مذاکره یی به سرانجام نخواهد رسید. گزارش مذاکره های هسته یی به شورای عالی امنیت ملی در عالی ترین سطح ارایه می شود و مسوولان در جریان ریز مسایل قرار می گیرند.
سوال من این است آیا مذاکره های میان ایران و عراق منتشر می شد؟! آیا مذاکره های مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر را منتشر می کنند؟! آیا گفت و گوهای لاریجانی و جلیلی را منتشر کردند؟! تنها نتایج این مذاکره ها اعلام می شد و از این به بعد نیز باید اعلام شود.
امروز ایران در حال بستن قراردادی جامع با گروه 1+5 است. برای پیشرفت در این مسیر باید همه دست در دست یکدیگر بدهیم تا موضوع هسته یی حل و فصل شود. حق غنی سازی در ماده ی چهار «ان پی تی» (معاهده منع گسترش سلاح های هسته یی) به ما داده شده است. فقط نکته اینجاست که ما بدون این که تحریم و با دنیا درگیر شویم، بتوانیم این حق را اعمال کنیم. امروز مذاکره ها با این اهداف صورت می گیرد؛ به قول رهبری اگر این مذاکره ها به نتیجه رسید که بسیار خوب است و ملت به نتیجه رسیده است؛ اما اگر به نتیجه نرسید برای بار دوم حجت بر مردم ایران تمام خواهد شد که رویکرد تعامل سازنده نیز گره گشای ارتباط با غرب نیست.
در هر دو صورت ایران ضرری نخواهد کرد. برخی از مخالفان دایم در حال انتشار این صحبت اند که ما در حال ضرر و طرف غربی در حال برد است. ابتکارها و خلاقیت هایی را می توان در مذاکره ها انجام داد و صدها راه نرفته در این مسیر وجود دارد. در راه حل و فصل این موضوع محورهای تازه یی را می توان مطرح کرد و گفت و گوهای تازه یی را ترتیب داد.
***ایرنا: یکی از همین راه های مذاکراتی که اشاره کردید نشست استانبول بود که چندی پیش میان ظریف و اشتون شکل گرفت. به نظر شما چرا این نشست به صورت غیررسمی و محل آن استانبول تعیین شد و این نشست به عنوان مقدمه یی بر نشست وین 5 چه دستاوردی برای دو طرف داشت؟
**بهشتی پور: تا آنجایی که بنده اطلاع دارم نشست استانبول رسمی بوده است. رسمی یعنی این که دو نفر به نیابت از دو طرف درباره ی موضوع هسته یی به گفت و گو نشستند. اما در پاسخ به این پرسش که چرا غیرمنتظره برگزار شد به نظر من بر می گردد به نشست «وین 4» که ایران در برابر زیاده خواهی های آنها ایستادگی کرد؛ زیرا طرف غربی موضوع هایی را از جمله بحث موشک های ما مطرح کرد که خارج از توافق ژنو یا برنامه ی اقدام مشترک بود. بحث موشک ها و توان دفاعی ایران جزو خطوط قرمز تیم مذاکره کننده ی کشورمان به حساب می آید.
به طور اساسی قدرت هژمون (سلطه) زیاده خواه است. ممکن است برای برخی این سوال مطرح شود که چرا ایالات متحده ی آمریکا به طور دایم بر این که همه ی گزینه ها روی میز است تاکید می کند. بنده قصد توجیه ندارم اما در پاسخ باید گفت یکی از ویژگی های دیپلماسی نیز همین است که انسان زیاده خواه باشد تا به کمتر دست یابد. آمریکا نیز قدرتی هژمون و سلطه گر است. قدرت استکباری به طور دایم از موضع قدرت صحبت می کند؛ زیرا از قدرت کافی برخوردار است. اما ما نیز باید در مقابل درخواست های آن ها محکم بایستیم و خواست های خود را مطرح کنیم. خوشبختانه تیم مذاکره کننده ی کشورمان در وین 4 ایستادگی قابل تحسینی از خود نشان داد. طرف غربی وقتی ایستادگی تیم هسته یی ما را دید ناگزیر شد از ظریف بخواهد تا در آستانه ی نشست وین 5 نشستی با اشتون در استانبول داشته باشد.
هدف آن ها از طرح نشست استانبول این بود که راه جدیدی را برای حل موضوع های مطرح شده در وین 4 بیابند و در این زمینه فضای جدیدی را ایجاد کنند. رسانه های غربی از طرف اشتون اظهار می کنند که اگر ایران محدودسازی را بپذیرد، ما نیز تحریم ها را یکجا حذف می کنیم.
***ایرنا: آیا رفع تحریم های ایران آن هم به صورت یکجا امکان پذیر است؟
**بهشتی پور: به نظر من این حرف مبنا ندارد. زیرا تحریم ها در اختیار اشتون نیست که آن ها را حذف کند. اشتون تنها می تواند تحریم هایی را که از جانب اتحادیه ی اروپا متوجه کشور ماست، برطرف کند؛ زیرا که تحریم ها به چهار بخش تقسیم می شود و تنها یک قسمت آن در اختیار اتحادیه ی اروپاست. بخش دوم و سوم تحریم ها مربوط به آمریکا است که بخشی از آن در اختیار رییس جمهوری این کشور قرار دارد و شخص اوباما می تواند آن را بردارد؛ در حالی که بخش دیگر تحریم های آمریکا باید از تصویب کنگره (مجلس سنا و نمایندگان) بگذرد و نظر اوباما به تنهایی کفایت نمی کند.
چهارمین بخش تحریم ها نیز شامل تحریم هایی است که شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران وضع کرده است (شورای امنیت 15 عضو دارد که پنج عضو آن ثابت و 10 عضو دیگرش غیرثابت اند). پنج عضو ثابت آن حق وتو دارند که جزو گروه 1+5 هستند. برای برطرف شدن تحریم های شورای امنیت یا هر مصوبه ی دیگری باید پنج کشوری که حق وتو دارند به آن رای مثبت دهند و حداقل چهار کشور غیرثابت نیز آن را تایید کرده باشند.
چنین فرایندهای پیچیده یی برای رفع تحریم ها در کوتاه مدت عملی نخواهد شد؛ بلکه باید همراه با جدول زمان بندی همکاری در دو طرف گفت و گو ادامه یابد تا هر چه سریع تر تحریم ها برداشته شود و موضوع هسته یی کشورمان نیز حل و فصل شود. رفع تحریم هایی که علیه عراق وضع شده بود حدود 10 سال (2003 تا 2013) به طول انجامید. البته به اعتقاد من لزومی ندارد که تحریم ها تا این مدت به طول بیانجامد و حتی می شود این فرایند در طول 6 ماه عملی شود؛ به شرطی که اراده ی بین المللی را پشت سر خود داشته باشد.
***ایرنا: فکر نمی کنید اراده و حمایت بین المللی نسبت به حل این موضوع شکل گرفته که دو طرف به صورت جدی گفت و گوها را دنبال می کنند؟
**بهشتی پور: بله. من هم در واقع خوشبین هستم و معتقدم غرب هم به دنبال حل موضوع هسته یی است. اما برخی در داخل کشور همه چیز را به عنوان بازی می پندارند. آن ها اختلاف آمریکا و رژیم صهیونیستی، اختلاف درون کشورهای اتحادیه ی اروپا و غیره را بازی و توطئه قلمداد می کنند؛ در حالی که چنین برداشتی صحیح نیست. یکی از مهم ترین دستاوردهای توافق ژنو این بود که ایران میان کشورهای مخالف خود چندپارگی و اختلاف افکند؛ دشمنانی که با اقدام های بی تدبیرانه ی ما متحد شده و دور هم گرد آمده بودند.
