- حسین شریعتمداری: باور کنید اگر تنگه را به روی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان ببندیم، قیمت نفت به ۲۰۰ دلار می رسد
- تجمع اعتراضی مردم شیراز در پی قطع برق و واکنش نماینده مجلس
- آقای پزشکیان! قطع بودجهی سازمانهای انگلی و مفتخور کار حضرت فیل است!
- سرلشکر پاکپور: سپاه در آمادگی کامل به سر میبرد
- واکنش سخنگوی جبهه اصلاحات به اظهارات ائمه جمعه: کشتی را سوراخ نکنید
- نامه رئیس جبهه اصلاحات به رئیس صداوسیما
- وزارت خارجه: عراقچی و لاوروف تاکید کردند که سه کشور اروپایی به دلیل قصور در ایفای تعهدات برجامی و همراهی با آمریکا در حمله به تاسیسات هستهای ایران، فاقد صلاحیت قانونی و اخلاقی برای اسنپ بک هستند
- وزیر دفاع: ابزارهایی به جز موشک داریم که تاکنون به کار نگرفتهایم / برخی اولویتهای ما تغییر پیدا کرده است
- دود مرموز در قله دماوند / آتشفشان آماده فوران است یا...!؟ + عکس
- تحلیل یدیعوت آحارونت از پیام مانور بزرگ ایران به اسرائیل
آیت الله جوادی آملی: ملتی که ستون فقراتش شکسته، قدرت قیام ندارد چه رسد به مقاومت
آیت الله جوادی آملی در مراسم آیین اختتامیه کنگره بین المللی اقتصد، پیامی ارسال کرد.
به گزارش شفقنا، دراین پیام با بیان اینکه مال در نظام اسلامی به منزله ستون فقرات یک ملّت است، اظهار داشتند: عناصر محوری اقتصاد را قرآن کریم در چند آیه بیان کرده است: عنصر اول این است که مال را به منزله ستون فقرات یک ملّت و جامعه معرفی کرد که این ثروت مملکت را نباید به دست سفیهان سپرد، زیرا ثروت مملکت عامل قیام و استقامت و پایداری یک ملّت است. اگر سفیه ستون فقرات یک ملّت را به دست بگیرد این ستون را میشکند و این ملّت را زمینگیر میکند.
ایشان اظهار داشتند: عنصر دوم آن است که اگر ملّتی نتواند ستون فقراتش را حفظ بکند فقیر است؛ یعنی ستون فقرات او شکسته است.اگر این ستون محفوظ نماند و در اثر ربا و مانند آن آسیب ببیند، این ملّت فقیر میشود. فقیر به آن ملّتی میگویند که ستون فقراتش شکسته است، زیرا عامل قیام که ثروت است آن را از دست داد و از آن بهره صحیح نبرد.
مرجع تقلید شیعیان با بیان اینکه ملتی که ستون فقراتش شکسته است، قدرت قیام ندارد، اظهار داشتند: عنصر سوم آن است ملتی که ستون فقراتش شکسته است این قدرت قیام ندارد چه رسد به مقاومت، تا برسد به اقتصاد مقاومتی. آیه سوره «نساء» این است که مال عامل قیام است، ملّتی که عامل قیام ندارد، یک ملّت ویلچری است.
ایشان با بیان اینکه ثروت، باید در بخش عمومی باشد، بیان داشتند: عنصر چهارم آن است که ثروت نه باید در دست دولت باشد نه بخش خصوصی، نه بخش خصولتی، بلکه باید در بخش عمومی باشد؛ یعنی برای توده مردم میسور باشد که از مال مملکت برای تأمین معاش خودشان زندگی آبرومندانه داشته باشند. البته هر کسی به اندازه استعداد اقتصادی خود، قدرت و ادراک و فهم اقتصادی خود، تلاش و کوشش اقتصادی خود سهم بیشتری میبرد و این به منزله خونی است که باید در رگهای این ۳۶۰ درجه دایرهای جریان داشته باشد و اگر این مال به بخشی نرسد، آن بخش فلج میشود، مثل آنکه اگر خونی به عضوی نرسد آن عضو فلج است.
آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست و جنگ با خداست، اظهار داشتند: نظام مردمی، بدون بانکهای منزّه از ربا و مطهّر از نزول، محقق نخواهد شد. تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست و جنگ با خداست و بنابراین اگر ملّت این چنین باشد به تولید و اشتغال توجه میکند.
وی ادامه داد: خداوند در قرآن کریم در چند آیه در مورد اقتصاد بیان کرده است: اوّلاً مال را به منزله ستون فقرات یک ملّت و جامعه معرفی کرد. زیرا ثروت مملکت عامل قیام و استقامت و پایداری یک ملّت است. اگر سفیه ستون فقرات یک ملّت را به دست بگیرد این ستون را میشکند و این ملّت را زمینگیر میکند. پس عنصر اوّل این است که مال در نظام اسلامی به منزله ستون فقرات یک ملّت است.
وی گفت: که اگر این ستون محفوظ نماند و در اثر ربا و مانند آن آسیب ببیند، این ملّت فقیر میشود. در فرهنگ قرآن، ملّتی که جیبش تهی و کیسهاش خالی است، این ملّت فقیر است. فقیر به معنای گدا نیست، در فارسی آن لغت دقیق و عریق را نداریم که از ملّتی که ستون فقراتش شکسته است خبر بدهیم. میگوییم گدا! واژه گدا بار علمی ندارد. در عربی از گدا به عنوان فاقد و ندار یاد میکنند، ولی قرآن کریم از ملّتی که جیبش خالی است و کیفش خالی است به عنوان فقیر یاد میکند، فقیر به معنای گدا نیست.
آیت الله جوادی آملی تاکید کرد: عنصر سوم آن است ملتی که ستون فقراتش شکسته است این قدرت قیام ندارد چه رسد به مقاومت، تا برسد به اقتصاد مقاومتی. آیه سوره «نساء» این است که مال عامل قیام است، ملّتی که عامل قیام ندارد، یک ملّت ویلچری است.
وی افزود: عنصر چهارم آن است که در سوره «حشر» مشخص کرد؛ فرمود این ثروت نه باید در دست دولت باشد نه باید در بخش خصوصی باشد، نه باید در بخش خصولتی باشد، بلکه باید در بخش عمومی باشد؛ یعنی برای توده مردم میسور باشد که از مال مملکت برای تأمین معاش خودشان زندگی آبرومندانه داشته باشند. البته هر کسی به اندازه استعداد اقتصادی خود، قدرت و ادراک و فهم اقتصادی خود، تلاش و کوشش اقتصادی خود سهم بیشتری میبرد و این به منزله خونی است که باید در رگهای این ۳۶۰ درجه دایرهای جریان داشته باشد و اگر این مال به بخشی نرسد، آن بخش فلج میشود، مثل آنکه اگر خونی به عضوی نرسد آن عضو فلج است.

