- دیدار ظریف و وزیر امور خارجه عراق
- عطریانفر: روحانی به رئیسی گفت ما داریم میرویم ولی شما تمامش کن...
- سعید جلیلی: دشمن دارد شکست می خورد، پشت خیمهاش هستیم
- درباره درگذشت خسرو علیکردی
- لونا الشبل کیست + عکس
- عرش الهی با ریاکاری و تبعیض و اختلاس به لرزه در خواهد آمد نه با موی دختران سرزمینم
- بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره سخنان سلیمانی اردستانی
- اژهای: درباره حجاب هشدار داده بودم / ماجرای سرعت رسیدگی به پرونده ۲ وزیر دولت رئیسی
سوگنامه هادي خانيكي در اندوه برادر
نوانديش: سوگنامه دكتر هادى خانيكى در اندوه برادرش:
انا لله و انا الیه راجعون
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
سوی تو میدوند هان! ای تو همیشه در میان
(سایه)
مهدی برادرم امروز صبح در آیسییوی بیمارستان امام رضای مشهد درگذشت و من همچنان مجبور به ادامه درمان در شیراز. او سخت به من وابسته بود و من همیشه در اندیشه او. زندگیش پس از مرگ مادر در حال و هوای او گذشت و مادر در نگرانی از آینده او، مهدی را به ما سپرد. معلول بود و نیازمند حمایت و چه زیبا معنی محبت را میفهمید؛ از خواهرانم و فرزندانشان تا من و دخترانم و پرستار مهربانشان و دوستانی که به دیدارش میرفتند.
وقتی درگیر سرطان و بیمارستان شدم، غم تمام وجودش را گرفت و هر روز میخواست که با من صحبتی داشته باشد و بگوید «داداش برایت دعا میکنم که خوب شوی.» دعایش گرفت و من بهتر شدم، اما او چهل روز به آیسییو رفت و بهرغم تلاشهای پزشک پرتلاشش، دکتر صداقت و کادر درمان بیمارستان، روزبهروز گامها را تندتر در راه رفتن نهاد. نتوانستم ببینمش اما دخترم زهرا پا پیش نهاد و از بالین من در شیراز دیروز به دیدار او در مشهد شتافت. شاید در همان نیمهجانی و بیزبانی هم میخواست مهر و عاطفه ناگسستنی میان ما را تجدید کند.
«رنج رفتن» او سنگینتر از «درد سرطان» من بود، اما در دنیای لطف خداوند، همچنان که درد دوم در مسیر درمان افتاد، امیدوارم که رنج اول نیز با عنایت پروردگار و دعای دوستان بر من و خویشان سبکتر شود. خدا در همه حال مهربان و پناهگاه و توانافزاست، باید به او پناه برد و تکیه کرد.
هادی خانیکی – ۱۱ شهریور ۱۴۰۱