وقتی کشور ما اظهار دارد که در زمینه ی هسته یی مذاکره نخواهد کرد، به خودی خود اتحاد میان کشورهای مقابل را رقم می زند. وقتی ادعا می کنیم که اسراییل باید از روی زمین محو شود و دایم بر آن تاکید می کنیم، کشورهای جهان را در یک جبهه مقابل خود قرار می دهیم و برای آن هزینه می پردازیم که به نظر برخی مانعی ندارد.
به نظر من این ها راهبردهایی هستند که ما را دچار مشکل می کنند که حل آن ها به آسانی ممکن نیست. اگر ظریف و اشتون قبل از وین 5 نشستی در استانبول شکل می دهند به معنی آن است که قصد حل موضوع هسته یی را دارند. اما این طبیعی است که هر دو طرف در راستای منافع ملی خود قدم بر می دارند. بنابراین خواست های دو طرف باید به هم نزدیک شود که البته کارویژه ی دیپلماسی نیز همین است. از این رو، توافق هسته یی یا طرح اقدام مشترک نه 100 درصد مطلوب ایران و نه 100 درصد مطلوب طرف غربی خواهد بود. هر دو طرف باید از یک سری مطلوب ها و خواسته های خود بگذرند تا به یک راهکار مشترک دست پیدا کنند.
***ایرنا: ارزیابی شما از نشست وین 5 چپست؟ آیا دو طرف می توانند تا پایان تیرماه یعنی مهلت 6 ماهه ی اول، به توافق فراگیر برسند؟
**بهشتی پور: به نظر من مذاکره ها رو به جلو، برگشت ناپذیر و در حال پیشرفت است. اما این که توقع داشته باشیم تا 29 تیر این مساله حل و فصل شود دور به نظر می رسد. به نظر من احتمال تدوین پیش نویس توافق نهایی در 6 ماهه ی اول حدود 10 درصد است؛ زیرا موضوعی که 10 سال به طول انجامیده است، حداقل یکسال نیاز دارد تا ظرافت ها و جزییات آن حل و فصل شوند. بنده معتقدم که مسوولان مذاکره کننده ی کشورمان به هیچ وجه توافق را امضا نخواهند کرد که تضمین کننده ی منافع ملی ایران نباشد.
گروه پژوهش های خبری برای تحلیل و بررسی روند گفت و گوهای هسته یی، به گفت و گو با حسن بهشتی پور تحلیلگر مسایل بین المللی و مدیر پیشین شبکه ی عربی زبان العالم نشست.
بهشتی پور در این گفت و گو هم از سیاست های هسته یی در دوره های گذشته دفاع کرد و هم رویکرد هسته یی دولت تدبیر و امید را تحسین کرد و آن را ثمربخش دانست. وی تاکید کرد که تیم مذاکره کننده ی هسته یی ایران به هیچ وجه توافقی را امضا نخواهند کرد که تضمین کننده ی منافع ملی کشورمان نباشد.
در این گفت و گو مسایلی از جمله میزان اعتماد به گروه 1+5، عملکردها و رویکردهای متفاوت دولت روحانی با دولت پیشین، مقایسه ی نگرانی های دلسوزان و «کاسبان تحریم» و تفاوت تعامل سازنده با وادادگی و سازش نیز مورد بررسی قرار گرفت.
در ادامه متن کامل گفت و گوی ایرنا با حسن بهشتی پور آمده است؛
***ایرنا: آقای بهشتی پور! شما کارشناس مسایل اروپای شرقی هستید؛ پس بهتر است نخستین پرسش از شما درباره ی تاثیر تحولات این حوزه بویژه وضعیت اوکراین بر روند گفت و گوهای هسته یی باشد. این مساله طی هفته ها و ماه های گذشته در فضای رسانه یی بسیار مطرح شده است که وضعیت اوکراین که باعث شکاف روسیه و غرب شده است، گفت و گوهای هسته یی را با مشکل رو به رو کند. آیا شما موافق این نگاه هستید؟
**بهشتی پور: برخی علاقه مند هستند که با توسل به زور هم که شده این دو موضوع را با یکدیگر پیوند دهند. اما من معتقدم که ما نباید دچار توهم تحلیلی شویم و درک ما از مسایل باید بر مبنای واقعیت ها باشد. من بیش از 30 سال است که درگیر بحث های مرتبط با رویدادهای این منطقه حتی در زمان شوروی بوده ام. فکر می کنم دو نکته در اوکراین خیلی از نظر ایرانی ها قابل توجه است. اولین نکته این که اوکراین به دنبال فروپاشی شوروی بعد از روسیه و آمریکا سومین قدرت بزرگ هسته یی در دنیا بود. مقدار سلاح های هسته یی که بعد از فروپاشی روسیه برای این کشور باقی مانده بود از چین، فرانسه، انگلیس که قدرت های هسته یی دیگر جهان بودند و همچنین از هند و پاکستان –البته پاکستان در آن زمان هنوز آزمایش های هسته یی خود را انجام نداده بود- بیشتر بود.
مسوولان آمریکا به «لئونید کوچما» رییس جمهوری پیشین اوکراین پیشنهاد کردند که سلاح های هسته یی خود را نابود کند و بخشی از آن را در اختیار روس ها قرار دهد تا اول این که طرف مقابل اوکراین، روس ها باشند؛ دوم این که تلقین کردند این سلاح ها جز فشار و محدودیت چیزی برای شما به ارمغان نخواهد آورد. بنابراین آمریکا متعهد شد که در ازای خلع سلاح اوکراین سالیانه 700 میلیون دلار به منظور بازسازی اقتصادی و تغییر حکومت از اقتدارگرای کمونیستی به حکومت دموکراتیک به این کشور کمک کند. اوکراین که حفظ سلاح های هسته یی را برای رفع نگرانی امنیتی خود در آینده مفید می دانست، اما با وعده ی آمریکا مبنی بر وجود نداشتن فضای تهدیدزا تن به این توافق داد. بنابراین قراردادی میان آن ها (آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه و چند کشور دیگر در یک سو و اوکراین درسوی دیگر) در سال 1994 در بوداپست بسته شد. آن ها تعهد دادند که در ازای تحویل سلاح های هسته یی، تمامیت ارضی اوکراین را حفظ و هیچ گونه تعدی (دست اندازی) به این کشور صورت نخواهد گرفت. بنابراین، اوکراین این توافق نامه را به منظور حفظ تمامیت ارضی و امنیت خود پذیرفت.
«ویکتوریا نولاند» دستیار وزیر امور خارجه ی آمریکا چندی پیش در گفت و گویی که فیلم آن نیز موجود است، اظهار داشت که«ما تا کنون پنج میلیارد دلار برای اوکراین هزینه کرده ایم.» برخی ممکن است دچار این شبهه شوند که آمریکا برای راه اندازی انقلاب مخملی این همه هزینه را متقبل شده است. اما باید این موضوع را نیز در نظر داشت که آمریکا نه تنها به اوکراین بلکه به سایر جمهوری های جدا شده از شوروی چنین کمک هایی را –البته کمی کم تر- اعطا کرده بود. در مجموع مشاهده می کنیم که آمریکا تنها پنج میلیارد دلار پرداخت و از پرداخت بقیه ی آن طفره رفت و این موضوع بارها موجب رنجش و نارضایتی کوچما شد.
دومین نکته ی مهم و تجربه ی بزرگ راجع به اوکراین این است که ملتی که به دنبال تعیین سرنوشت خود در کف خیابان ها باشد (مانند سال 2004 و امروز) باعث دخالت و تعیین تکلیف کشورهای دیگر خواهد شد. بنابراین کارشناسان و نیروهای متخصص در اوکراین لازم است به مشورت بنشینند و بدون دخالت های خارجی راهی برای برون رفت از این بحران بیابند.
