- حمله عربستان سعودی به نیروهای مورد حمایت امارات در یمن / بمباران خودروها بعد از انتقال از کشتی امارات / یمن، یک کشور با ۳ دولت
- خشم ریاض از اقدام تلآویو؛ «نتانیاهو دیوانه است»
- طلا بیشتر سود دارد یا نقره؟
- واکنش تند ترکیه، مصر و سومالی به اقدام نتانیاهو در شناسایی سومالی لند
- مدودف: گروه جدید هسته C5 ترامپ همانند سیلی به صورت اروپا است
- اعلام آمادگی حماس برای مذاکره درباره سلاح
- خدمت سربازی دختران کره شمالی چند سال است؟
- جنگ نیابتی عربستان و امارات در «حضرموت» یمن دوباره شعلهور شد
- یاسر ابوشباب که بود و چرا کشته شدن او اهمیت دارد؟
- انتشار بازی Red Dead Redemption برای اندروید و آی او اس
بی تابی آمریکایی ها برای حمله چین به تایوان!

نواندیش- پرهام غنی: بحران سازی، آتش افروزی و بعد استفاده بهینه از این بحران ها در راستای منافع ملی آمریکا! این سیاستی است که یانکی ها ید طولایی در بهره گیری از آن دارند، سیاستی که قدمت بهره گیری از آن هم سابقه ای به اندازه تاریخ شکل گیری دولت در واشنگتن دارد.
بسیاری از مورخان حتی نامه روزولت به پیشوای آلمان در سال 1939 مبنی بر لزوم تعهد وی بر عدم تعرض به لیستی از کشورها که شامل 30 دولت از جمله ایران می شد و سپس رد درخواست هیلتر برای میانجیگری میان آلمان با انگلستان و فرانسه را هم در همین چارچوب تفسیر می کنند، برخی معتقدند سهم آمریکایی ها در آغاز جنگ جهانی دوم چندان کمتر از هیتلر نبود. در مجموع صرف نظر از چند و چون این ادعا که البته جای تامل و بررسی از سوی تاریخ نگاران حوزه روابط بین الملل دارد رخدادهای معاصر بین المللی حداقل نشان می دهد که بحران سازی و استفاده بهینه از همین بحران یکی از توانایی های بارز سیاست خارجی واشنگتن است!
کافی است به همین بحران اوکراین نگاهی بیاندازیم، هیچ کارشناس منصفی نمی تواند منکر تحریکات آمریکا و ناتو در ماجرای وقوع این جنگ شود، سال ها تحریک اوکراین بدون پذیرش رسمی عضویت این کشور در بلوک غرب دقیقا چه هدفی جز تحریک مسکو می توانست داشته باشد؟! حمله روسیه به اوکراین و بعد زمین گیر شدن آن ها در این جنگ هم اتفاقا می تواند دلیلی بر اثبات همین فرضیه باشد، اینکه آمریکایی ها همواره در بزنگاه های حساس به دنبال زمین گیر کردن رقبای خود در بحرانی مهم آن هم در همسایگی شان هستند، این مهم دقیقا در زمان هایی رخ می دهد که ایالات متحده نسبت به از بین رفتن کامل هژمونی خودش در نظام بین الملل احساس خطر و تهدید می کند، در چنین زمانی آنها از به وجود آوردن هیچ بحرانی ابایی ندارند، حتی اگر این بحران به قیمت آغاز جنگی جهانی و بعضا تمام عیار تمام شود!
اکنون در مورد چین هم به نظر سناریو ای کاملا مشابه با ماجرای اوکراین در حال تکرار است، واشنگتن هیچ بدش نمی آید دامی که برای مسکو پهن کرد را این بار برای پکن بگستراند و چین را درگیر بحرانی تمام عیار آن هم در بیخ گوش خودش کند، موضوعی که اتفاقا کسینجر سیاستمدار کهنه کار آمریکایی هم به نوعی تلویحی آن را تایید کرد.
به باور من جهان درست زمانی که هژمونی آمریکا به چالش کشیده می شود باید بیش از پیش نگران وقوع بحران هایی از این دست چون جنگ در گوشه و کنار جهان شود و امروز دقیقا زمانی برای این نگرانی است!
