- آقای پزشکیان! قطع بودجهی سازمانهای انگلی و مفتخور کار حضرت فیل است!
- سرلشکر پاکپور: سپاه در آمادگی کامل به سر میبرد
- واکنش سخنگوی جبهه اصلاحات به اظهارات ائمه جمعه: کشتی را سوراخ نکنید
- نامه رئیس جبهه اصلاحات به رئیس صداوسیما
- وزارت خارجه: عراقچی و لاوروف تاکید کردند که سه کشور اروپایی به دلیل قصور در ایفای تعهدات برجامی و همراهی با آمریکا در حمله به تاسیسات هستهای ایران، فاقد صلاحیت قانونی و اخلاقی برای اسنپ بک هستند
- وزیر دفاع: ابزارهایی به جز موشک داریم که تاکنون به کار نگرفتهایم / برخی اولویتهای ما تغییر پیدا کرده است
- دود مرموز در قله دماوند / آتشفشان آماده فوران است یا...!؟ + عکس
- تحلیل یدیعوت آحارونت از پیام مانور بزرگ ایران به اسرائیل
- حمله هماهنگ ائمه جمعه به بیانیه جبهه اصلاحات؛ علمالهدی: فهرست خواستههای آمریکا را دیکته کردند / احمد خاتمی: عددی نیستید که بیانیه میدهید / مدرسی: مطالبات دشمن را میگویند؛ باید بر دهان این افراد زد / امام جمعه ایلام: بیانیه جبهه اصلاحات شیطانی است
- واکنش خبرساز بهزاد نبوی به بیانیه جبهه اصلاحات
شروع و پایانی متفاوت؛ "ایران" در قرن سیزدهم هجری شمسی
نواندیش- محمدصادقی: سال ۱۴۰۰ با همه خوبی ها و بدی هایش با همه سختی ها و مشکلات اش به نقطه پایان رسید، سالی که نه فقط پایان یک سال بلکه پایان یک قرن است، قرن سیزدهم هجری شمسی که در شرایطی متفاوت آغاز و حالا با گذشت 100 سال در شرایطی متفاوت به پایان می رسد.
ایران در حالی پای به قرن سیزدهم هجری شمسی گذاشت که کشور را فقر، ناامنی و عقب ماندگی در همه سطوح در بر گرفته بود، شاهان بی لیاقت قجر که جز زن بارگی توان دیگری نداشتند ایران را از یکی از قدرت های برتر جهان به یک کشور عقب مانده، مقروض و حوزه نفوذ روس و انگلیس تبدیل کرده بودند.
در این شرایط بود که ایرانیان وارد قرن سیزدهم شدند و آمیزه ای از تحولات پیش بینی ناپذیر، توسعه نامتوازن، تضاد سنت- مدرنیته و اذهان خیال اندیش را در این سده تجربه کردند. طی 57 سال دوره پهلوی ایران با وجود از سر گذراندن جنگی جهانی و آسیب دیدن از این جنگ که اتفاقا در آن اعلام بی طرفی کرده بود کوشید تا رخت توسعه بر تن کند، توسعه ای که اگرچه نامتوازن و وابسته بود اما با توجه به شرایط آن روزهای ایران در ابتدای قرن سیزدهم یک موهبت به حساب می آمد.
هراس ایرانیان از عقب ماندگی آن ها را به اخذ تکنولوژی مدرن بدون کسب آمادگی های ذهنی- فرهنگی لازم وادار ساخت. تعطیلات تاریخ سپری شده و مهابت غرب اسباب حیرت شده بود. ایران نه تنها نتوانست به تلفیقی میان همه عناصر فرهنگی خود دست یابد بلکه با تعارضاتی افزون تر مواجه شد. حکومت سکولار بستری برای رشد گرایشات دینی، و حکومت دینی زمینه ساز رونق تمایلات سکولار شد و در این میان آن چه در توسعه ایرانی مفقود بود بی شک همین رشد و توسعه فرهنگ سیاسی است.
در این بین انقلاب اسلامی کوشید تا طرحی نو دراندازد باشد و تا حدی هم موفق بود اما برخی مشکلات همچنان پابرجاست. ایرانیان در شرایطی به قرن جدید گام می گذارند که هنوز بسیاری از پرسش های گذشته را بی پاسخ نهاده اند. شکاف؛ ملت- دولت در ژرف ترین وضعیت خود قرار گرفته و سرمایه های انسانی- اجتماعی به شدت در حال گریز و افول هستند. پنجره جمعیتی در حال بسته شدن و پیری جمعیت رو به افزایش است. هنوز هم هیچ چشم انداز روشنی برای ایران عاری از تحریم فراروی ساکنان این سرزمین وجود ندارد. اقتصاد زیر سایه سیاست و سیاست زیر سایه ترس معنا می یابد. روزمره گی بر عرصه حکمرانی چیرگی یافته و امور بدون تغییری معنادار در حال گذران است. سیاست نه در اندیشه همنوایی با جامعه که دل نگران کنترل آن است!
قرن چهاردهم این چنین گذشت و اکنون ایرانیان در آستانه قرن پانزدهم ایستاده اند. در قرنی که ایران سه حکمرانی متفاوت را تجربه کرد اما برخی مشکلات آن همچنان پابرجا ماند، مشکلاتی که اگرچه با آغاز قرن حاضر قابل قیاس نیست و ایران امروز در جایگاهی متفاوت ایستاده است، اما برای پایانی پر فروغ تر در 100 سال بعد روزی که هیچ کدام از ما نیستیم اما این دیار همچنان پابرجاست باید در مقام حل آن ها برآمد.