***ایرنا: تجربه ی این موضوع برای کشور ما چیست؟ اگر کشورهای غربی به توافق خود با اوکراین پایبند نبوده اند پس چه تضمینی وجود دارد که در مورد ما صادق باشند؟
**بهشتی پور: این موضوع برای ایرانی ها می تواند به عنوان تجربه راهگشا باشد. آن ها ابتدا در پی از بین بردن سلاح های هسته یی اند اما به تعهدهای خود عمل نمی کنند. دیدیم که روسیه چه طور شبه جزیره ی کریمه را به تصرف خود درآورد و تمامیت ارضی این کشور را برخلاف توافق میان آن ها نقض کرد. این در حالی است که در قرارداد آلماتی سال 1992 نیز همگان توافق کردند که این مرزها بدون تغییر باقی بماند.
بهتر است به جای این که ما به طور مستقیم وارد درگیری های اوکراین شویم –که البته توجه به آن نیز لازم است- آن چه بر ایران تاثیر گذاشته است و با ما ارتباط پیدا می کند در اولویت توجه قرار گیرد. چند نکته وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نیست؛ نخست این که آن ها توافق می کنند، اما به آن ناقص عمل خواهند کرد. تجربه ی اوکراین نشان می دهد که مردم ما اگر بخواهند در کف خیابان سرنوشت خود را تعیین کنند، نمی توانند از مداخله ی کشورهای دیگر در امان بمانند. اگر ایرانیان نیز با مشارکت و همکاری خود سعی در اداره ی کشور داشته باشند چنان که در انتخابات سال قبل (سال 1392) این اقدام را انجام دادند و مورد تحسین جهان قرار گرفتند، می توانند کشور را با اتکای بر خود اداره کنند. بنابراین اتحاد و یکپارچگی موجب خواهد شد که دشمنان ایران نتوانند از این موقعیت سوء استفاده کنند.
خوشبختانه رهبری و ساختار کشور ما این توانایی را دارد تا در مواقع مهم توطئه ی دشمنان را خنثی کند و گاهی نیز می تواند تهدیدها را به فرصت تبدیل کند؛ مانند اوت سال1990 (مرداد ماه 1369) که به دنبال حمله ی نظامی صدام به کویت، نیروهای آمریکایی به عراق حمله کردند و این کشور مجبور به عقب نشینی از خاک کویت شد. در داخل کشور ما عده یی بر این امر پافشاری می کردند که ما باید از صدام حسین حمایت کنیم؛ زیرا که صدام مثل «خالد بن ولید» سردمدار لشکر اسلام است که در برابر کفر و جبهه ی منافقان قد علم کرده است. برخی نیز بر این عقیده بودند امروز بهترین فرصت است که با آمریکا و غرب متحد شویم و علیه صدام جنایتکار که این همه هزینه های مالی و جانی بر کشور ما تحمیل کرده است، دست به کار شویم. اینجا بود که یک انسان خردمندی چون آیت الله خامنه ای اعلام کرد که کشور ما موضع بی طرفی اتخاذ کرده است؛ اما این بی طرفی از نوع فعال است. به این معنا که تجاوز ارتش صدام به کویت را محکوم می کنیم؛ زیرا که این تجاوز آشکار مشابه حمله ی عراق به کشور ما بوده است. از سوی دیگر وی تجاوز آمریکا به کشورهای منطقه را محکوم کرد که غرب نباید هر کشوری را که تشخیص داد مورد حمله ی نظامی قرار دهد. بنابراین اگر ما دقت کنیم می توانیم تهدیدهایی را که در اطراف مان اتفاق می افتد به فرصت تبدیل کنیم. مشابه همین قضیه را در ارتباط با طالبان داشته ایم؛ زمانی که طالبان 9 نفر از دیپلمات های کشورمان را در مزار شریف به شهادت رساندند ایران آن را از تهدید به فرصت تبدیل کرد.
متاسفانه ما در رسانه های خود حتی یادی از این رویدادها نیز نمی کنیم؛ چرا که همیشه به دنبال جناحی تعریف و تفسیر کردن مسایل هستیم و نگاه ملی از تحلیل های ما رخت بربسته است.
***ایرنا: آیا در ارتباط با توافق ژنو نیز تحلیل و تفسیرهای جناحی وجود دارد یا این که نقد و انتقادها دلسوزانه است؟
**بهشتی پور: تیم مذاکره کننده ی کشورمان توافقی را در زمینه ی موضوع هسته یی با گروه 1+5 امضا کرده است و برخی افراد در داخل ایران به درستی نگرانند. یکی از دلایل نگرانی آن ها بی اعتمادی به غرب است که آن ها به قراردادهای خود پایبند نخواهند بود؛ زیرا که گذشته ی این کشورها و تجارب تاریخی آن ها گواهی بر این مدعا است. این افراد عقیده دارند که وقتی ما یک سری امتیازهایی که مورد نظر غرب است به آن ها بدهیم برای ادامه ی گفت و گوها دستی خالی خواهیم داشت و دیگر اهرمی برای فشار بر آن ها وجود ندارد. این نگرانی اگر از نوع دلسوزی باشد اشکالی ندارد –که به نظر من برخی از آن ها دلسوزی است- اما برخی از این نگرانی ها نوعی کاسبی هستند که بنده به آن ها توجهی ندارم و مورد نظر من نیستند.
نکته ی اول این است که ما باید به این امر توجه داشته باشیم ایران در چه شرایطی قرار داشته که پشت میز مذاکره حاضر شده است. اما این دوستان نگران، شرایط کشورمان را در نظر نمی گیرند. نوع تاکتیک ها و سیاست هایی که اتخاذ می شود برای برون رفت از بحران اهمیت بالایی دارد.
نکته ی دوم این است که ما موضوع هسته یی را در درون کشورمان بومی سازی کرده ایم؛ یعنی مرحله ی طراحی، اجرا و بهره برداری که سه دانش بسیار مهم در فناوری هسته یی است، بومی شده است و با وجود نهادینه شدن این فناوری در جوانان و دانشمندان ما، هیچ قدرتی توان بازگیری آن را نخواهد داشت؛ چرا که ما از خارج کشور دانشمند و فنون این علم را وارد نکرده ایم؛ بلکه خود آن را به نتیجه رسانده ایم. پس این یک دانش تخصصی و پیشرفته است و فقط نیز مرتبط با موضوع هسته یی نیست. ما در زمینه های دیگری همچون «نانو تکنولوژی»، لیزر، فیزیک، شیمی، شیمی-فیزیک و تمام دانش های پایه یی که مربوط به این مجموعه می شود نیز رشد چشمگیری داشته ایم. نکته یی که در این ارتباط حایز اهمیت است توسعه ی همگون در زمینه های علمی است. بنابراین ما در توافق ژنو پذیرفته ایم مجموعه یی از اقدام هایی را که سبب اعتماد غرب نسبت به فعالیت های هسته یی صلح آمیز ما می شود، انجام دهیم. ما می دانیم که غرب نگران سلاح های هسته یی ما نبوده است و دایم به دنبال بهانه گیری است.
***ایرنا: رویکرد دولت قبلی و دولت روحانی در برابر این بهانه ها چگونه بوده و کدام یک موثرتر عمل کرده است؟
**بهشتی پور: رویکرد دولت قبل این بود که ما باید محکم در برابر غرب بایستیم. حتی اگر مذاکره یی نیز شکل می گرفت، این مذاکره ها بیشتر پیرامون مسایلی بود که طرف غربی تمایلی به آن ها نداشت. اما در پاسخ به این که چرا به این صورت با گروه 1+5 مذاکره می کردیم باید عرض کنم که تحلیل رییس جمهوری پیشین کشورمان بر این امر استوار بود که موضوع هسته یی ایران دیگر تمام شده است. بنابراین، پرونده ی هسته یی در سال 1386 زمانی که میان «علی لاریجانی» سر مذاکره کننده ی ارشد تیم پیشین کشورمان و «محمد البرادعی» مدیر کل پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی، در 6 بند تمام شد، از نظر دولت قبلی پرونده ی هسته یی ایران بسته شد.
