- روزنامه اصولگرا: دکترای افتخاری به احمدی نژاد، مزد سکوت او در برابر جنایات نتانیاهو در غزه است؟
- اظهارات تهدیدآمیز ترامپ: ایران اورانیوم غنی سازی نخواهد کرد
- درباره سخنرانی احمدی نژاد در مجارستان؛ مبارک اصول گرایان باشد!
- دیدار سیدعلی خمینی با خانواده شهید سیدحسن نصرالله + عکس
- چرا تلویزیون سخنرانی حجتالاسلام مسعود عالی را قطع کرد؟
- مراسم تشییع و خاکسپاری الهه حسیننژاد (عکس)
- همزمانی حمله اسرائیل به جنوب بیروت با حضور سیدعلی خمینی
- اولتیماتوم به همتی
- مسعود پزشکیان به دیدار خانواده همسرش رفت
- واکنش حزب جوانان ایران اسلامی به قتل دلخراش الهه حسین نژاد
بدرقه جوانان مملکت با یک به سلامت؛ جز تاسف چه می توان گفت؟!(فیلم)
نواندیش - محمد صادقی: چند وقت پیش دوستی که اتفاقا از نخبگان و دانشجویان برتر یکی از بهترین دانشگاه های کشور است برایم تعریف می کرد که برای دریافت بودجه و ارائه طرح پیشنهادی اش بعد از کلی بالا و پایین و آشنا تراشی نزد یکی از مسئولان رفته بود.
این دوست ما تعریف می کرد که وقتی بی توجهی و بی میلی این آقای مسئول را حتی برای شنیدن حرف هایش دیده به آن آقا گفته که این طرح من همه جای دنیا خریدار دارد، اما خودم تا الان ترجبح داده بودم که دینم را به کشورم ادا کنم، کشوری که سال ها برایم به منظور تحصیل در دانشگاه های دولتی هزینه کرد، ولی مثل اینکه نمی شود و شما ها نمیخواهید!
این مسئول بزرگوار هم به دوست ما گفته بود خیر پیش هر جا میخوانت برو همونجا!
با دیدن این ویدیو ناغافل یاد آن دوست قدیمی و ده ها یا شاید صدها و هزاران جوان دیگر این کشور از نخبه و ورزشکار و غیره افتادم که به لطف بی توجهی مسئولان ما با دلی پر خون عازم غربت می شوند، بله خیلی از کسانی که می روند به خاطر همین بی توجهی ها مجبور به رفتن شدند و بعضا هیچ علاقه ای هم به زرق و برق غرب نداشتند، اینکه مسئولان ما مثل همین مسئول ورزشی چنین عقیده ای داشته باشند واقعا جای تاسف دارد و من یکی جز تاسف هیچ چیز دیگری نمی توانم بگویم! مگر این کشور فردا نیروی متخصص نمیخواهد، عمر شما مسئولان هزار ساله باد اما بعد از شما چه؟! چرا باید کاری کرد که همه این جوانان مملکت که سال ها برایشان از پول بیت المال هزینه شده فراری شوند، چرا هزینه شان را ایران بدهد اما بهره و ثمره آن را آمریکا و اروپا و کانادا و استرالیا ببرند؟ واقعا این با کدام عقل و منطقی سازگار است؟!
راستی آن دوستی که در ابتدای نوشته روایت اش را نقل کردم اکنون ساکن استرالیا است و در یکی از بهترین دانشگاه های این کشور تدریس می کند!