- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
انقلابیگری لازم است، کافی نیست
محمد غرضي در گفتوگو با «آرمانامروز» به صحبتهاي ابراهيم رئيسي در کرمانشاه پاسخ داد.
«در همه استانها بايد استفاده از نيروهاي انقلابي و کارآمد در دستور کار قرار گيرد و هر کسي با نگاه تحولگرايانه در ساختار اداره کشور سازگاري ندارد، کنار گذاشته شود» اين اظهارنظر ابراهيم رئيسي سئوالي با اين مضمون پديد ميآورد که اساساً مِلاک انقلابيگري چه چيزهايي ميتوانند باشند و اينکه براي جلوگيري از سياسيکاري در تعيين «تاًثيرگذاري» چهرهها توجه به چه الزامهايي را ميطلبد تا از بيراهه رفتن ممانعت بهعمل آيد. محمد غرضي که سابقه عضويت در دولتهاي شهيد باهنر، ميرحسين موسوي و مرحوم هاشمي را دارد، با گفتن اينکه «آقاي رئيسي و هر کس ديگري نبايد خود را انقلابي بدانند و بايد مردم بر اساس اعمال درباره افراد نظر بدهند» به پرسشهاي «آرمانامروز» پاسخ ميگويد:
اين گفتهِ رئيسجمهوري که«فقط» چهرههاي انقلابي بهکار گرفته شوند را چطور تحليل ميکنيد؟
جنابِ رئيسي، رئيس دولت هستند و رئيس دولت رئيسِ قدرت سياسي است که بايد گفت، رئيس قدرت سياسي نبايد از خودش تعريف کند. بلکه بايد کارآمد باشد تا رضايت مردم جلب شود و اين مردم باشند که درباره انقلابيگري، موفقيت يا ناکامياش نظر بدهند. همچنين رئيسي و همه مديران بايد بدانند معيار انقلابي بودن چيزي جز اين نيست که فعاليتها منجر به کاهش مشکلات و در نتيجه آرامش عمومي شود. با اين توضيح که انقلابي بودن در کنار تعهد، به تخصص و تجربه هم نياز دارد.
اينکه با عنوان انقلابي افراد به دو دسته خودي و غيرخودي تفکيک شوند، چه تبعاتي ميتواند داشته باشد؟
اين روش يکي از آفتهاي مديريت است. چون خودي و غيرخودي کردن جامعه را دو دسته کرده و کشور را از سرمايههايي که شايستگي حضور در عرصه دارند، محروم خواهد کرد. خيليها با تکيه به مدرک يا برچسب انقلابي بودن مسئوليت گرفتهاند، اما نتوانستهاند جوابگوي توقع عامه مردم باشند و نتيجه فعاليتشان فرصتهاي زيادي را از کشور گرفته است.
دولت سيزدهم با حضور چهرههايي تشکيل شد که فقط به يک دستهِ تعلق داشتند. اين نوع چينش در شرايط سخت فعلي چقدر سهم دارد؟
بهتر بود رئيسي در موقع چينش کابينه فقط به اطرافيان خودش نگاه نميکرد و نسبت به اشخاص کارنامهدار هم توجه ميکردند. ما در کشور افراد زيادي داريم که توانايي حل مساًله را دارند، اما با کجسليقگي انتخاب نشدند تا اوضاع طوري شود که گراني روز به روز فشار بيشتري به مردم تحميل کند و اميد مردم کمرنگ شود.
اساساً بحث انقلابيگري چه دليلي دارد؛ غير از اين است که مردم بايد درباره افراد و شايستگيشان قضاوت کنند؟
اينکه آدم خودش از خودش تعريف کند و خودش را انقلابي و ديگري را ضد انقلاب معرفي کند، حتماً رفتاري غلط است. انقلابي بودن به چهرههايي اتلاق ميشود که فيسبيلالله کار ميکنند و مهمترين دغدغهشان اين است که بدون هيچ چشمداشتي به مردم و کشور خدمت کنند. نه اينکه دائم بهفکر امتياز گرفتن هستند و فرصت کار را براي منافع خود ميخواهند. البته مردم بهقدر کافي هوشيار هستند و بهخوبي سره را از ناسره تشخيص ميدهند.
شما دهه شصت سابقه مديريت دولتي داريد. آن دوره با وجود جنگ و ... مردم رضايت بيشتري از مسئولين داشتند.
دولتهاي دهه شصت تکيهگاهش را جامعه ميديد و بههمين دليل توانستند با وجود تهديدهاي زياد رضايت مردم را تا حد کافي جلب کنند. اما متاًسفانه دولتها بعد از آن دوران درگير «چپ» و«راست» شدند و بههمين دليل انرژيشان را صرف جدلهاي سياسي کردند و فرصت خدمت به مردم را از دست دادند.
در واقع دولتي اگر ميخواهد کارنامهاي کارآمد از خود برجاي بگذارد بايد خودش را تکيه گاه مردم بداند و همچنين بداند توجه بيش از حد به گروه خودي، باعث ميشود افراد نزديک به خودشان را راضي نگه دارند.
همه اعضاي کابينه دولتهاي دهه شصت باهم همنظر و همسليقه بودند؟
بههرحال اعضاء اختلاف عقيدههايي باهم داشتند. اما تمامي دولتيهاي آن دوران بهچيزي جز پيروزي مردم در همه بخشها فکر نميکردند و اينطور نبود که مثلاً وزيري ارادتش را به فلان شخص علني کند. در واقع همه تلاشمان اين بود که توقعهاي مردم را جدي بگيريم و در راستاي کاهش مشکلات و افزايش آسايش جامعه هر کاري که لازم است، انجام بدهيم.
بههمين دليل همه مصوبات آن دولت تکيهگاه مردم بود. بهعنوان مثال بنده در چند دورهاي که وزير بودم افراد را با وسواس انتخاب ميکردم و بههمين دليل حتي يک نفر از مديران من پايشان به قوهقضاييه باز نشد. همچنين همه را بر اساس تخصص برگزيده بودم و بههمين دليل توانستم گازوييل را با قيمت ليتري 2ريال و بنزين را هم با قيمت ليتري 30ريال در دسترس مردم قرار بدهم.
سئوال آخر؛ نظرتان درباره عملکرد دولت سيزدهم چيست؟
انشاءالله خدا کمک کند تا بتوانند مردم را از شر گرفتاريها نجات بدهند. اما رئيسي بايد اين را در نظر بگيرد، مهار تورم به مديراني توانمند احتياج دارد. اتفاقي که الان افتاده است، چيزي جز اين نيست که مردم، مخصوصاً قشر ضعيفتر ناراضياند و نوعي نااميدي در جامعه خودنمايي ميکند. همچنين دولت بايد بهجاي اينکه به قدرت سياسي گزارش بدهد، بايد خود را ملزم به پاسخگويي بهمردم بداند.
ممنون؛ حرفي مانده است؟
مردم اين روزها گرفتار شدهاند. گرفتاري با شعار و ادعاي انقلابيبودن برطرف نخواهد شد و براي رسيدن به آرامش به کار و تلاش با تخصص نياز داريم. در پايان تاًکيد ميکنم، طرحِ انقلابيگري جامعه را دو تِکه ميکند.