این در حالی است که طرف مقابل ما چنین موضوعی را به هیچ عنوان قبول ندارد و نمی پذیرد که موضوع هسته یی کشور ما حل شده است. ما می توانیم بگوییم برای برطرف کردن شبهه ها با شما وارد مذاکره شویم؛ اما در ارتباط با اصل موضوع هسته یی با شما گفت و گو نخواهیم کرد. این موضوعی بود که در طول مذاکره های تیم گفت و گو کننده ی هسته یی کشورمان به ریاست «سعید جلیلی» همواره مورد نظر بود؛ این تیم عقیده داشت که به شبهه ها جواب داده شده است و بقیه ی مسایل بهانه جویی های غرب است.
اینجا بود که دشمن تاکتیک (روش) خود را در چند مورد تغییر داد: اول آن که آمریکا سیاست بوش پسر را کنار گذاشت؛ سیاستی که بر اساس آن «کاندولیزا رایس» وزیر امور خارجه ی وقت آمریکا اعلام می داشت که ایران باید غنی سازی خود را متوقف کند و ما هرجا، با هر کس و هر زمانی که ایران پیشنهاد کند مذاکره خواهیم کرد.
بعد از روی کار آمدن اوباما این رویکرد تغییر یافت؛ وی اظهار داشت که ایران می تواند ضمن غنی سازی به گفت و گوها نیز ادامه دهد و این امر تنها به شرطی اتفاق خواهد افتاد که ما با ایران راجع به اصل غنی سازی مذاکره کنیم و در کنار گفت و گو از اهرم تحریم نیز استفاده می کنیم. بنابراین دکترین (نظریه) مذاکره و فشار (تحریم) در صدر برنامه ی حل موضوع هسته یی با ایران قرار گرفت. آمریکا در ابتدا قطعنامه های زیادی علیه کشور ما صادر کرد که 2 مورد از آن ها در زمان لاریجانی و بقیه در زمان جلیلی اتفاق افتاد. اما ایران بدون اعتنا به آن به فعالیت هسته یی خود ادامه داد تا آن جایی که آمریکا قبول کرد اول: ایران غنی سازی خود را بیش از20 درصد (نه 5 درصد) افزایش ندهد. دوم: تاسیسات فوردو را تعطیل کند و سوم این که اورانیوم غنی شده ی خود را –برای دریافت اورانیوم با غنای بیشتر- به خارج بفرستد.
ایران در آن زمان غنی سازی 20 درصد نیاز داشت، بنابراین برخی کشورها داوطلب شدند تا میزان اورانیوم غنی شده ی مورد نیاز کشورمان را تامین کنند. از این رو، مناقصه یی شکل گرفت و سرانجام روسیه و فرانسه برنده ی این مناقصه شدند. بنابراین قرار شد که روسیه اورانیوم غنی شده ی 20 درصد و فرانسه نیز صفحه ی سوخت را تحویل ایران بدهند. آن ها مدعی شدند که ایران باید یک هزار و 200 کیلوگرم اورانیوم 5 درصد را بیرون از مرزهایش به آن ها تحویل دهد و 120 کیلوگرم اورانیوم غنی شده ی 20 درصد تحویل بگیرد (وقتی 5 درصد به 20 درصد تبدیل می شود از مقدار آن نیز کاسته می شود بنابراین مقدار تعیین شده منطقی بود).
کشور ما به غرب اعتمادی نداشت که وقتی چنین معامله یی در بیرون از مرزهای ایران صورت می گیرد آن ها این مقدار را به ایران تحویل خواهند داد یا خیر. از این رو، ترکیه و برزیل به دنبال چراغ سبز اوباما در پی وساطت برآمدند و خواستار آن شدند که ایران این مقدار اورانیوم را به صورت امانی در استانبول قرار دهد و طرف مقابل نیز به همین کار مبادرت کند. اما آن ها قراردادی را که با تلاش های فراوان « لوییز ایناسیو لولا داسیلوا» رییس جمهوری پیشین برزیل و «رجب طیب اردوغان» نخست وزیر ترکیه و دیدار آن ها با احمدی نژاد در تهران رو به پیشرفت بود، نپذیرفتند. علت نیز آشکار است که همه ی این مسایل بهانه یی بیش نبود؛ زیرا آن ها بیان داشتند ایران باید 2 هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده ی 5 درصد در ازای دریافت 120 کیلوگرم اورانیوم غنی شده ی 20 درصد تحویل دهد (زیرا این گفت و گوها بیش از یکسال به طول انجامیده بود). می بینیم که اینجا نیز غرب در پی تغییر روش بوده است و اوباما نیز تا کنون بارها اقدام به چنین کاری کرده است.
***ایرنا: برخی بر این باورند آمریکا به طور واقعی و نه بهانه جویانه به دنبال حل موضوع هسته یی با کشور ماست. با توجه به رویکرد نرم حزب دموکرات و در صدر آن شخص اوباما، نسبت به رویکرد ستیزه جویانه و سخت افزاری جمهوری خواهان این کشور از یک سو و نیاز دموکرات ها برای حفظ محبوبیت خود برای کسب آرای بیشتر در انتخابات 2016 و بحران اقتصادی از سوی دیگر، می تواند موجب تلاش اوباما برای حل موضوع هسته یی ایران باشد تا بتواند این موفقیت را در پرونده ی خود ثبت کند.
**بهشتی پور: این استدلال درست است. اما این استدلالی است که بیان می دارد چرا آمریکا نیاز دارد با ایران به توافق برسد. این بعد سیاست داخلی آمریکاست. اما «جان کری» وزیر امور خارجه ی آمریکا به نکته ی دیگری اشاره دارد. وی چندی پیش در گفت و گویی با تارنمای «سی بی اس» (یکی از بزرگترین شبکه های رادیویی و تلویزیونی آمریکایی) اظهار داشت: ایران زمانی 124 سانتریفوژ داشت (در زمانی که روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود) و قصد داشت با ما مصالحه (سازش) کند، ما نپذیرفتیم؛ امروز ایران 19 هزار سانتریفوژ دارد و ما چاره یی جز مذاکره و گفت و گو نخواهیم داشت؛ زیرا که این تعداد سانتریفوژ چه بسا که روز به روز افزایش یابد.
بنابراین، تنها مساله ی انتخابات آمریکا و پیروزی سیاسی و غیره مطرح نبوده است، بلکه آن ها متوجه این قضیه شده اند که با وجود تاثیری که تحریم ها بر زندگی مردم برجای گذاشته، بر روی توان و فعالیت های هسته یی ایران تاثیری نگذاشته است. از این رو آمریکا برای جلوگیری از توان هسته یی ایران وارد گفت و گو و مذاکره با مسوولان کشورمان شده است.
***ایرنا: اگر بجای دموکرات ها، جمهوری خواهان در آمریکا بر سر کار بودند، باز هم شرایط به همین نحو پیش می رفت و از همین تاکتیک ها برای حل موضوع هسته یی ایران استفاده می شد؟
**بهشتی پور: اگر جمهوری خواهان بر روی کار بودند که به هیچ وجه مذاکره نمی کردند. آن ها افرادی غیرمنطقی هستند. عده یی در کشورمان که ایران را به خاطر اقدام های سال 2003 (1382 خورشیدی) در مقابل غرب سرزنش می کنند که چرا تیم هسته یی ما در آن مقطع کوتاه آمد به این واقعه ی تاریخی توجهی ندارند که ایران در شرایطی غنی سازی اورانیوم را تعلیق کرد و تعلیق داوطلبانه را پذیرفت که با این اقدام دو کار مهم انجام داد؛ اول این که تهدید دشمن را که به شدت علیه ایران بود برطرف ساخت؛ زیرا بوش پسر بعد از حمله به افغانستان، آماده ی حمله به ایران بود و حتی مراکز ایران را برای حمله ی نظامی مشخص کرده بود. بنابراین ایران فرصت تاریخی خوبی را برای خود آفرید؛ دوم این که ایران حجت خود را بر جهان تمام کرد. از این رو، جهان به این موضوع توجه داشت که با وجود دو سال تعلیق غنی سازی از طرف ایران، هیچ گونه پیشرفتی در این گفت و گوها از طرف غرب حاصل نشد. بنابراین، توافق میان ایران از یک سو و فرانسه، انگلیس و آلمان از سوی دیگر بی نتیجه ماند؛ زیرا که آمریکا نمی خواست چنین موضوعی حل و فصل شود. این موضوع تجربه یی شد تا بعد از آن در گفت و گوهای هسته یی آمریکا را نیز مشارکت دادند زیرا که رسیدن به نتیجه با سهولت بیشتری صورت گیرد. در مجموع، ایران نه تنها تسلیم نشد، بلکه با تعلیق غنی سازی خود فرصتی به دست آورد تا همکاری خود را مبنی بر فعالیت های هسته یی صلح آمیز به جهانیان نشان دهد.
