- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
خشم و بغض در صدای مهرجویی: چرا با سرمایه های ملی چنین می کنیم؟!
نواندیش- محمد صادقی: «فیلم دو دقیقهای سخنان آقای داریوش مهرجویی تلخترین فیلم کوتاه تاریخ سینمای ایران است. شرم باد که استاد بیبدیل و فخر سینمای ایران در هشتاد و دو سالگی چنین آشفتهحال شدند.زمانی که فیلم «گاو» استاد مهرجویی پایههای موج نوی سینمای ایران را بنیان نهاد و سالها بعد همین فیلم از نجاتدهندههای حیات سینمای بعد از انقلاب شد، سانسورچیان تندرو و تازه به میز رسیده کجا بودند؟ آیا آنها میدانند هویت و اعتبار این سینما از بزرگانی چون داریوش مهرجویی و این نسل تکرارنشدنی است.»
این بخشی از بیانیه شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران در واکنش به این فیلم است، فیلمی که در آن آقای مهرجویی به عنوان یکی از چهره های ماندگار هنر ایران این چنین با خشم و بغض استیصال خودش را به نمایش می گذارد، استیصالی که ناشی از تصمیم گیری های غلط و بی حساب کتاب برخی متولیان فرهنگ و هنر کشور است آن هم بدون توجه به جایگاه امثال مهرجویی!
داریوش مهرجویی در بخشی از این ویدیو می گوید: «من معترضام. این پروانه نمایش فیلم "لامینور" من است. این شیر نیست، گوشت نیست، که بگویید تاریخش گذشته است... شما به من پروانۀ نمایش دادید؛ چرا زیر قول خودتان میزنید؟ ... مردانه رفتار کنید....فیلمهایم را توقیف کردید. یکی را اصلا مفقود کردید... دو سال، سهسال روی یک فیلم کار کنیم و بعد بیرون بیندازیم؟ کی هستید شما؟! پشت پرده مثل اشباح حکم صادر میکنید... دیگر نمیتوانم تحمل کنم. من میآیم و به همراه دستیارانم در وزارت ارشاد تحصن میکنم... تا حقم را نگیرم ول نمیکنم.»
این نخستین بار نیست البته که داریوش مهرجویی چنین اتفاقی را تجربه می کند، او در سال 1385 نیز به خاطر ساخت فیلم سینمایی سنتوری به چنین شرایطی دچار شد، فیلمی که جلو اکران آن گرفته شد اما در همان روزگار در حالی که هیچ فضای مجازی به این شکل وجود نداشت خیلی زود سی دی های آن به دست مردم رسید و آقایانی که مشخص نبود چرا تمایل ندارند این فیلم دیده شود در نهایت هم با بی تدبیری اتفاقا موجب هر چه بیشتر دیده شدن فیلم شدند.
جالب اینکه باز هم از چنین رویکردی درس نگرفته و سعی دارند همچنان با چنین رفتارهایی جلو پخش این فیلم را بگیرند آن هم با این حجم از گستردی فضای مجازی و رسانه ای که احتمالا باعث شود این فیلم خیلی زودتر از سنتوری به دست مردم برسد.
نکته عجیب اما فارغ از چرایی این رویکرد این است که اگر به فرض این فیلم مشکل دارد و امکان پخش آن نیست چرا از ابتدا پروانه نمایش صادر می شود و بعد با چنین رفتاری به سازندگان آن بی احترامی می شود، واقعا چرا باید با امثال آقای مهرجویی که در این کشور مانده اند و برای سینما آن زحمت می کشند چنین رفتاری شود، واقعا چرا نباید قدر سرمایه های ملی مان را بدانیم؟!