***ایرنا: به نتیجه نرسیدن گفت و گوهای هسته یی از سال 1382 تا پایان دولت قبلی، چه پیامدهای زیانبخشی را برای هر دو طرف در بر داشت؟
**بهشتی پور: به نتیجه نرسیدن مذاکره ها و ادامه ی فعالیت های هسته یی از طرف ایران باعث شد که ما به تعداد بیشتری از سانتریفوژ دست یابیم؛ بنابراین، تعداد سانتریفوژ ما از 174 عدد به 19 هزار افزایش پیدا کرد. در این شرایط ایران دوباره نرمشی قهرمانانه از خود نشان داد و به تغییر رویکرد اقدام کرد. من متاسف هستم برای عده یی که زحمت های جلیلی و تیم او را به طور کل زیر سوال می برند. اما این جزیی از فرهنگ ایرانیان است که عده یی را پسر پیامبر می دانند و عده ی دیگر را «شمر ذی الجوشن» می پندارند و نمی خواهند یک نقد واقع بینانه از جلیلی داشته باشند؛ یعنی ضمن در نظر گرفتن زحمت های وی، نقاط ضعف او را نیز بیان کنند. همه چیز یا به طور کامل رد می شود یا به طور کامل پذیرفته خواهد شد. این اقدام را درباره ی ظریف هم انجام خواهیم داد. هرچند که امروز نیز علیه ظریف صحبت به میان است چه برسد به آینده که این انتقادها بیشتر خواهد شد. با وجود این که زحمت های وی در زمینه ی حل موضوع هسته یی قابل تحسین و ستایش است.
با تغییر رویکرد آمریکا، ایران هم رویکرد خود را تغییر داد؛ هرچند کشور ما به این نکته پی برده بود که تلاش های آمریکا بیشتر بهانه است، اما تلاش کرد تا بهانه را از دست آن ها خارج کند. بنابراین با طرحی که روحانی و ظریف در ارتباط با حل موضوع هسته یی داشتند و ظریف آن را در ژنو ارایه داد، دشمن خلع سلاح شد. خلع سلاح بدین معنی که تمام اقدام هایی که برای اعتمادسازی نسبت به فعالیت های صلح آمیز هسته یی ایران لازم است، انجام پذیرد.
ایران نه به عنوان یک تاکتیک و حتی نه به عنوان یک استراتژی (راهبرد) به دنبال دستیابی به بمب اتم نیست و رهبر انقلاب نیز با فتوای خود مهر تاییدی بر آن زده است. در این شرایط ایران همکاری لازم را در چارچوب قوانین بین الملل با گروه 1+5 و آژانس بین المللی انرژی اتمی دارد؛ اما این همکاری را منوط بر ادامه ی غنی سازی در ایران دانسته است که از سوی غرب مورد قبول واقع شد؛ زیرا که غنی سازی حق مسلم ایران است و لازم هم نیست که آمریکا یا هر کشوری دیگر آن را به رسمیت بشناسد. برای گرفتن حق نباید تحریم علیه ما انجام شود اما می بینیم که آمریکا در سومین تاکتیک خود از تحریم بهره برد.
***ایرنا: در تاکتیک جدید برای ادامه ی روند گفت و گوها زمان تعیین کرده اند؛ به عنوان مثال تا 6 ماه مهلت برای تدوین پیش نویس توافق جامع تعیین شده است که در صورت به نتیجه نرسیدن 6 ماه دیگر نیز تمدید خواهد شد. ارزیابی شما از تعیین زمان برای حل و فصل موضوع هسته یی چیست؟
**بهشتی پور: این موضوع (زمان بندی) در گفت و گوهای هسته یی بسیار حایز اهمیت است؛ زیرا تا قبل از توافق اولیه ی ژنو همیشه ایران نگران بود که موعد راست آزمایی تا چه زمانی ادامه خواهد یافت و این که تا چه زمانی تعلیق غنی سازی از سوی کشور ما می باید ادامه پیدا کند. بنابراین تعیین نشدن زمان همیشه مورد اعتراض ما بوده است که خوشبختانه در توافق ژنو مدت 6 ماهه یی برای گام نخست و رسیدن به تفاهمی جدید پیش بینی شد.
جدا از ضرورت تعیین مدت زمان برای حل موضوع هسته یی، زیاده خواهی های آن ها (غربی ها) در این ارتباط همیشه وجود داشته است. تیم جلیلی در نشست مسکو پیشنهادهای مطرح شده از سوی غرب را نپذیرفت؛ زیرا در صورت تعلیق کامل غنی سازی 20 درصد، دیگر چیزی برای مذاکره نداشت تا در ازای آن امتیازی از طرف مقابل دریافت کند. این 20 درصد اصلی ترین دستاورد و اهرم فشار ایران محسوب می شد.
امروز تیم مذاکره کننده کشورمان به سرپرستی ظریف تاکید می کند که غنی سازی 20 درصد برای ما فرعی است و آن چه اصل محسوب می شود، ادامه ی غنی سازی در خاک ایران منهای تحریم ها و تهدیدها است. سومین تاکتیک اوباما که همان تحریم نفت و بانک های ما بود، از اهمیت زیادی برخوردار است. چیزی که احمدی نژاد و تیم او پیش بینی و محاسبه نکرده بودند. فکر می کردند که اگر نفت ما را تحریم کنند نفت در دنیا به بشکه یی 300 دلار افزایش خواهد یافت.
***ایرنا: چرا نفت ایران را تحریم کردند ولی این اتفاق (افزایش قیمت نفت) صورت نگرفت؟
**بهشتی پور: زیرا غرب ابتدا به 11 مشتری عمده ی ایران اجازه داد تا نفت ایران را خریداری کنند و بقیه ی کشورهای جهان را به تحریم ایران وادار کرد. از این رو، قدرت های غربی جلوی شوک روانی بازار را گرفتند. اما موضوع در اینجا پایان نیافت و غرب همین 11 کشور از جمله کره ی جنوبی، ژاپن، ایتالیا، اسپانیا و غیره را مجبور کرد تا رفته رفته از بشکه های نفتی دریافتی خود از ایران بکاهند. این اقدام غربی ها باعث شد که 2 میلیون و 200 هزار بشکه نفت ما در هر روز به هفتصد هزار بشکه کاهش یابد. این تحریم ها ضربه های جبران ناپذیری بر اقتصاد کشور ما وارد کرد. من خود طرفدار رهایی از وابستگی به صادرات نفت هستم.
از تحریم نفت بدتر، تحریم بانک های ما بود. رییس بانک مرکزی وقت ایران گفت که امکان تحریم فعالیت های بانکی ما وجود ندارد؛ اما می بینیم که آن ها بانک مرکزی ما را هم تحریم کردند. آن ها با این تحریم جدید کل مبادله های پولی کشور ما را مختل کردند تا با این کار پول های خود را با چمدان وارد کشور کنیم یا این که موادی را که می فروختیم نتوانیم پول آن را به کشور وارد کنیم. غربی ها از قبل خرید کالا را برای ما تحریم کرده بودند؛ اما در مرحله ی بعد فروش کالا به کشور ما را نیز ممنوع اعلام کردند.
این موارد بود که تاکتیک نرمش قهرمانانه را می طلبید. یعنی این که ایران فضایی را برای خود ایجاد کرد؛ بدین منظور که ایران حاضر شد مجموعه ی اقدام هایی که برای اعتمادسازی لازم بود انجام دهد به شرط این که آن ها نیز اجازه دهند غنی سازی ایران ادامه پیدا کند.
***ایرنا: چرا این تاکتیک مبنی بر کاهش غنی سازی از طرف ایران ضمن به رسمیت شناختن اصل آن و رفع تحریم ها از سوی غرب که امروز توسط تیم جدید در دولت روحانی اجرا شده و تا حدودی نیز چنان که گفتید نتیجه بخش بوده است، در دولت قبلی و مذاکره های جلیلی اتفاق نیفتاد؟ آیا تیم جلیلی به این موضوع پی نبرده بود یا این که نتوانست آن را عملی کند؟
**بهشتی پور: متاسفم برای کسانی که تاریخ را تحریف می کنند و امروز نیز در روزنامه های خود چنین مطالبی را می نویسند. آن ها باید به این امر توجه داشته باشند که ایران در آن زمان غنی سازی 20 درصد نداشت و تنها به میزان پنج درصد دست یافته بود. غنی سازی 20 درصد یک امکان جدیدی برای مانور (نمایش) دادن بود که بعدها صورت گرفت؛ زیرا هر چه سطح غنی سازی افزایش می یابد به موازات آن توان هسته یی نیز افزایش پیدا می کند.
***ایرنا: مگر میزان غنی سازی 20 درصد از چه زمانی به وجود آمده بود؟
**بهشتی پور: از سال 1390. در ابتدای بحث اشاره کردم یعنی وقتی که قرار شد ما این میزان غنی سازی شده را از روسیه و فرانسه وارد کنیم. ضرب المثلی وجود دارد که می گوید: «خود کرده را تدبیر نیست.» اگر این میزان را به ما داده بودند که ما خود به آن دست پیدا نمی کردیم. اگر کسی امروز نقد می کند که آن زمان چنین تاکتیکی لازم بود پیاده شود باید بگویم اول این که چنین غنی سازی 20 درصدی وجود نداشت. دوم این که تعداد سانتریفوژهای ما به این میزان نبود که آن ها را به پای میز مذاکره بکشانیم. اگر امروز آن ها به پای میز مذاکره آمده اند به خاطر زحمت هایی است که در دولت های قبلی کشیده شده است. حتی ما سانتریفوژهای نسل جدید را هم ساخته ایم که از نظر کیفیت سه برابر و از لحاظ حجم نزدیک به 10 برابر نسبت به گذشته افزایش یافته است.
***ایرنا: شما می گویید از سال 90 ما قادر شدیم به غنی سازی 20 درصد و چنین پیشرفتی در سانتریفوژها دست یابیم؛ یعنی ما حداقل 2 سال وقت داشتیم پس چرا دولت پیشین از تاکتیکی که امروز استفاده شده است بهره نبرد و طرف غربی را پشت میز مذاکره نیاورد؟
**بهشتی پور: بله. آن را هم توضیح خواهم داد. اما تعداد سانتریفوژ و حجم ذخایر ما باعث نگرانی بیشتر طرف غربی شده بود. خواهش می کنم این جمله را برجسته کنید که هدف اصلی غربی ها از اعمال تحریم ها، کاستن از توانایی های هسته یی کشور ما بود اما این عمل اتفاق نیفتاد و تنها فشار بر مردم وارد شد.
ایران از تیر ماه سال 1391 یعنی از گفت و گوهای مسکو می توانست همین طرح را با رویکرد جدیدی که امروز وجود دارد، در پیش بگیرد، ولی نپذیرفت. درباره ی چرایی آن هم باید گفت که منطق دولت ما این بود که اگر 20 درصد غنی سازی را هم از دست بدهیم برای ادامه ی گفت و گوها چیزی نخواهیم داشت تا به طرف غربی برای کسب امتیاز فشار وارد کنیم. این موضوع یادآور صحبت های ولایتی در جریان انتخابات گذشته بود که گفت: وقتی برای خرید چیزی به بازار مراجعه می کنید و فروشنده قیمت آن را 100 تومان اعلام می کند بعد شما در جواب می گویید که من حاضرم آن را 2 تومان بخرم! فروشنده به طور حتم خواهد گفت که شما تا حالا بازار نیامده اید؛ یا این که از قیمت ها اطلاعی ندارید یا قصد مسخره کردن ما را دارید. این سنخیت نداشتن نمی تواند به حل موضوع کمک کند.
***ایرنا: اما این یک فرایند چانه زنی است که جزیی از فرایند مذاکره است. در مذاکره ها هر دو طرف سعی در افزایش قدرت چانه زنی و در نتیجه کسب امتیازهای بیشتری دارند و نمی توان بخاطر ترس از دست دادن امتیاز بیشتر تن به مذاکره نداد!
**بهشتی پور: به شرطی به آن چانه زنی می گویند که دو طرف اصل دیپلماتیک را قبول داشته باشند. در هر مذاکره ی دیپلماتیکی بده و بستان وجود دارد. نمی توان در مذاکره ها یک طرف بدون دادن امتیاز به طرف مقابل، امتیازهای زیادی را از او بگیرد. اما این که در ازای چیزی که از دست می دهید چه چیزی دریافت می کنید از اهمیت بالایی برخوردار است.
از نظر من و امثال بنده در ژنو امتیازهایی به غرب داده ایم که از جمله ی آن می توان به اجازه ی نظارت و کنترل بیشتر و همچنین محدود سازی تولید اورانیوم اشاره کرد که این امتیازها بسیار مهم بودند. اما در عوض چیز بسیار مهمی به دست آورده ایم که آن هم غنی سازی اورانیوم بدون افزایش تحریم است. برخی مخالفان عقیده دارند که به طرف غربی نمی توان اطمینان کرد و آن ها هر زمان ممکن است تعهدهای خود را نادیده بگیرند؛ بنابراین توافق هسته یی ژنو ارزشی ندارد. اما در جواب آن ها باید گفت که تفاوت ما با اوکراین در این است که این فناوری در کشورمان بومی شده است و ما تمام تجهیزات خود را جمع نکرده ایم تا دو دستی تقدیم طرف مقابل دهیم.
در ارتباط با فعالیت های هسته یی باید اشاره کنم ما یک سری تجهیزاتی داریم که مقاصد صلح آمیز را دنبال می کند و در پی ساخت بمب اتم نیستیم. هرچند که فناوری ما در آستانه ی ساخت بمب قرار دارد ولی قادر به ساخت این نوع بمب نیست. توانایی علمی هسته یی چنان قدرتی را برای ایران به وجود آورده است که نه تنها در سطح داخل، بلکه در سطح منطقه نیز تاثیرگذار باشد.
نکته ی دیگر قدرت تعامل با کشورهای دیگر است که خود یک حُسن محسوب می شود و سازشکاری تلقی نمی شود. عده یی تعامل سازنده با غرب را سازشکاری و وادادگی می نامند؛ اما آن ها تفاوت سازشکار و واداده با تعامل سازنده را نمی دانند. سازشکار و واداده کسی است که منافع ملت خود را قربانی می کند؛ این در حالی است که تیم مذاکره کننده ی کشورمان ضمن حفظ تجهیزات و دستاوردهای هسته یی، روند فعالیت های صلح آمیز خود را نیز دنبال می کند.
امروز ما به صورت حساب شده یک شرایط بحرانی را مدیریت کرده ایم و با نرمش قهرمانانه وارد فضای جدیدی شده ایم. بنابراین فضای چالش و درگیری به فضای تعامل تبدیل شده است. امروز باید 75 میلیون نفر از این دولت حمایت کنند و از اقدام های آن تقدیر و تشکر کنند. باید در داخل کشور خود را متحد و یکپارچه نشان دهیم تا بتوانیم از دشمن امتیازهای بیشتری بگیریم. نگرانی زمانی سازنده است که در چارچوب قانون و میان خودمان به صورت تذکر ارایه شود تا توجه خود را به تجارب تاریخی معطوف کنیم. اما این نگرانی نباید به جوسازی و زیرسوال بردن تیم هسته یی کشورمان تبدیل شود یا این که به مسوولان دولت تهمت بزنیم و آن ها را که خون دل می خورند و در این مسیر سختی های زیادی را تحمل می کنند، خائن بنامیم.
من معتقدم همان طور که جلیلی زحمت کشیده و در این راه خون دل خورده، ظریف نیز در این مسیر زحمت کشیده است و دلسوزانه در این مسیر تلاش می کند. اما رویکرد این دو با یکدیگر متفاوت است؛ رویکرد جدید به نتیجه رسیده و وارد مرحله ی جدیدی شده است ولی رویکرد قبلی –به هر دلیلی که کلی جای بحث دارد- به نتیجه نرسید. البته ممکن است برداشت بنده از این موضوع اشتباه باشد اما ارزیابی من این است که اگر تیم جلیلی در تیرماه 91 به این نتیجه می رسید که طرف غربی قادر خواهد بود ضمن تحریم نفت، نظام بانکداری ما را فلج کند، به طور حتم با آن ها در مسکو به توافقی دست می یافت. بنابراین دولت پیشین این ارزیابی را نداشت که دشمن چنین اقدام هایی را انجام خواهد داد. آن چه باعث به توافق نرسیدن ایران با کشورهای غربی شد درخواست طرف غربی برای تعلیق غنی سازی 20 درصد بود.
***ایرنا: اما ما می توانستیم به صورت یکجا همه ی غنی سازی 20 درصد را واگذار نکنیم؛ یعنی همین کاری که دولت روحانی کرد. مذاکره یا دیپلماسی فرایندی تدریجی و زمانبر است و انعطاف پذیری از الزام های آن است.
**بهشتی پور: بله. به طور دقیق همین طور است. در مذاکره باید قایل به این امر بود که در ازای امتیازی که به دست می آید، امتیازی نیز واگذار می شود. اگر اعتقاد داشته باشید که امتیازی نباید به طرف مقابل داد یا این که طرف مقابل مورد اعتماد نیست، طرح های پیشنهادی آن ها همه توطئه و حیله اند و امتیازی به ما نخواهند داد، باعث می شود طور دیگری تصمیم بگیریم. اما حتی با وجود توطئه آمیز بودن اقدام های طرف مقابل، باید ما فضایی را تعریف کنیم که غربی ها در چارچوب تعیین شده ی ما بازی کنند.
***ایرنا: برخی در داخل نسبت به غرب بی اعتماد هستند و دولت را به خاطر تداوم گفت و گوهای هسته یی سرزنش می کنند. از طرف دیگر چندی پیش اوباما نیز اظهار داشت که راه حل سیاسی نسبت به ایران کارامدتر از راه حل نظامی است؛ اما باز تکرار کرد که هنوز همه ی گزینه ها روی میز است. ارزیابی شما از این مواضع چیست؟
**بهشتی پور: گروه های مخالف به چند دسته قابل تقسیم اند. اما دو دسته از آن ها در این بررسی مورد بحث ما قرار می گیرند. همان طور که قبل نیز عرض کردم یک دسته از روی دلسوزی اعتراض می کنند و دسته ی دیگر منافع جناحی دارند و از این جهت ناراحتند که چرا جناح مقابل در حال حل کردن موضوع هسته یی است. من وارد این موضوع نمی شوم اما به قدری برای بنده مسلم است که آن را عرض کردم.
من در جمع بندی شخصی به این نتیجه رسیده ام که اگر همین اقدام هایی که از طرف ظریف صورت گرفته است بوسیله ی جلیلی صورت می گرفت، چه بسا که مخالفان امروزی از موافقان آن محسوب می شدند و به حمایت از آن می پرداختند؛ زیرا که جناح خودشان به این امر مبادرت کرده بود. اما به نظر من آن جناح هایی که منافع ملی را بر منافع حزب خود اولویت می دهند، باید درباره ی این موضوع در نشست هایی کارشناسانه و خصوصی –نه رسانه یی و مطبوعاتی- به بحث و گفت و گو بنشینند که از جمله ی این مسایل عبارتند از: اگر روند مذاکره های قبلی را ادامه می دادیم در نهایت به کجا می رسیدیم؟ از طرف دیگر گروهی که توافق ژنو را ناکارامد و ناعادلانه می پندارند جوابگو باشند که بجای این توافق چه راه کاری وجود داشت؟
آن ها از اصول دیپلماسی و چانه زنی آگاهند. مگر گروه ها و افرادی که به مخفی بودن مذاکره ها اعتراض می کنند خود نمی دانند که همه ی مذاکره ها در جهان مخفی است. هیچ مذاکره یی وجود ندارد که علنی برگزار شود؛ این درخواست به جوک (لطیفه) شباهت دارد و کار هیچ دیپلماتی علنی نیست.
***ایرنا: آیا در دولت قبلی و تیم جلیلی مذاکره ها علنی برگزار می شد؟
**بهشتی پور: خیر. در طول تاریخ مذاکره یی وجود نداشت که علنی برگزار شده باشد. اما نتایج مذاکره ها را باید به اطلاع عموم برسانند و نباید محرمانه باشد. اگر جزییات مذاکره ها منتشر شود هیچ مذاکره یی به سرانجام نخواهد رسید. گزارش مذاکره های هسته یی به شورای عالی امنیت ملی در عالی ترین سطح ارایه می شود و مسوولان در جریان ریز مسایل قرار می گیرند.
سوال من این است آیا مذاکره های میان ایران و عراق منتشر می شد؟! آیا مذاکره های مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر را منتشر می کنند؟! آیا گفت و گوهای لاریجانی و جلیلی را منتشر کردند؟! تنها نتایج این مذاکره ها اعلام می شد و از این به بعد نیز باید اعلام شود.
امروز ایران در حال بستن قراردادی جامع با گروه 1+5 است. برای پیشرفت در این مسیر باید همه دست در دست یکدیگر بدهیم تا موضوع هسته یی حل و فصل شود. حق غنی سازی در ماده ی چهار «ان پی تی» (معاهده منع گسترش سلاح های هسته یی) به ما داده شده است. فقط نکته اینجاست که ما بدون این که تحریم و با دنیا درگیر شویم، بتوانیم این حق را اعمال کنیم. امروز مذاکره ها با این اهداف صورت می گیرد؛ به قول رهبری اگر این مذاکره ها به نتیجه رسید که بسیار خوب است و ملت به نتیجه رسیده است؛ اما اگر به نتیجه نرسید برای بار دوم حجت بر مردم ایران تمام خواهد شد که رویکرد تعامل سازنده نیز گره گشای ارتباط با غرب نیست.
در هر دو صورت ایران ضرری نخواهد کرد. برخی از مخالفان دایم در حال انتشار این صحبت اند که ما در حال ضرر و طرف غربی در حال برد است. ابتکارها و خلاقیت هایی را می توان در مذاکره ها انجام داد و صدها راه نرفته در این مسیر وجود دارد. در راه حل و فصل این موضوع محورهای تازه یی را می توان مطرح کرد و گفت و گوهای تازه یی را ترتیب داد.
***ایرنا: یکی از همین راه های مذاکراتی که اشاره کردید نشست استانبول بود که چندی پیش میان ظریف و اشتون شکل گرفت. به نظر شما چرا این نشست به صورت غیررسمی و محل آن استانبول تعیین شد و این نشست به عنوان مقدمه یی بر نشست وین 5 چه دستاوردی برای دو طرف داشت؟
**بهشتی پور: تا آنجایی که بنده اطلاع دارم نشست استانبول رسمی بوده است. رسمی یعنی این که دو نفر به نیابت از دو طرف درباره ی موضوع هسته یی به گفت و گو نشستند. اما در پاسخ به این پرسش که چرا غیرمنتظره برگزار شد به نظر من بر می گردد به نشست «وین 4» که ایران در برابر زیاده خواهی های آنها ایستادگی کرد؛ زیرا طرف غربی موضوع هایی را از جمله بحث موشک های ما مطرح کرد که خارج از توافق ژنو یا برنامه ی اقدام مشترک بود. بحث موشک ها و توان دفاعی ایران جزو خطوط قرمز تیم مذاکره کننده ی کشورمان به حساب می آید.
به طور اساسی قدرت هژمون (سلطه) زیاده خواه است. ممکن است برای برخی این سوال مطرح شود که چرا ایالات متحده ی آمریکا به طور دایم بر این که همه ی گزینه ها روی میز است تاکید می کند. بنده قصد توجیه ندارم اما در پاسخ باید گفت یکی از ویژگی های دیپلماسی نیز همین است که انسان زیاده خواه باشد تا به کمتر دست یابد. آمریکا نیز قدرتی هژمون و سلطه گر است. قدرت استکباری به طور دایم از موضع قدرت صحبت می کند؛ زیرا از قدرت کافی برخوردار است. اما ما نیز باید در مقابل درخواست های آن ها محکم بایستیم و خواست های خود را مطرح کنیم. خوشبختانه تیم مذاکره کننده ی کشورمان در وین 4 ایستادگی قابل تحسینی از خود نشان داد. طرف غربی وقتی ایستادگی تیم هسته یی ما را دید ناگزیر شد از ظریف بخواهد تا در آستانه ی نشست وین 5 نشستی با اشتون در استانبول داشته باشد.
هدف آن ها از طرح نشست استانبول این بود که راه جدیدی را برای حل موضوع های مطرح شده در وین 4 بیابند و در این زمینه فضای جدیدی را ایجاد کنند. رسانه های غربی از طرف اشتون اظهار می کنند که اگر ایران محدودسازی را بپذیرد، ما نیز تحریم ها را یکجا حذف می کنیم.
***ایرنا: آیا رفع تحریم های ایران آن هم به صورت یکجا امکان پذیر است؟
**بهشتی پور: به نظر من این حرف مبنا ندارد. زیرا تحریم ها در اختیار اشتون نیست که آن ها را حذف کند. اشتون تنها می تواند تحریم هایی را که از جانب اتحادیه ی اروپا متوجه کشور ماست، برطرف کند؛ زیرا که تحریم ها به چهار بخش تقسیم می شود و تنها یک قسمت آن در اختیار اتحادیه ی اروپاست. بخش دوم و سوم تحریم ها مربوط به آمریکا است که بخشی از آن در اختیار رییس جمهوری این کشور قرار دارد و شخص اوباما می تواند آن را بردارد؛ در حالی که بخش دیگر تحریم های آمریکا باید از تصویب کنگره (مجلس سنا و نمایندگان) بگذرد و نظر اوباما به تنهایی کفایت نمی کند.
چهارمین بخش تحریم ها نیز شامل تحریم هایی است که شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران وضع کرده است (شورای امنیت 15 عضو دارد که پنج عضو آن ثابت و 10 عضو دیگرش غیرثابت اند). پنج عضو ثابت آن حق وتو دارند که جزو گروه 1+5 هستند. برای برطرف شدن تحریم های شورای امنیت یا هر مصوبه ی دیگری باید پنج کشوری که حق وتو دارند به آن رای مثبت دهند و حداقل چهار کشور غیرثابت نیز آن را تایید کرده باشند.
چنین فرایندهای پیچیده یی برای رفع تحریم ها در کوتاه مدت عملی نخواهد شد؛ بلکه باید همراه با جدول زمان بندی همکاری در دو طرف گفت و گو ادامه یابد تا هر چه سریع تر تحریم ها برداشته شود و موضوع هسته یی کشورمان نیز حل و فصل شود. رفع تحریم هایی که علیه عراق وضع شده بود حدود 10 سال (2003 تا 2013) به طول انجامید. البته به اعتقاد من لزومی ندارد که تحریم ها تا این مدت به طول بیانجامد و حتی می شود این فرایند در طول 6 ماه عملی شود؛ به شرطی که اراده ی بین المللی را پشت سر خود داشته باشد.
***ایرنا: فکر نمی کنید اراده و حمایت بین المللی نسبت به حل این موضوع شکل گرفته که دو طرف به صورت جدی گفت و گوها را دنبال می کنند؟
**بهشتی پور: بله. من هم در واقع خوشبین هستم و معتقدم غرب هم به دنبال حل موضوع هسته یی است. اما برخی در داخل کشور همه چیز را به عنوان بازی می پندارند. آن ها اختلاف آمریکا و رژیم صهیونیستی، اختلاف درون کشورهای اتحادیه ی اروپا و غیره را بازی و توطئه قلمداد می کنند؛ در حالی که چنین برداشتی صحیح نیست. یکی از مهم ترین دستاوردهای توافق ژنو این بود که ایران میان کشورهای مخالف خود چندپارگی و اختلاف افکند؛ دشمنانی که با اقدام های بی تدبیرانه ی ما متحد شده و دور هم گرد آمده بودند.
وقتی کشور ما اظهار دارد که در زمینه ی هسته یی مذاکره نخواهد کرد، به خودی خود اتحاد میان کشورهای مقابل را رقم می زند. وقتی ادعا می کنیم که اسراییل باید از روی زمین محو شود و دایم بر آن تاکید می کنیم، کشورهای جهان را در یک جبهه مقابل خود قرار می دهیم و برای آن هزینه می پردازیم که به نظر برخی مانعی ندارد.
به نظر من این ها راهبردهایی هستند که ما را دچار مشکل می کنند که حل آن ها به آسانی ممکن نیست. اگر ظریف و اشتون قبل از وین 5 نشستی در استانبول شکل می دهند به معنی آن است که قصد حل موضوع هسته یی را دارند. اما این طبیعی است که هر دو طرف در راستای منافع ملی خود قدم بر می دارند. بنابراین خواست های دو طرف باید به هم نزدیک شود که البته کارویژه ی دیپلماسی نیز همین است. از این رو، توافق هسته یی یا طرح اقدام مشترک نه 100 درصد مطلوب ایران و نه 100 درصد مطلوب طرف غربی خواهد بود. هر دو طرف باید از یک سری مطلوب ها و خواسته های خود بگذرند تا به یک راهکار مشترک دست پیدا کنند.
***ایرنا: ارزیابی شما از نشست وین 5 چپست؟ آیا دو طرف می توانند تا پایان تیرماه یعنی مهلت 6 ماهه ی اول، به توافق فراگیر برسند؟
**بهشتی پور: به نظر من مذاکره ها رو به جلو، برگشت ناپذیر و در حال پیشرفت است. اما این که توقع داشته باشیم تا 29 تیر این مساله حل و فصل شود دور به نظر می رسد. به نظر من احتمال تدوین پیش نویس توافق نهایی در 6 ماهه ی اول حدود 10 درصد است؛ زیرا موضوعی که 10 سال به طول انجامیده است، حداقل یکسال نیاز دارد تا ظرافت ها و جزییات آن حل و فصل شوند. بنده معتقدم که مسوولان مذاکره کننده ی کشورمان به هیچ وجه توافق را امضا نخواهند کرد که تضمین کننده ی منافع ملی ایران نباشد.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.